حكمت آموزى ، خردورزى ، لطافت وجودى

حكمت آموزى ، خردورزى ، لطافت وجودى
منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه) – 17

اميرمؤ منان على (عليه السلام) درباره رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله چنين فرموده است :
طبيب دوار بطبه ، قد اءحكم مراهمه ، و اءحمى مواسمه ، يضع ذلك حيث الحاجه اليه ، من قلوب عمى ، و آذان صم ، و اءلسنه بكم ؛ متتبع بدوائه مواضع الغفله ، و مواطن الحيره ؛ لم يستضيئوا باءضواء الحكمة ؛ و لم يقدحوا بزناد العلوم الثاقبه ؛ فهم فى ذلك كالانعام السائمه ، و الصخور القاسيه . (71)
طبيبى كه بر سر بيماران گردان است ، و مرهم او بيمارى را بهترين درمان و (آنجا كه دارو سودى ندهد) داغ او سوزان . آن را به هنگام حاجت بر دلهايى نهد كه (از ديدن حقيقت) نابيناست ، و گوشهايى كه ناشنواست و زبانهايى كه ناگوياست . با داروى خود دلهايى را جويد كه در غفلت است و (از هجوم شبهت) در حيرت : كسانى كه از چراغ دانش بهره اى نيندوختند، و آتشزنه علوم را براى روشنى جان نيفروختند. پس آنان چون چارپايانند كه سرگرم چرايند، يا خرسنگهاى سخت كه گياهى نرويانند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آمده است تا چراغ حكمت را در جان انسانها برافروزد و آنان را به حكمت نظرى و حكمت عملى ، به ايمان و عمل صالح ملبس سازد و وجودشان را نورانى نمايد. خداى متعال پيامبرانش را پى در پى فرستاد تا اين راه را بر مردمان بگشايند و آنان را به سوى تربيتى حقيقى راه نمايد. به بيان اميرمؤ منان على (عليه السلام) :
و اصطفى سبحانه من ولده اءنبياء اءخذ على الوحى ميثاقهم ، و على تبليغ الرساله اءمانتهم ، لما بدل اءكثر خلقه عهد الله اليهم فجهلوا حقه ، و اتخذوا الانداد معه ، و اجتالتهم الشياطين عن معرفته ، و اقتطعتهم عن عبادته . فبعث فيهم رسله ، و واتر اليهم اءنبياءه ، ليستادوهم ميثاق فطرته ، و يذكروهم منسى نعمه ، و يحتجوا عليهم بالتبليغ ، و يثيروا لهم دفائن العقول ، و يروهم آيات المقدره . (72)
خداى سبحان از فرزندان آدم (عليه السلام) پيامبرانى برگزيد، و هر يك به زبان وحى پيمان او را شنيد، كه امانت او نگاه دارد و حكم خدا را به ديگران برساند، و اين هنگامى بود كه بيشتر آفريدگان از فطرت خويش بگرديدند و طومار عهد در نورديدند، حق او را نشناختند و برابر او خدايانى ساختند. شيطانها آنان را از خداشناسى به گمراهى كشيدند، و پيوندشان را با پرستش ‍ خدا بريدند. پس هر چند گاه پيامبرانى فرستاد و به وسيله آنان به بندگان هشدار داد تا حق ميثاق فطرت بگزارند، و نعمت فراموش كرده او را به ياد آرند. يا حجت و تبليغ ، چراغ معرفتشان را بيفروزند تا به آيتهاى خدا چشم دوزند.
اگر انسان به معرفت برسد و بصيرت يابد و حق پيمان فطرت بگذارد و خرد نورانى خود را به كار گيرد، جز خدا را بندگى نخواهد كرد و جز به كمالات انسانى تن نخواهد داد.
آدم از بى بصرى بندگى آدم كرد گوهرى داشت ولى نذر قبا و جم كرد
يعنى در خوى غلامى ز سگان خوارتر است من نديدم كه سگى پيش ‍ سگى سر خم كرد
(73)
انسان گرانبهاترين گوهر وجود را داراست و نبايد آن را به خوارى كشاند، بلكه بايد آن را به بار بنشاند و استعدادهاى شگفت خود را در جهت كمال مطلق شكوفا سازد و چنان شود كه اميرمؤ منان على (عليه السلام) در توصيفش بيان كرده است :
قد اءحيا عقله ، و اءمات نفسه ، حتى دق جليله ، و لطف غليظه ، و برق له لامع كثير البرق ، فاءبان له الطريق ، و سلك به السبيل ، و تدافعته الابواب الى باب السلامه ، و دار الاقامه ، و ثبتت رجلاه بطماءنينه بدنه فى قرار الامن و الراحه ، بما استعمل قلبه ، و اءرضى ربه . (74)
همانا خرد خود را زنده گرداند، و نفس خويش را ميراند، چندان كه درشت او نزار شد و ستبرى اش زار. نورى سخت رخشان براى او بدرخشيد و راه را براى او روشن گردانيد، و او را در راه درست راند، از درى به درى برد تا به در سلامت كشاند و خانه اقامت ، و دو پاى او در قرارگاه ايمنى و آسايش ‍ استوار گرديد به آرامشى كه در بدنش پديدار گرديد، بدانچه دل خود را در آن به كار برد، و پروردگار خويش را راضى گرداند.
انسان تربيت يافته انسانى است با عقل احيا شده ، انسانى عقلانى ، مظهر عقل ؛ كه آنچه انسان را به عاقبت نيك و بهشت موعود واصل مى كند، عقل است . تربيت بايد در اين سمت و سو باشد و خرد مردمان را زنده گرداند و نفسانيتها را بميراند، چنانكه سختيها و درشتيهاى وجود به لطافت و رحمت تبديل گردد. تربيتى كه غلظتهاى وجود را افزون مى سازد، خشونت آدمى را دامن مى زند، خلاف حقيقت آدمى گام برمى دارد. تا انسان از غلظتهاى وجود و گران بارهاى دنيا پاك و سبك نشود، نمى تواند به سوى مقصد تربيت سير نمايد. چه زيبا فرا خوانده است ، اميرمؤ منان على (عليه السلام) : فان الغايه اءمامكم ، و ان وراءكم الساعه تحدوكم . تخففوا تلحقوا. (75)
منزلگاه آخرين پيشاپيش شماست ، و مرگ سرودخوانان در پس . سبكبار باشيد تا زودتر برسيد.

71- نهج البلاغه ، خطبه 108.
72- نهج البلاغه ، خطبه 1.
73- كليات اقبال لاهورى ، ص 239.
74- نهج البلاغه ، كلام 220.
75- نهج البلاغه ، خطبه 21.
منبع : منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه)
نویسنده : مصطفى دلشاد تهرانى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن