باب استحباب يا كراهت كيفيّت نشستن‏

1- عبد العظيم بن عبد اللّه علوى (در حديث مرفوعه) گويد: پيامبر سه جور مى‏نشست: 1- سر پا به اين ترتيب كه ساقهاى پا را بلند مى‏كرد و دو زانو را در ميان دو دست خويش حلقه‏وار مى‏گرفت [ و رانها را به شكم مى‏چسباند -2 .] دو زانو مى‏نشست. 3- يك پا را خم مى‏كرد و پاى ديگر را روى آن مى‏انداخت، و هرگز ديده نشد كه آن حضرت چهار زانو بنشيند.

2- ابو حمزه ثمالى گويد: علىّ بن الحسين (ع) را در حالى نشسته ديدم كه يك پايش را روى ران ديگر گذاشته بود؛ عرض كردم مردم [ قوم يهود به استناد حديث بعد ] اين گونه نشستن را نمى‏پسندند و مى‏گويند مانند نشستن پروردگار است، امام فرمود: اين نحوه نشستن من در اثر خستگى است، در صورتى كه پروردگار خسته نمى‏شود و چرتش نمى‏گيرد و در خواب نمى‏رود.

3- حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (ع) نشسته بود در حالى كه پاى راست آن حضرت روى ران چپ بود، شخصى عرض كرد: فدايت شوم اين گونه نشستن مكروه است، امام فرمود: نه، اين سخن يهود است كه مى‏گويند وقتى خدا از خلقت آسمانها و زمين فارغ شد بر عرش جاى گرفت و اين گونه نشست تا استراحت كند، پس خدا اين آيه را نازل كرد: «خدا نيست خدايى جز او كه زنده و قائم به ذات خويش است، او را چرت و خواب نمى‏گيرد» . و امام صادق (ع) همان طور كه نشسته بود باقى ماند.

4- در كتاب مكارم الاخلاق آمده است كه رسول خدا هر گاه مى‏نشست ساقهاى پا را از زمين بلند مى‏كرد و زانوها را در ميان دو دست خود حلقه‏وار مى‏گرفت.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: