محيط رفاقت و معاشرت

محيط رفاقت و معاشرت
منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه) - 37

انسان موجودى اجتماعى و اهل رفاقت و معاشرت است و بدين وسيله هم نياز فطرى خود را پاسخ مى دهد و هم تاثير مى گذارد و تاثير مى پذيرد و از اين رو محيط رفاقت و معاشرت از محيطهايى است كه به نحو اقتضا و نه علت تامه در جهت مثبت و منفى تربيت كننده است ؛ و به همين جهت است كه توجه به نوع رفاقت و معاشرت در تربيت امرى ضرورى و اساسى است . رفاقت و معاشرت با نيكان و صالحان عامل گرايش به نيكى و صلاح است و رفاقت و معاشرت با بدان و فاسدان عامل گرايش به بدى و فساد است تا آنجا كه دوستى با عاقلان و صالحان مانند قرار گرفتن در معرض ‍ نسيم بهارى است كه زنده كننده و به بار نشاننده است و دوستى با جاهلان و فاسدان مانند قرار گرفتن در معرض سرماى پاييزى است كه ميراننده و خشك كننده است . به بيان اميرمؤ منان على (عليه السلام) :
توفوا البرد فى اءوله ، و تلقوه فى آخره ، فانه يفعل فى الابدان كفعله فى الاشجار، اءوله يحرق و آخره يورق . (171)
بپرهيزيد از سرما در آغازش (در پاييز) و استقبال كنيد از آن در آخرش (در نزديك بهار) زيرا در بدنها آن كند كه با درختان كند، آغازش مى سوزاند و پايانش برگ مى روياند.
ملاى رومى اين حقيقت را چنين بيان كرده است :
گفت پيغامبر ز سرماى بهار تن / تن مپوشانيد ياران زينهار
زانكه با جان شما آن مى كند / كان بهاران با درختان مى كند
ليك بگريزيد از سرد خزان / كان كند كو كرد با باغ و رزان
راويان اين را به ظاهر برده اند / هم بر آن صورت قناعت كرده اند
بى خبر بودند از جان آن گروه / كوه را ديده ، نديده كان به كوه
آن خزان نزد خدا نفس و هواست / عقل و جان عين بهارست و بقاست
مر تو را عقليست جزوى در نهان / كامل العقلى بجو اندر جهان
جزو تو از كل او كلى شود / عقل كل بر نفس چون غلى شود
پس به تاءويل آن بود كانفاس پاك / چون بهارست و حيات برگ و تاك (172)

به دليل اهميت محيط رفاقت و معاشرت در تربيت ، اميرمؤ منان على (عليه السلام) در سفارشى نورانى به حارث همدانى چنين نوشته است :
و احذر صحابه من يفيل راءيه ، و ينكر عمله ، فان الصاحب معتبر بصاحبه ... و اياك و مصاحبه الفساق ، فان الشر بالشر ملحق . (173)
از همنشينى آن كه رايش سست و كارش ناپسند بود بپرهيز، كه هر كس را از آن كه دوست اوست نشناسد... و از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر پيوندد.
تاءثير رفاقت و معاشرت در روح و روان ، و اخلاق و رفتار آدمى تاثيرى انكارناپذير است ، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى . به بيان امام على (عليه السلام) :
صحبه الاخيار تكسب الخير كالريح اذا مرت بالطيب حملت طيبا (و) صحبه الاشرار تكسب الشر كالريح اذا مرت بالنتن حملت نتنا. (174)
همنشينى با نيكان ، نيكى فراهم مى آورد، همان طور كه هر گاه باد بر بويى خوش گذر كند، آن بوى خوش را به همراه آورد، و همنشينى با بدان ، بدى به بار مى آورد، همان طور كه هر گاه باد بر بويى ناخوش گذر كند، آن بوى ناخوش را همراه سازد.
توجه به اين امر خود مى تواند انگيزه اى شود در جهت همنشينى با خردورزان با نيكان ، چنانكه در سخنان اميرمؤ منان على (عليه السلام) بر آن تاكيد شده است :
اءكثر الصلاح و الصواب فى صحبه اءولى النهى و الالباب . (175)
بيشترين صلاح و درستى در همنشينى با خردمندان و عاقلان است .
ثمره العقل صحبه الاخيار. (176)
ميوه عقل و خرد همنشينى با نيكان است .
انسان خردمند در انتخاب رفيق و معاشر، و همنشين و همدم دقت مى نمايد و خود را در معرض تباهى همنشينى با پيروان هوا قرار نمى دهد. اميرمؤ منان على (عليه السلام) در اين باره چنين سفارش فرموده است :
و اعلموا اءن مجالسه اءهل الهوى منساة للايمان ، و محضره للشيطان . (177)
بدانيد كه همنشينى پيروان هوا فراموش كردن ايمان ، و جاى حاضر شدن شيطان است .
مسجد است آن دل كه جسمش ساجد است يار بد خرّوب هر جا مسجد است (178)
انسان در رفاقت و معاشرت به راحتى تاثير مى پذيرد و به مشابهت و مشاكلت ميل مى كند و از همين روست كه در سخنان امير بيان ، على (عليه السلام) اين همه تاكيد بر نوع رفاقت و معاشرت شده است . در حكمتى نورانى امام على (عليه السلام) چنين فرموده است :
لا تصحب المائق ، فانه يزين لك فعله ، و يود اءن تكون مثله . (179)
همنشين بى خرد مباش كه او كار خود را براى تو آرايد و دوست دارد تو را چون خود نمايد.
انسان به فطرت خود در دوستى و همنشينى جوياى كمال است و چنانچه مصداق كمال را اشتباه بيابد، آنچه را به خطا كمال تصور نموده است مطلوب خود مى گيرد و به شدت از آن تاثير مى پذيرد. ابن ابى الحديد معتزلى حكمتى را از اميرمؤ منان على (عليه السلام) نقل كرده كه بيانگر اين امر است :
لا تصحب الشرير، فان طبعك يسرق من طبعه شرا و اءنت لا تعلم . (180)
با انسانهاى شرور همنشينى مكن ، زيرا طبع تو بديها را از آنان مى دزدد در حالى كه بدان آگاه نيستى .
با توجه به چنين تاثيرى است كه در سخنان پيشواى موحدان ، على (عليه السلام) نسبت به رفاقت و معاشرت با دنياپرستان ، دون همتان ، نابخردان ، تباهكاران و بدكاران پرهيز داده شده است :
لا تصحبن اءبناء الدنيا، فانك ان اءقللت استثقلوك ، و ان اءكثرت حسدوك . (181)
با فرزندان دنيا همنشين مشو، زيرا اگر بى چيز باشى تحقيرت نمايند و اگر مالدار باشى رشكت برند.
من دنت همته فلا تصحبه . (182)
با انسان دون همت همنشينى مكن . (زيرا خوى همنشين در همنشين تاثير مى كند.)
لا تصحبن من لا عقل له . (183)
با كسى كه او را خردى نيست همنشينى مكن .
احذر مصاحبه الفساق و الفجار و المجاهرين بمعاصى الله . (184)
از همنشينى با فاسقان و فاجران و متظاهران به نافرمانى خدا بپرهيز.
اياك و صحبه من اءلهاك و اءغراك ، فانه يخذلك و يوبقك . (185)
از همنشينى با كسى كه تو را به غفلت مى كشاند و حريص مى گرداند بپرهيز، زيرا كه تو را به خوارى گرفتار مى كند و به هلاكت مى افكند.
اياك و معاشره الاشرار، فانهم كالنار مباشرتها تحرق . (186)
از معاشرت با بدان دورى كن كه بى گمان آنان همچون آتشند كه مباشرت با ايشان انسان را به آتش مى كشاند.
تاثير تربيتى مجالست و معاشرت نادرست تاثيرى ويرانگر و هلاك كننده است و لازم است كه اين امر مورد توجه جدى قرار گيرد.
واى آن زنده كه با مرده نشست مرده گشت و زندگى از وى بجست (187)
با توجه به اين تاثير و تاثر است كه در انديشه تربيتى اميرمؤ منان على (عليه السلام) دوستى و همنشينى بايد امرى سنجيده و بر اساس ملاكهايى خردمندانه باشد و از رفاقتها و معاشرت هاى ناسنجيده و به دور از معيارهاى پسنديده بايد پرهيز شود، چنانكه در سفارشات امير مؤ منان (عليه السلام) وارد شده است :
من اتخذ اءخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تاءكدت مودته . (188)
هر كه پس از خوب آزمودن براى خويش دوست و برادرى گيرد، رفاقتش ‍ پايدار و دوستى اش استوار پايد.
و نيز آن حضرت فرموده است :
من اتخذ اءخا من غير الاختبار اءلجاه الاضطرار الى مرافقه الاشرار. (189)
هر كه ناسنجيده دوست و برادر گزيند، ناچار بايد به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن دهد.

171- نهج البلاغه ، حكمت 128.
172- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، صص 117 - 118.
173- نهج البلاغه ، نامه 69.
174- شرح غررالحكم ، ج 4، صص 202 - 205.
175- شرح غررالحكم ، ج 2، ص 424.
176- شرح غررالحكم ، ج 3، ص 327.
177- نهج البلاغه ، خطبه 86.
178- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص 577.
179- نهج البلاغه ، حكمت 293.
180- شرح ابن ابى الحديد، ج 20، ص 272.
181- شرح غررالحكم ، ج 6، ص 300.
182- شرح غررالحكم ، ج 5، ص 443.
183- شرح غررالحكم ، ج 6، ص 262.
184- شرح غررالحكم ، ج 2، ص 277.
185- شرح غررالحكم ، ص 303.
186- شرح غررالحكم ، ص 289.
187- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص 97.
188- غررالحكم ، ج 2، ص 224.
189- غررالحكم ، ج 2، ص 224.
منبع : منظر مهر (مبانى تربيت در نهج البلاغه)
نویسنده : مصطفى دلشاد تهرانى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن