داستانهائی در باره بسم الله الرحمن الرحیم -8
بسم الله و اثر نکردن سم
وقتی که رسول خدا(ص) وارد مدینه منوره شدند و پرچم اسلام را بلند کردند، شخصی به نام عبد الله اُبَی که یکی از دشمنان سر سخت پیامبر اسلام بود بر آن حضرت حسد برد و می خواست حضرت را به قتل برساند. عبد الله، حضرت و اصحاب حضرت را به منزلش دعوت کرد و غذای مسمومی را ترتیب داد. جبرییل به رسول خدا(ص) خبر داد. همینکه غذا حاضر شد رسول خدا(ص) فرمودند: یا علی دعای پر منفعت را بر این غذا بخوان.
علی(ع) دعا را خواندند: بسم الله الشافی، بسم الله الکافی، بسم الله الذی لا یضر مع اسمه شیءٌ و لا داءٌ فی الارض و لا فی السماء و هو السمیع العلیم.
وقتی دعا خوانده شد همه غذا خوردند و سیر شدند و ضرری به آنها نرسید و با صحت و سلامتی برخواستند و رفتند. وقتی که عبد الله اُبی این صحنه را دید گمان کرد که آشپز فراموش کرده و سم را داخل غذا نریخته است. عبد الله رفت و تمام رفقایش را جمع کرد و از غذا خوردند و همه به جهنم واصل شدند.
لالی الاخبار - مفتاح النبوه و ثمرات و الحیاه - خزینه الجواهر
از حضرت رضا(ع) روایت شده است که فرمودند: بسم الله معنایش اینست که من خودم را به داغ و علامتی از علامتهای خدا داغ می زنم و آن داغ عبادت است تا همه بدانند من بنده چه کسی هستم.
نوشته شده توسط علی ملائکه