((429- برخى از اصحاب ما از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه فرمود: نوح (عليه السلام ) دو هزار وسيصد سال عمر كرد، هشتصد و پنجاه سال پيش از اينكه به پيغمبرى مبعوث شود، و نهصد و پنجاه سال در ميان مردم آنها را به خدا دعوت كرد و پانصد سال پس از (طوفان كه از) كشتى فرود آمد و آب فرو نشست ، و در اين مدت شهرها را از نو بنا كرد و فرزندانش را در شهرها جا داد، سپس فرشته مرگ در وقتيكه در آفتاب نشسته بود بسراغش آمد و به او گفت : آمده ام تا قبض روحت كنم ، نوح فرمود: اجازه مى دهى تا من از آفتاب به سايه بروم ؟ گفت : آرى ، نوح از آفتاب به سايه آمد سپس فرمود: اى ملك الموت آنچه از اين عمر دنيا بر من گذشت بمانند همين جابجا شدن من از آفتاب به سايه بود، اكنون ماموريت خود را انجام ده ، پس ملك الموت جانش را بگرفت .
شرح :
در عمر حضرت نوح (عليه السلام ) ميان مورخين و هم چنين در روايات اختلاف است برخى گفته اند، هزار سال بوده ، و برخى هزار و چهارصد و هفتاد سال گفته اند و برخى - همانطور كه در اين حديث است - دو هزار و سيصد سال ذكر كرده اند، و برخى تا دو هزار و پانصد سال هم نقل كرده اند. و بگفته مرحوم مجلسى (رحمة الله عليه ) جمع ميان روايت در اينباره خالى از اشكال نيست . ))
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ عَاشَ نُوحٌ ع أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ مِنْهَا ثَمَانُمِائَةٍ وَ خَمْسِينَ سَنَةً قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ وَ أَلْفُ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً وَ هُوَ فِى قَوْمِهِ يَدْعُوهُمْ وَ خَمْسُمِائَةِ عَامٍ بَعْدَ مَا نَزَلَ مِنَ السَّفِينَةِ وَ نَضَبَ الْمَاءُ فَمَصَّرَ الْأَمْصَارَ وَ أَسْكَنَ وُلْدَهُ الْبُلْدَانَ ثُمَّ إِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ جَاءَهُ وَ هُوَ فِى الشَّمْسِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ نُوحٌ ع قَالَ مَا جَاءَ بِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ قَالَ جِئْتُكَ لِأَقْبِضَ رُوحَكَ قَالَ دَعْنِى أَدْخُلْ مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَتَحَوَّلَ ثُمَّ قَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ كُلُّ مَا مَرَّ بِى مِنَ الدُّنْيَا مِثْلُ تَحْوِيلِى مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ فَامْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ فَقَبَضَ رُوحَهُ ع