خداوند متناسب با صفات خودش عطايايى به حسين عليه السلام داده است ، البته نمى گوييم آنچه خدا به حسين عليه السلام عطا كرده شبيه و يا مانند صفات خودش مى باشد، بلكه نمونه هايى از صفات خداوندى است كه به امام حسين عليه السلام اختصاص داده است . تبيين موضوع چنين است :
# اول : يكى از صفات خداوند اين است كه و ان من شى ء الا يسبح بحمده (12) هيچ چيز نيست مگر اينكه خداوند را تسبيح مى كند. امام حسين نيز داراى خصوصيتى متناسب با اين معنا است و آن اينكه و ان من شى ء الا و قد بكى لمصيبته هيچ چيز نيست مگر اينكه در مصيبت امام حسين عليه السلام گريه كرد.
البته ما گريه آنها را درك نمى كنيم ؛ زيرا گريه هر چيزى به حسب حال خودش است ، و گريه فقط منحصر به جارى شدن اشك از چشم نيست ؛ بلكه همان طور كه در روايات آمده گريه آسمان ، ريزش قطرات خون و گريه زمين اين بوده است كه هر سنگى را برمى داشتند، زير آن خون مى ديدند و گريه ماهى بيرون افتادن آن از آب بوده و گريه هوا تاريك شدن آن و گريه خورشيد كسوف آن و گريه ماه خسوف آن بوده است .
# دوم : اقرار به وجود صانع حكيم امرى فطرى است كه انسان ها را بر اساس آن فطرت آفريده است . بنابراين
پيروان هر مسلكى حتى بت پرستان به وجود خداوند اقرار مى كنند و ملحدان و بى دينان نيز آنگاه كه با زبان ، وجود خدا را انكار مى كنند، اما وجود او را اثبات مى نمايند. در مورد امام حسين عليه السلام نسبت به آنچه دل در مصائبش مى سوزد، نيز مطلب همين است . همه ، حتى كسانى كه آن حضرت را نمى شناسند بر او گريه مى كنند و عزاى او را برپا مى دارند، مانند بعضى از هندوهاى مخالف اسلام . حتى دشمنان آن حضرت ، در همان حال كه دشمنى خود را با امام ابراز مى نمودند، براى او گريه مى كردند. مثلا عمر سعد در آن هنگام كه فرمان به قتل امام داد و همچنين زمانى كه حضرت زينب سلام الله عليها با او سخن گفت ، گريه كرد. آن كه لباس فاطمه را ربود، نيز گريه كرد.
آرى ، تنها در مورد ابن زياد ملعون ، در روايتى نيامده است كه متاءثر شده و يا بر حالى از حالت هاى حسين گريه كرده باشد. تنها در يك مرحله است كه رفتار او بيانگر تغيير حال اوست و آن زمانى است كه دستور به قتل امام سجاد عليه السلام داد، اما عمه اش زينب سلام الله عليها او را در آغوش گرفت و گفت : اگر مى خواهى او را بكشى مرا هم بكش . در اين حال بود كه ابن زياد گفت : رهايش كنيد، مصائبى كه بر او وارد شده و بيمارى اش او را بس است .
# سوم : در صفات خداوند، افعل تفضيل (صفتى برتر از صفت ديگر) حقيقا جريان ندارد، اگر چه به حسب ظاهر جارى باشد، كما اينكه تمام بخش هاى دعاى بهاء (سحرهاى ماه رمضان ) گواه بر اين مطلب است . در آن دعا مى خوانيم اللهم انى اسئلك من بهائك بابهاه و كل بهائك بهى خدايا! من از تو به حق نورانى ترين مراتب انوارت درخواست مى كنم ، در صورتى كه تمام مراتب آن نورانى است .)) درباره اسماء الهى نيز مطلب همين است . هر چند گفته مى شود اسم اعظم ، اما در حقيقت همه اسماء خداوند به طور مساوى اعظم هستند.
در مورد امام حسين عليه السلام نيز موضوع به همين تناسب است . گاهى گفته مى شود مى خواهيم بزرگترين مصيبت هاى او را يادآورى كنيم ، اما همه مصائب آن حضرت عظيم است ، تا آنجا كه اگر در كوچكترين مصيبت هاى او تاءمل كنى ، آنها را بزرگترين مصائب مى يابى و هر گاه به ساده ترين آنها بنگرى ، آن را مشكل ترين مصيبت ها مى بينى .
# چهارم : خداوند متعال راه تقرب و نزديكى به خودش و خشنودى از بندگان و آموزش آنها را در وسايل بسيارى قرار داده است و براى بندگان در انجام هر كار يا صفت و نيتى قرار داده ، و براى رساندن فيض به همه بندگانش عواملى قرار داده كه نمى شود همه آنها را ثبت و ضبط كرد.
همچنين به امام حسين عليه السلام چيزى متناسب با همين خصوصيت عطا شده است ؛ يعنى در وجود او عوامل و وسايل بسيارى قرار داده و مانند عبادت ها، براى آنها بدل و عوض نيز مقرر داشته است ، تا جايى كه هيچ كس را از آنها محروم نكرده است . و همان طور كه خداوند براى هر عملى عوض و بدلى قرار داد و حتى براى نيت عمل در بعضى اوقات ثواب همان عمل را مقرر داشت ، درباره امام حسين عليه السلام نيز چنين است ، به نحوى كه براى زيارت آن حضرت ارزش فراوانى قايل شد و بدل و عوض اين امر را آماده شدن براى رفتن به سوى او و زيارت حضرت از راه دور قرار داد.
همچنين از آنجا كه خداوند براى گريه بر آن حضرت پاداش فراوانى مقرر داشت ، خواسته است هيچ كس از اين خير محروم نگردد؛ از اين رو مصيبت هاى او را بسيار و موجبات گريه بر امام را به حسب اختلاف دل ها و انگيزه ها متنوع گردانيد. مثلا چه بسا دلى بر مصيبت غريبى نسوزد، اما بر غريب تشنه لب مى سوزد. ممكن است دلى بر پيكرى مجروح رقت پيدا نكند، اما بر پيكرى كه زخم ها روى زخم است ، رقت پيدا كند و چه بسا كسى دلش به اين حالت نسوزد، اما به خاطر تاختن با اسب بر بدن مجروح اشك از چشمانش جارى شود.
سخن در اين باره بسيار است ؛ زيرا هر مصيبتى را كه در نظر بگيرى عظيم ترين آن براى امام حسين عليه السلام وجود دارد؛ به نحوى كه عظيم ترين و شديدترين مصيبت ها، همه بر امام حسين عليه السلام وارد آمد.
# پنجم ، خداوند تعالى در صفات شريكى ندارد. درباره امام حسين عليه السلام نيز هر چه منسوب و متعلق به اوست خاص آن حضرت است و امام در آن ممتاز و بر ديگران برترى دارد.
# ششم : از جمله صفاتى كه به خدا نسبت داده شده ، اين است كه محبت خداوند، محبتى مخصوص به خود اوست و به محبت محبان ديگر شباهت ندارد. محبت امام حسين عليه السلام نيز چنين است . حتى محبت كسى كه از حيث مقام با او مساوى يا برتر است ، با محبت امام حسين عليه السلام شباهت ندارد و همان طور كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند؛ ((محبت حسين در اعماق جان مؤ منان نهفته است .))
به همين خاطر است كه دل هاى مؤ منان ، علاقه مند به زيارت امام حسين عليه السلام است و آنگاه كه نام او را مى شنوند متاءثر مى شوند و بر او گريه مى كنند، و اين علاقه بيش از علاقه به حج و زيارت ائمه ديگر است . نكته ديگر اينكه اگر از زائران قبر ائمه (در عراق ) سؤ ال كنى كه به كجا مى رويد يا از كجا مى آييد، مى گويند از كربلا، با اينكه آنها به زيارت قبر اميرالمؤ منين و ائمه كاظمين و همچنين سامراء هم مشرف شده اند.
از سوى ديگر نام شريف آن حضرت تاءثير خاصى در دل ها دارد. امام عليه السلام همان گونه است كه پدر بزرگوارش او را مخاطب قرار داده ، فرمود: ((اى اشك چشم هر مؤ من )) و همان طور كه امام عليه السلام خودشان فرمودند كه من كشته اشكم ؛ نام حسين عليه السلام نزد هر انسان مؤ منى برده شود، اشك چشمانش جارى مى شود.
يكى ديگر از موارد اينكه ؛ با حلول ماه محرم دل ها پر از غم و اندوه مى شود و همچنين رقت و گريه بر آن حضرت ، هر چند مصائب آن حضرت بسيار تكرار شود ملال آور نيست ، تا آنجا كه اگر مؤ منى هر روز هزار بار مصيبت هاى امام حسين عليه السلام را بشنود، به محض اينكه نزد او يادآور شوند كه امام را لب تشنه سر بريدند، يا حالتى را كه امام ايستاده بود و فرياد استغاثه سر داده بود، تصور كند، فريادش به گريه بلند مى شود.
12- سوره اسراء، آيه 44
منبع : خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم
نویسنده : آية الله شيخ جعفر شوشترى