1 - رؤ يت شبح و سايه آن حضرت در عالم اشباح و سايه ها، بلكه رؤ يت ايشان در عالم قدس ، باعث گريه شد. چنين حالتى براى آدم عليه السلام - هنگامى كه در عالم ذر، ذر را مشاهده كرد - اتفاق افتاد. خداوند قضيه كربلا را براى او توصيف كرد و آدم متاءثر شد و گريه نمود. ابراهيم عليه السلام نيز وقتى ملكوت آسمان ها و زمين را ديد، اشباح خمسه طيبه را تحت عرش ملاحظه كرد، آنگاه ديدن پنجمين آنها (حسين عليه السلام ) او را به گريه انداخت .
2 - شنيدن نام آن حضرت موجب گريه است . حسين عليه السلام خودش فرمود: نزد هر زن و مرد مؤ منى كه نام من برده شود، گريه مى كند و مصيبت هاى من او را غمگين مى سازد. بنابراين او سبب گريه انسان هاى مؤ من است .
3 - بردن نام آن حضرت ، باعث گريه است . آدم و زكريا عليهما السلام درباره بردن نام حسين گفتند كه بردن نام او اشك را جارى مى كند و قلب را مى شكند.
4 - نگاه به حسين عليه السلام موجب گريه است . اين مساءله براى پيامبر صلى الله عليه و آله ، وقتى حسين عليه السلام به دنيا آمد و براى اولين بار او را ديد، رخ داد. بعد از آن هم هميشه به محض اينكه حسين عليه السلام را مى ديد، گريه مى كرد. على عليه السلام نيز وقتى به حسين عليه السلام نگاه كرد، گريست و گفت : اى اشك چشم هر مؤ من ! امام حسين پرسيد: اى پدر، من هستم ؟ گفت : بله . پس آيا به احوال آن حضرت نگاه كرده ايد؟ اگر شما چنين كارى نكرده ايد آن حضرت به شما مى نگرد. در روايت صحيح آمده است كه حسين عليه السلام بر يمين عرش به قتلگاه و زائرانش مى نگرد. بدون اشك آن بزرگوار به كسانى كه بر او گريه مى كنند، مى نگرد و هيچ جاى تعجب ندارد كه بعد مسافت و موانع ، نمى توانند مانع نگاه آن حضرت شوند.
5 - نگاه به مرقد امام حسين عليه السلام باعث گريه مى شود. امام صادق عليه السلام فرمود: حسين عليه السلام در سرزمين غربت ، غريب است ، هر كس او را زيارت كند مى گريد و آنكه زيارتش نكند، اندوهگين مى شود و آنكه او را نديده دلش مى سوزد و كسى كه به قبر فرزندش در نزد پاى مباركش بنگرد، بر او ترحم مى كند.
6 - لمس پيكر آن حضرت و بوسيدنش موجب گريه مى شد. اين قضيه براى پيامبر صلى الله عليه و آله در مواردى پيش مى آمد. آن حضرت زير گلوى حسين عليه السلام را مى بوسيد و گريه مى كرد. گاهى ، بالاى قلب حسين را مى بوسيد و گريه مى كرد. گاهى ، بالاى قلب حسين را مى بوسيد و گريه مى كرد. زمانى پيشانى او، دندان هاى او، و گاهى هم تمام بدن حسين عليه السلام را مى بوسيد و گريه مى كرد. حسين عليه السلام مى پرسيد: اى پدر چرا گريه مى كنى ؟ پيامبر فرمود: جاى شمشيرها را مى بوسم . اگر از آن حضرت درباره گريه اش ، وقتى دندان هاى حسين را مى بوسيد، سئوال مى شد، پيامبر در جواب مى گفت : جاى چوب خيزران را مى بوسم و جايى را مى بوسم كه وقتى ابن زياد را ببيند، تبسم مى كند و من بر خنده او مى گريم . اگر سؤ ال مى شد، چرا بالاى قلب او را مى بوسى ، مى فرمود: آنجا، جاى فرود آمدن تير سه شعبه است .
اما خواهرش زينب خواست جاهايى را ببوسد كه رسول الله مى بوسيد، ولى نتوانست ، چون تمام اعضا و پيكر حسين عليه السلام مجروح و پاره پاره بود؛ بويژه كه با اسب هم بر پيكرش تاختند. حتى اگر اين كار را هم نمى كردند، پيكر آن حضرت در اثر وارد شدن شمشيرها و نيزه ها و تيرها پاره پاره شده بود. كما اينكه خودشان فرمودند: گويا گرگان بنى اميه شكم خود را از قطعات بدن من پر مى كنند. لذا به زبان حال زينب ، به فارسى گفته شده است :
خاك عالم بر سرم ، كز اثر تير و سنان
جاى يك بوسه من در همه اعضاى تو نيست
بله ، زينب عليها السلام جايى را بوسيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله نبوسيده بود، او گلوى بريده ، و رگ هاى قطع شده حسين عليه السلام و باطن چيزى را بوسيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله ظاهر او را بوسيده بود. و لذا زينب وقتى چهره اش را بر گلوى بريده حسين گذاشت ، پيامبر را مخاطب قرار داد و گفت : اين حسين است كه پيكرش پاره پاره شده و سرش را از قفا بريده اند.
نمى دانم زينب عليها السلام از كجا دريافت كه سر حسين عليه السلام را از قفا بريده اند، اما در اين باره چند وجه وجود دارد: يكى اينكه ، هنگام جدا كردن سر حسين عليه السلام ، خود شاهد اين صحنه بوده است ، اما اين بر خلاف چيزى است كه از روايات بر مى آيد؛ چون حسين عليه السلام به ايشان دستور داد كه به خيمه ها باز گردد. دوم اينكه قضيه را از كسانى شنيده باشد كه در صحنه حاضر بودند و اين ماجرا را نقل كرده يا اين مساءله را اعلام نمودند و زينب سلام الله عليها هم آن را شنيده باشد. سوم اينكه وقتى پيكر مطهر را به آن وضعيت ديد، اين موضوع را استنباط كرده باشد، چون ملاحظه كرد جنازه حسين عليه السلام واژگون و رو به زمين افتاده است كه اين قضيه و افتادن پيكر مطهر در بيابان مصيبتش از اصل قضيه شهادت ، براى زينب سنگين تر بود، از اين رو جدش پيامبر را مخاطب قرار داد و گفت اين حسين توست كه سرش را از قفا بريده اند و در بيابان رها كرده اند.
7 - انتساب به آن حضرت موجب حزن و گريه است . حتى از ميان پنج ميخى كه به نام پنج تن آل عبا بود، ميخ پنجم كه به نام ايشان بود، موجب حزن و گريه شد. شرح اين قضيه آن است كه وقتى جبرئيل عليه السلام ميخ هاى سفينه نوح عليه السلام را آورد، هر ميخى به نام يك پيامبر بود، پنج ميخ براى جلوى كشتى آورد. نوح عليه السلام آنها را گرفت ، اولين آنها روشن شده و درخشيد. جبرئيل گفت : اين ميخ به نام خاتم الانبياء محمد صلى الله عليه و آله و سلم است . درباره سه ميخ ديگر نيز كه به نام على ، فاطمه و حسن عليهم السلام بود، همين اتفاق افتاد. اما وقتى پنجمين ميخ را به دست گرفت ، از آن خون ظاهر شد و دستش به آن خون آغشته گشت . جبرئيل گفت : اين ميخ به نام حسين عليه السلام است . وقتى آهنى ، حسينى باشد، خونين مى گردد، پس چرا قلب ها خونين نشود، اگر حسينى باشند؟
باعث تعجب است كه علل و اسباب فرح و شادى در انتساب به آن حضرت موجب گريه است . حورى مخصوص آن حضرت در بهشت گريان است . عيد او و پوشيدن لباس جديد آن حضرت در روز عيد، براى جدش پيامبر موجب گريه است . بازى كردنش باعث گريه است ، پيروزى اش در جنگ ، براى پدرش گريه آور است . تناول غذايى مطبوع توسط آن حضرت موجب گريه است ، بلكه ستايش و سپاس به ايشان ، ولادتشان و درود و تهنيت به ايشان - بر حسب روايات - موجب گريه است .
8 - حلول ماه محرم موجب حزن و گريه است . اين ماه موجب حزن و اندوه مواليان آن حضرت مى شود و بغض گلوى آنها را مى فشارد.
9 - ورود به خاك مرقد آن حضرت موجب حزن و گريه است . اين قضيه براى هر پيامبرى كه وارد آن سرزمين شده ، پيش آمده است . در حديث آمده است كه هيچ پيامبرى نبوده مگر اينكه كربلا را زيارت كرده است و خطاب به اين خاك گفته است كه در تو ماه درخشان دفن مى شود و هر پيامبرى كه وارد اين خاك مى شده است ، حالش دگرگون و دلتنگ مى شده و غم و اندوه او را فرا مى گرفته است و در اين باره از پروردگار خود سؤ ال كرده اند و به آنها وحى شده كه اينجا كربلاست و حسين عليه السلام در اينجا به شهادت مى رسد. چنين حالتى براى اهل بيت آن حضرت ، وقتى وارد كربلا شدند و در آنجا فرود آمدند، نيز پيش آمد. ام كلثوم گفت : اى برادر اينجا بيابان هولناكى است . امام فرمود: پدرم در اين سرزمين به خواب رفت و با گريه بيدار شد و گفت : پسرم حسين را در دريايى از خون مضطرب ديدم . بعد گفت : اى ابا عبدالله ! وقتى آن واقعه در اينجا رخ دهد تو چه حالتى خواهى داشت ؟
10 - شنيدن نام كربلا باعث گريه است . چنين حالتى براى خود امام حسين عليه السلام پيش آمد. وقتى وارد سرزمين كربلا شد و درباره نام آن سؤ ال كرد، به ايشان خبر دادند نام هاى زيادى دارد كه يكى از آنها كربلاست . حضرت با شنيدن اين نام چشمانش پر از اشك شد و گفت : خدايا! من از رنج و بلا به تو پناه مى آورم .اينجا محل فرود كاروان ما و جايى است كه در آن خون هاى ما ريخته مى شود، كودكان مان را سر مى برند، خون من در آن جارى مى شود و حرم مرا مى بينى كه پرده از آنها برداشته اند و لباس اسارت بر تن دارند. در اينجا شجاعان من كشته مى شوند و فرزندانم را سر مى برند و اراذل ، آزادگان را به اسارت و بندگى مى گيرند. پس اى قوم ! فرود آييد و از من فاصله بگيريد كه من در اين سرزمين مى مانم .
11 - نوشيدن آب سرد موجب حزن و اندوه براى حسين عليه السلام است . يكى از مواردى كه هميشه موجب گريه امام صادق عليه السلام مى شد، نوشيدن آب خنك بود. از داوود رقى نقل شده است كه گفت : در خدمت امام صادق عليه السلام بودم ، مقدارى آب نوشيد و متاءثر شد و چشمانش پر از اشك گرديد و گفت : چقدر نام حسين عليه السلام عيش را منقص مى كند!! و من آبى ننوشيدم مگر اينكه حسين عليه السلام را ياد كردم . تا آخر حديث . از حسين عليه السلام نيز نقل شده است كه فرمود: اى شيعيان من ! هر گاه آب گوارايى نوشيديد مرا ياد كنيد.
12 - بوييدن تربت آن حضرت ، موجب تاءثر است . اين امر جدش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را گرياند. يك بار على عليه السلام بر آن حضرت وارد شد و ديد پيامبر از هر دو ديده اشك مى ريزند. حضرت على مى گويند: وارد بر پيامبر شدم در حالى كه اشك از چشمانشان جارى بود. گفتم : پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله ! چرا گريه مى كنى ، آيا كسى موجب ناراحتى شما شده است ؟ فرمود: نه ، بلكه جبرئيل نزد من بود، او به من خبر داد كه حسين در كنار فرات به قتل مى رسد. سپس گفت : آيا مايلى تربت او را استشمام كنى ؟ گفتم ، آرى . مشتى از خاك به من داد، كه (با بوييدن آن ) اشكم جارى شد و نام آن سرزمين كربلاست .
همين حالت براى امام رضا عليه السلام نيز پيش آمد. ابى بكار مى گويد: كربلا را زيارت كردم و از نزديك سر مبارك مقدارى خاك قرمز برداشتم . آنگاه خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و آن را به ايشان عرضه كردم . آن را در دستش گرفت و استشمام كرد، سپس گريه كرد تا جايى كه اشك از چشمانش جارى شد. بعد امام فرمود: اين تربت جدم حسين عليه السلام است .
13 - شنيدن مصيبت وارده بر هر شهيد، يا غريب يا مظلومى يادآور حسين عليه السلام است و موجب گريه بر آن حضرت مى شود. امام حسين عليه السلام خودشان فرمودند: هر گاه نام غريب يا شهيدى را شنيديد براى من عزادارى كنيد.
14 - شنيدن مصيبت هاى آن حضرت ، يا تصور آنها موجب گريه است . اين موارد تاءثيرات متعددى دارد كه بستگى به شنونده دارد و با تفاوت آنها تاءثير آنها هم تفاوت مى كند كه تفصيل آن در فصل بعد خواهد آمد. ان شاء الله تعالى .
منبع : خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم
نویسنده : آية الله شيخ جعفر شوشترى