((417- عبدالله بن عطاء گويد: امام باقر (عليه السلام ) (به من ) فرمود: برخيز و دو عدد از اين چهار پايان را زين كن ،يك الاغ و يك استر، من برخاستم و الاغ و استرى را زين نهادم و به خيال خودم كه آنحضرت استر را بيشتر دوست دارد، استر را براى سوار شدن او جلو بردم ، فرمود: كى بتو گفته بود كه استر را جلوى من آرى ؟ عرض كردم : من خودم آنرا براى شما انتخاب كردم ، فرمود: آيا من بتو گفته بودم كه آنرا براى من انتخاب كنى ؟ آنگاه فرمود: بهترين مركبها در پيش من الاغ است .
گويد: پس من آن الاغ را پيش بردم و ركاب گرفتم تا حضرت سوار شد و (پس از سوار شدن ) اين دعا را خواند (كه ترجمه اش چنين است ):
(منزه است خدائى كه ما را بدين اسلام راهبرى فرمود، و قرآن را به ما ياد داد، و بوجود محمد (صلى الله عليه و آله ) بر ما منت نهاد، ستايش خاص خدائى است كه اين (مركب ) را براى ما رام كرد و ما طاقت آنرا نداشتيم ، و به راستى كه ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم و ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است ).
و آنحضرت به راه افتاد و من نيز برفتم تا به جائى رسيديم ، من عرض كردم : قربانت ! نماز! فرمود: اينجا وادى مورچه است و نماز در آن خوانده نشود، از آنجا گذشتيم تا به جاى ديگرى رسيديم من باز همان سخن را تكرار كردم (و از او خواستم كه براى نماز پياده شويم ) فرمود: اينجا نمكزار است و در آن نماز خوانده نشود، گويد: هم چنان رفتيم تا در جائى خود آن حضرت (بدون اينكه من سخنى بگويم ) پياده شد و به من فرمود: نماز خوانده اى يا نماز نافله مى خوانى ؟ عرض كردم : اين نمازى است كه مردم عراق آنرا نماز زوال مى نامند، فرمود: اما آنها كه اين نماز را مى خوانند همان شيعيان على بن ابى طالب (عليه السلام ) هستند و اين نماز توابين (توبه كنندگان ) است ، پس آنحضرت نماز خواند و من هم نماز خواندم آنگاه ركاب گرفتم و (حضرت سوار شد) همان دعا را خواند، آنگاه فرمود: خدايا (مرجئه ) را از رحمت خويش دور گردان كه به راستى آنها در دنيا و آخرت دشمنان ما هستند، من عرض كردم : قربانت چه چيز شما را (ناگهان ) به ياد (مرجئه ) انداخت ، فرمود: (بى مقدمه ) به خاطرم آمدند.
شرح :
مجلسى (رحمة الله عليه )پس از اينكه چند معنى براى ارجاء (و مرجئه ) مى كند در پايان گويد: اظهر آن است كه مقصود از مرجئه در اينجا كسانى هستند كه على (عليه السلام ) را در خلافت از درجه اولى به درجه چهارم تنزيل داده اند يعنى عموم اهل سنت و عامه . ))
عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عُبَيْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ أَنَّهُ سَمِعَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَطَاءٍ يَقُولُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قُمْ فَأَسْرِجْ دَابَّتَيْنِ حِمَاراً وَ بَغْلًا فَأَسْرَجْتُ حِمَاراً وَ بَغْلًا فَقَدَّمْتُ إِلَيْهِ الْبَغْلَ وَ رَأَيْتُ أَنَّهُ أَحَبُّهُمَا إِلَيْهِ فَقَالَ مَنْ أَمَرَكَ أَنْ تُقَدِّمَ إِلَيَّ هَذَا الْبَغْلَ قُلْتُ اخْتَرْتُهُ لَكَ قَالَ وَ أَمَرْتُكَ أَنْ تَخْتَارَ لِى ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَحَبَّ الْمَطَايَا إِلَيَّ الْحُمُرُ قَالَ فَقَدَّمْتُ إِلَيْهِ الْحِمَارَ وَ أَمْسَكْتُ لَهُ بِالرِّكَابِ فَرَكِبَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنَا الْقُرْآنَ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ ص الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ سَارَ وَ سِرْتُ حَتَّى إِذَا بَلَغْنَا مَوْضِعاً آخَرَ قُلْتُ لَهُ الصَّلَاةَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ هَذَا وَادِى النَّمْلِ لَا يُصَلَّى فِيهِ حَتَّى إِذَا بَلَغْنَا مَوْضِعاً آخَرَ قُلْتُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ الْأَرْضُ مَالِحَةٌ لَا يُصَلَّى فِيهَا قَالَ حَتَّى نَزَلَ هُوَ مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ فَقَالَ لِى صَلَّيْتَ أَوْ تُصَلِّى سُبْحَتَكَ قُلْتُ هَذِهِ صَلَاةٌ تُسَمِّيهَا أَهْلُ الْعِرَاقِ الزَّوَالَ فَقَالَ أَمَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يُصَلُّونَ هُمْ شِيعَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ هِيَ صَلَاةُ الْأَوَّابِينَ فَصَلَّى وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ أَمْسَكْتُ لَهُ بِالرِّكَابِ ثُمَّ قَالَ مِثْلَ مَا قَالَ فِى بِدَايَتِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُرْجِئَةَ فَإِنَّهُمْ أَعْدَاؤُنَا فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ لَهُ مَا ذَكَّرَكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ الْمُرْجِئَةَ فَقَالَ خَطَرُوا عَلَى بَالِى