((422- ابو رزين اسدى از اميرمؤ منان (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: همانا نوح (عليه السلام ) چون از كارساختن كشتى فارغ شد، و وعده ميان او و پروردگارش در مورد هلاكت قوم او اين بود كه تنور بجوشد كه ناگاه تنور جوشيد، همسرش گفت : تنور بجوشش در آمد، نوح برخاست و سر آن را مهر كرد و آب ايستاد، آنگاه هر كه را مى خواست در كشتى در آورد وارد كرد، و هر كه مى خواست بيرون برد بيرون كرد آنگاه بر سر تنور آمد و مهر را از سر آن برداشت ، خداى عزوجل فرمايد: (و درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم ، و در زمين چشمه ها بشكافتيم ، و (هر دو) آب براى كارى كه مقدر شده بود به هم پيوست و او را بدان كشتى كه تخته ها و ميخها داشت برداشتيم ) (سوره قمر آيه 11 - 13). فرمود: و آن كشتى را در وسط اين مسجد شما (مسجد كوفه ) نجارى كرد، و از ذرع اين مسجد هفتصد ذراع كاسته شده (شايد امام (عليه السلام ) اين جمله را براى رفع استبعاد مردم از اينكه چگونه كشتى به آن بزرگى را در وسط اين مسجد كه در وضع فعلى گنجايش آن را ندارد ساخته است بيان فرموده ، و اين مطلب را تذكر داده است كه اين مسجد بزرگتر از اين بوده ). ))
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِى حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي رَزِينٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ نُوحاً ص لَمَّا فَرَغَ مِنَ السَّفِينَةِ وَ كَانَ مِيعَادُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّهِ فِى إِهْلَاكِ قَوْمِهِ أَنْ يَفُورَ التَّنُّورُ فَفَارَ فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ إِنَّ التَّنُّورَ قَدْ فَارَ فَقَامَ إِلَيْهِ فَخَتَمَهُ فَقَامَ الْمَاءُ وَ أَدْخَلَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَدْخُلَ وَ أَخْرَجَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ ثُمَّ جَاءَ إِلَى خَاتَمِهِ فَنَزَعَهُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قَالَ وَ كَانَ نَجَرَهَا فِى وَسَطِ مَسْجِدِكُمْ وَ لَقَدْ نَقَصَ عَنْ ذَرْعِهِ سَبْعُمِائَةِ ذِرَاعٍ