((561- يونس بن ظبيان گويد: به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : آيا اين دو مرد را از (آزار) اين مرد ديگر جلوگيرى نمى فرمائى ؟
امام (عليه السلام ) فرمود: مقصودت از آن مرد و اين دو مرد كيست ؟
گفتم : آيا حجربن زائدة و عامر بن جذاعة را از (آزار) مفضل بن عمر (هر سه از اصحاب آن حضرت بوده اند) جلوگيرى نمى فرمائى ؟
فرمود: اى يونس من از آنها خواستم كه دست از او بدارند ولى آنها اينكار را نكردند، پس از آن آنها را دعوت كردم و از آنها خواستم و بدانها نوشتم و اينكار را به عنوان حاجتى از آنها تقاضا كردم ولى باز هم دست برنداشتند، خدا آندو را نيامرزد، به راستى كه به خدا سوگند (كثير عزة ) (شاعر) در دوستى خود از ايندو نفر كه ادعاى دوستى مرا مى كنند راستگوتر بوده در آنجا كه گويد: آيا محبوبه من به صرف اينكه ناديده پنداشت دوست عزيز او را دوست ندارم او را هم دوست نمى دارم ؟ (در صورتيكه اين پندارش بيجا است و من هم او را دوست دارم و هم دوست او را).
و به خدا سوگند اگر اين دو نفر مرا دوست مى داشتند قطعا آن را هم كه من دوست مى داشتم آن را دوست مى داشتند.
شرح :
حجربن زائده و عامر بن جذاعة از اصحاب امام باقر و امام صادق (عليهما السلام ) بوده اند و به نقل كشى آندو از حواريين آن بزرگواران بوده اند، و از اينرو اين حديث را كه دلالت بر ذم آندو مى كند از نظر سند ضيعف دانسته و به تعبير علمى گفته اند (سند جرح مجروح ) است .
و كثير عزة نام شاعرى است كه در سال 150 هجرى از دنيا رفت و از شيعيان شديد التعصب بوده و (عزة ) دختر جميل محبوبه او است كه بيشتر شعرهاى خود را درباره او گفته . ))
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِى عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع أَ لَا تَنْهَى هَذَيْنِ الرَّجُلَيْنِ عَنْ هَذَا الرَّجُلِ فَقَالَ مَنْ هَذَا الرَّجُلِ وَ مَنْ هَذَيْنِ الرَّجُلَيْنِ قُلْتُ أَ لَا تَنْهَى حُجْرَ بْنَ زَائِدَةَ وَ عَامِرَ بْنَ جُذَاعَةَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ يَا يُونُسُ قَدْ سَأَلْتُهُمَا أَنْ يَكُفَّا عَنْهُ فَلَمْ يَفْعَلَا فَدَعَوْتُهُمَا وَ سَأَلْتُهُمَا وَ كَتَبْتُ إِلَيْهِمَا وَ جَعَلْتُهُ حَاجَتِى إِلَيْهِمَا فَلَمْ يَكُفَّا عَنْهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمَا فَوَ اللَّهِ لَكُثَيِّرُ عَزَّةَ أَصْدَقُ فِى مَوَدَّتِهِ مِنْهُمَا فِيمَا يَنْتَحِلَانِ مِنْ مَوَدَّتِى حَيْثُ يَقُولُ أَ لَا زَعَمَتْ بِالْغَيْبِ أَلَّا أُحِبَّهَا إِذَا أَنَا لَمْ يُكْرَمْ عَلَيَّ كَرِيمُهَا أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّانِي لَأَحَبَّا مَنْ أُحِبُّ