قسمت دوم - بررسی عقائد برخی از ادیان ابراهیمی در باره موعود و منجی آخرالزمان
بیتردید موضوع مهدویت از موضوعاتی كه نه تنها دین اسلام به ویژه مذهب شیعه به آن پرداخته، بلكه در ادیان ابراهیمی دیگر نیز مورد تأیید و تأكید قرار گرفته است .در این بخش عقائد یهودیان و مسیحیان که در ذیل ادیان ابراهیمی هستند، مورد بررسی قرار می گیرد .
بررسی موعود در دین یهود- قسمت اول
1- موعود در دین یهود
یهودیان و مسیح موعود
2- بشارات ظهور مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب تورات
الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در «زبور داوود»
الف – 1 ) متن زبور( عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38)
الف – 2 ) متن زبور(عهد عتیق-کتاب مزامیر- مزمور 96، بندهای 10 ـ 13)
الف – 3 ) متن زبور (عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 72، بندهای 1 ـ 2)
توضیح مختصری پیرامون بشارت فوق
1 )موعود در دین یهود
یهودیان و مسیح موعود
یهودیان معتقدند که عیسایی ظهور خواهد کرد که البته با عیسای مسیحیان متفاوت است .آن گونه که بررسیها نشان میدهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانهها و روایات مکتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشته است. تنها در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افکار یهود توسعه یافت و دانیال نبی به دنبال رنجهای پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در ایام این پادشاهان، یهوه خدای آسمانها سلطنتی را که تا ابد جاوید میماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر غیر از بنی اسرائیل منتقل نخواهد شد، بلکه تمامی آن سلطنتها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش برای همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند،
(( دانیال نبی، باب دوم، آیه 44))
اشعیای پیامبر نیز در پیشگوییهای خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «''برای ما ولدی و پسری بخشیده میشود که سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قادر و پدر سرمدی و سرور و سلامتی خوانده خواهد شد. ترقی سلطنت و سلامتی او را بر کرسی داوود و بر کشور وی پایانی نخواهد بود، تا آن که انصاف و عدالت را برای همیشه استوار سازد.
((کتاب اشعیا، باب 9 -آیه 6 ـ 8))
البته شایان توجه است که قوم یهود به عنوان مردمی دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این عبارت کتاب مقدس میان یهودیان رایج بود که: «اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع گردد.
((کتاب ایوب، باب 8-آیه 7))
با این وجود آنان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همیشه در انتظار رهبر الهی، قدرتمند و پیروزی آفرین بودند تا اقتدار و شکوه «قوم برگزیده» را احیا کند. یهودیان بر مبنای آنچه در زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند میپنداشتند. در زبور آمده است: «زیرا که شریران منقطع خواهند گشت و متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود اما حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الآباد. زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند گشت
((زبور داوود، باب 37: آیات 9، 18، 28، 29))
این اندیشه وقتی با پیش گوییهای صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدی تازه در رگهای یهود جریان یافت. ایشان کلام اشعیا را در حافظه خود به خوبی حفظ کردند و آن را دستمایه عشق به آیندهای روشن و افتخارآمیز قرار دادند، آنجا که میگوید: «''نهالی از تنه، یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشی او در ترس از خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت. کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت''.»
سپس اشعیا به گونهای کنایهآمیز به صلح جهانی در آن دوران اشاره میکند و ادامه میدهد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند... طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفلِ از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را میپوشاند
(( اشعیا، باب 11: آیه1 ـ 9 ))
اما صفنیای پیامبر به نابودی رهبران دولتها اشاره میکند و آن را مقدمه جهان شمولی دین یهود میداند. او میگوید: «به منظور گردآوری طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دول مختلف را نابود کنیم. آن وقت برگردانیم به قومها لب پاکیزه را برای خواندن همگی به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش .
((صفنیا، باب 3 :آیه 8 ـ 9 ))
یهودیان در طول تاریخ به این مسأله از دریچهای مذهبی نگریسته، انتظار را یک وظیفه مقدس به شمار آوردهاند، تنها پس از ورود صهیونیسم سیاسی به دنیای یهود بود که زاویه نگاه برخی یهودیان به این مسأله عوض گشت و تشکیل یک حاکمیت سیاسی را راهگشای «عصر مسیحا» دانستند.
هم اکنون صهیونیستها با سوء استفاده از تغییر نگرش به وجود آمده خود را به عنوان منتظران واقعی مسیحا معرفی کرده، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل (پنجم ماه ایّار عبری)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا میکنند: «اراده خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد» .بیگمان طرز تلقی صهیونیسم از مقوله انتظار و ظهور منجی، یکی از بینشهای چالش آفرین وبحرانساز فراروی معتقدان به آخرالزمان میباشد. چرا که تکیه بیش از اندازه بر نژاد و قومیت، این مکتب را دچار نوعی تمامیت خواهی غیر عادلانه نموده، ظرفیتهای گفت و گو را از آن گرفته است
2- بشارات ظهور مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «تورات»
در كتاب تورات كه از كتب آسمانی به شمار میرود و هم اكنون در دست اهل كتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی از آمدن مهدی موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است كه چون مضمونهای آن بشارات در قرآن كریم و احادیث قطعی و متواتر اسلامی به صورت گستردهای وارد شده و نشان میدهد كه مسألهی «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتی از آن بشارات را در اینجا میآوریم، و برخی از نكات آنها را توضیح میدهیم تا موضوع تشكیل حكومت واحد جهانی، و تبدیل همهی ادیان و مذاهب مختلف به یك دین و آیین مستقیم، بر همگان روشن شود.
گفتنی است كه چون در كتاب «عهد عتیق» (یعنی: تورات و ملحقات آن) همچون كتاب انجیل، از بازگشت و رجعت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ سخن به میان آمده است و این مطلب، رابطهی مستقیم با ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ دارد، نگارنده نیز در ضمن بشارات ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، فرازهایی از «تورات» را آورده است تا دانسته شود كه قوم یهود نیز بر اساس آنچه در كتابهای مذهبی خودشان آمده است همچون مسلمانان به «رجعت» و بازگشت حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ معتقدند. و در این باره تردید ندارند كه بالاخره روزی فرا میرسد كه حضرت عیسای روح الله ـ علیه السّلام ـ به زمین باز میگردد و برخی از آنها را تنبیه و از برخی دیگر انتقام میگیرد، هر چند كه بسیاری از آنان بر اثر آیات و معجزاتی كه از حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و عیسای مسیح ـ علیه السّلام ـ میبینند ایمان آورده و تسلیم میشوند و در برابر حق خاضع و خاشع میگردند.
اینك به قسمتی از بشاراتی كه در «تورات» و ملحقات آن آمده است، توجّه فرمایید:
الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در «زبور داوود»
در زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ كه تحت عنوان «مزامیر» در لابلای كتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی دربارهی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به بیانهای گوناگون داده شده است و میتوان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشارهای به ظهور مبارك آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشكیل حكومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یك دین محكم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.
و جالب توجّه این كه، مطالبی كه قرآن كریم دربارهی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از «زبور» نقل كرده است عیناً در زبور فعلی موجود است و از دستبرد تحریف و تفسیر مصون مانده است.
قرآن كریم چنین میفرماید:
(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ)( سورهی انبیاء، آیهی 105.)
«ما علاوه بر ذكر (تورات) در «زبور» نوشتیم كه (در آینده) بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.»
مقصود از «ذكر» در این آیهی شریفه، تورات موسی ـ علیه السّلام ـ است كه زبور داود ـ علیه السّلام ـ پیرو شریعت تورات بوده است.
این آیهی مباركه از آیندهی درخشانی بشارت میدهد كه شرّ و فساد به كلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمكاران نابود گشتهاند، و وراثت زمین به افراد پاك و شایسته منتقل گردیده است. زیرا كلمهی «وراثت و میراث» در لغت، در مورادی استعمال میشود كه شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همهی هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.
به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیهی شریفه مربوط به ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ میباشد، و قرآن كریم این مطلب را از زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ نقل میكند، و عین همین عبارت در زبور موجود است.
الف – 1 )متن زبور( عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38)
(9) زیرا كه شریران منقطع میشوند. امّا متوكّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندك است كه شریر نیست میشود كه هر چند مكانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از كثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افكار مذمومه مینماید، و دندانهای خویش را بر او میفشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون كه میبیند كه روز او میآید (14) شریران شمشیر را كشیدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكین را بیندازند، و كمانهای ایشان شكسته خواهد شد (16) كمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. (17) چون كه بازوهای شریران شكسته میشود و خداوند صدّیقان را تكیهگاه است (18).
خداوند روزهای صالحان را میداند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود (20) لكن شریران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّهها فانی بلكه بلكه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زیرا متبرّكان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمین بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد.»
الف – 2 )متن زبور(عهد عتیق-کتاب مزامیر- مزمور 96، بندهای 10 ـ 13)
«... قومها را به انصاف داوری خواهد كرد. آسمان شادی كند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا كه میآید، زیرا كه برای داوری جهان میآید. ربع مسكون را به انصاف داوری خواهد كرد. و قومها را به امانت خود.»
الف – 3 )متن زبور (عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 72، بندهای 1 ـ 20)
در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام - صلی الله علیه و آله - و فرزند دادگسترش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، چنین میفرماید:
«(1) ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك»، و عدالت خود را به «ملكزاده» عطا فرما (2) تا این كه قوم تو را به عدالت و فقرای تو را به انصاف حكم نماید (3) به قوم كوهها سلامت و كویرها عدالت برساند (4) فقیران قوم را حكم نماید، و پسران مسكینان را نجات دهد، و ظالم را بشكند (5) تا باقی ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ كه زمین را سیراب میگرداند ـ خواهد بارید (7).
و در روزهایش صدّیقان شكوفه خواهد نمود، و زیادتی سلامتی تا بای ماندن ماه خواهد بود (8) از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی زمین سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشینیان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسید (10).
ملوك طرشیش و جزیرهها، هدیهها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پیشكشها تقریب خواهند نمود (11) بلكه تمامی موك با او كرنش خواهند نمود، و تمامی اُمم او را بندگی خواهند كرد (12) زیرا فقیر را وقتی كه فریاد میكند و مسكین كه نصرت كننده ندارد، خلاصی خواهد داد (13) و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهای مسكینان را نجات خواهد داد (14) جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ایشان قیمتی خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد (16) در زمین به سر كوهها مشت غلّه كاشته میشود كه محصول آن مثل اسنان متحرّك شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شكوفه خواهند نمود (17).
اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقی بماند، در او مردمان بركت خواهند یافت، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت (19) بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد، و تمامی زمین از جلالش پر شود (20) دعای داوود پسر یسیّ تمام شد»
توضیح مختصری پیرامون بشارت فوق
در این بشارت ـ چنان كه بر ارباب فضل و دانش و اهل علم و اطلاع و كسانی كه با قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ سر و كار دارند، مخفی نیست پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به عنوان «ملك» و فرزند گرامش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ كه بزرگترین و كاملترین مظهر عدل الهی است به عنوان «ملكزاده» معرفی گردیده، و به بعضی از امتیازات و مشخصات دیگر وی نیز اشاره شده است.
ولی برخی از علما و دانشمندان «یهود» چنین پنداشتهاند كه: منظور از «ملك» در این آیه، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ ، و منظور از «ملكزاده» فرزند وی حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ است، و روی این پندار نادرست خواستهاند آیات مذكور را از بشارت دادن به بعثت حضرت خاتم النبیین ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و نوید ظهور خاتم اوصیاء حضرت حجّت بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ منصرف كنند، ولی این اندیشه از چند جهت نادرست و غیر قابل قبول است، زیرا:
نخست این كه، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ از انبیای پیرو شریعت تورات بوده و خود او دارای شریعت و احكام نوینی نبوده است تا این كه بگوید: «ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك» و عدالت خود را به «ملكزاده» عطا فرما»، و روی این اصل درخواست شریعت مستقل نوین در خور مقام آن حضرت نیست.
دوّم: این كه، در خواست شرع و احكام و عدالت كه به صورت دعا بر زبان حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ جاری شده ـ چنان كه از نحوهی درخواست آشكار است ـ برای دو شخصیت عظیم آسمانی است كه یكی دارای مقام سلطنت بر پیامبران و صاحب شرع و احكام جدید، و دیگری مظهر أتمّ عدالت، و صاحب مقام ولایت مطلقه، و مورد انتظار عموم ملل جهان است.
سوّم: این كه, عظمت، قدرت، شوكت و سلطنتی كه در آیات مزبور برای «ملكزاده» ذكر گردیده است نه با حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ و نه با هیچ یك از انبیای الهی وفق نمیدهد؛ زیرا نه مملكت حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ از مملكت پدرش حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ بنابر اعتقاد اهل كتاب ـ وسیعتر بوده، و نه هم ظلم و ستم در عهد او شكسته شده است.
چهارم: این كه، بر حسب آنچه برخی از علمای عهدین ـ عهد عتیق و عهد جدید تورات و انجیل ـ احتمال داده و به وجوهی استدلال جستهاند، مزمور فوق كلام حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ است نه كلام حضرت داود ـ علیه السّلام ـ ، و حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ كه پس از مگ پدر، صاحب مقام و كتاب گردیده است معقول نیست برای پدرش كه از دنیا رفته است درخواست شرع جدید كند. و بر فرض این كه بر خلاف احتمال آنان، مزمور فوق كلام حضرت داود ـ علیه السّلام ـ باشد ـ چنان كه اشاره كردیم ـ دعا برای دو شخصّیت والایی است كه در آیندهی تاریخ بعد از او ظاهر خواهند شد.
پنجم: چنان كه از آیهی (20) استفاده میشود تمامی آیات یاد شده به عنوان دعا بر زبان حضرت داود ـ علیه السّلام ـ جاری شده و شایستهی مقام نبوّت ـكه بالاترین مدارج كمال و عبودیّت و بندگی است ـ این است كه، در مقام دعا و استدعای از پروردگار، در كمال خضوع و خشوع و انكسار در برابر آفریدگار، زبان به تذلّل و كوچكی بگشاید، و با زبان عجز و لابه و عاری از هر نوع خودبینی و خود پسندی مقاصد خویش را از خدای جهان بخواهد، نه این كه در برابر سلطان واقعی و مالك الملوك جهان خود را «پادشاه» و فرزند خود را «شاهزاده» بخواند.
ششم: این كه، در چند آیه از بشارت مزبور، سلطنت و دعوت «ملك زاده» را عمومی و جهانی خوانده، و قدرت و جبروت روحانی وی را شامل پادشاهان و قدرتمندان و سلاطین مقتدر جهان دانسته، و سراسر كرهی مسكون را قلمرو دولت حقّهی وی معرفی نموده، چنان كه در اخبار وارده از ائمّهی معصومین ـ علیهم السّلام ـ نیز در حقّ شخصّیت بینظیر حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، چنین سخن رفته است.
هفتم: این كه، در آیهی (7) به اصحاب خاص آن حضرت اشاره نموده كه با ظهور نور پر فروغ مهدوی ـ علیه السّلام ـ آن خورشید جهانتاب عدل الهی، صدیّقان شكوفه كنند، و رحم اجتماع بزرگ جهانی، مردانی پاك سیرت، راست گفتار و درست كردار از خود نمایان سازد، و سعادت و سلامت، رفاه و خوشبختی، بهروزی و بهزیستی كه مولود تسلّط آن یگانه منجی عالم و دولت عدالت پیشهی آن حضرت است تا انقراض جهان پایدار خواهد بود، چنان كه در روایات اسلامی نیز آمده است: «دولتنا آخر الدول».
و هشتم: این كه، در آیهی (17 و 18) خاطر نشان ساخته است كه تا جهان باقی است و خورشید در آسمان نور افشانی میكند، اشعهی خورشید فروزان قائم آل محمّد ـ علیهم السّلام ـ بر روح و جان جهانیان خواهد تابید، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و تمامی روی زمین از جلال و عظمتش پر خواهد شد، چنان كه در روایات مستفیضه و متواترهی اسلامی كه در مورد ظهور آن مهر تابان رسیده است، كمتر حدیثی یافت میشود كه در ضمن آن جملهی «یملَأُ الأرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، كَما مُلِئَت ظُلْماً وَ جَوْراُ» نیامده باشد.
بنابراین، جای هیچ گونه شك و تردید نیست كه مقصود از «ملك» در مزمور 72 از زبور داوود ـ علیه السّلام ـ همان نور قدوسی حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ سیّد رسولان و خاتم پیغمبران، و مقصود از «ملك زاده» حضرت صاحب الزمان «مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ » دوازدهمین جانشین بر حق و فرزند دلبند آن بزرگوار است كه به خواست خداوند در روز معین و موعود، ظهور خواهد نمود، و سراسر روی زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد، و گردن گردنكشان و گردن فرازان را خواهد شكست، و چون مهر و ماه بر روح و جان جهانیان خواهد تابید، و حكومت حقهی الهیهی وی تا ابد و تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت. اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.
ناگفته نماند كه نویدهای ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در «زبور» فراوان است، و در بیش از 35 بخش از مزامیر (150) گانه، نوید ظهور آن موعود اُمم و منجی عالم موجود است، كسانی كه طالب تفصیل بیشتری هستند میتوانند به متن «مزامیر» در «عهد عتیق» مراجعه فرمایند.