حديث شماره 375

((375- از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه فرمود: در پشت يمن يك دره اى است كه آن را برهوت مى نامند، و از آن دره نگذرد جز مارهاى سياه و جغد از پرنده ها، در آن دره چاهى است كه بدان (بلهوت ) گويند، و ارواح مشركين را در هر صبح و شام بدانجا برند، و از آب صديد (چرك زخم ) بدانها بنوشانند، پشت اين دره مردمى هستند كه آنها را (ذريح ) مى نامند.
و هنگاميكه خداوند محمد (صلى الله عليه و آله ) را به پيامبرى برانگيخت گوساله اى در ميان ايشان فرياد زد و دم خود را به زمين كوبيده و به آواز فصيح گفت : اى آل ذريح مردى در تهامة آمده و مردم را به شهادت دادن بيگانگى خدا دعوت مى كند، مردم گفتند: براى كارى مهم خداوند اين گوساله را به سخن آورده است ! پس براى بار دوم آن گوساله در ميان آنها اين ندا را كرد، آنها تصميم گرفتند يك كشتى بسازند، و اين تصميم را عملى كردند هفت نفر از آنها در آن كشتى سوار شدند و آنچه خداوند در دل آنها انداخت آذوقه در آن بار كردند آنگاه بادبان كشتى را بلند كرده در دريا روان كردند، كشتى هم چنان بيامد تا آنها را در جده فرود آورد، آنها به نزد پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) آمدند، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بدانها فرمود: شما همان اهل ذريح هستيد كه گوساله در ميان شما فرياد زد؟ گفتند: آرى ، سپس بدانحضرت گفتند: اى رسول خدا دين و كتاب را به ما عرضه كن ، حضرت دين و كتاب و سنن و فرائض و احكام را همانطور كه از نزد خداى عزوجل آمده بود بر آنها عرضه كرد و مردى از بنى هاشم را بر آنها امير ساخت و به همراه آنها فرستاد و تا بدين ساعت در ميان ايشان اختلافى رخ نداده . ))

 

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِى يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ مِنْ وَرَاءِ الْيَمَنِ وَادِياً يُقَالُ لَهُ وَادِى بَرَهُوتَ وَ لَا يُجَاوِزُ ذَلِكَ الْوَادِيَ إِلَّا الْحَيَّاتُ السُّودُ وَ الْبُومُ مِنَ الطُّيُورِ فِى ذَلِكَ الْوَادِى بِئْرٌ يُقَالُ لَهَا بَلَهُوتُ يُغْدَى وَ يُرَاحُ إِلَيْهَا بِأَرْوَاحِ الْمُشْرِكِينَ يُسْقَوْنَ مِنْ مَاءِ الصَّدِيدِ خَلْفَ ذَلِكَ الْوَادِى قَوْمٌ يُقَالُ لَهُمُ الذَّرِيحُ لَمَّا أَنْ بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى مُحَمَّداً ص صَاحَ عِجْلٌ لَهُمْ فِيهِمْ وَ ضَرَبَ بِذَنَبِهِ فَنَادَى فِيهِمْ يَا آلَ الذَّرِيحِ بِصَوْتٍ فَصِيحٍ أَتَى رَجُلٌ بِتِهَامَةَ يَدْعُو إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالُوا لِأَمْرٍ مَا أَنْطَقَ اللَّهُ هَذَا الْعِجْلَ قَالَ فَنَادَى فِيهِمْ ثَانِيَةً فَعَزَمُوا عَلَى أَنْ يَبْنُوا سَفِينَةً فَبَنَوْهَا وَ نَزَلَ فِيهَا سَبْعَةٌ مِنْهُمْ وَ حَمَلُوا مِنَ الزَّادِ مَا قَذَفَ اللَّهُ فِى قُلُوبِهِمْ ثُمَّ رَفَعُوا شِرَاعَهَا وَ سَيَّبُوهَا فِى الْبَحْرِ فَمَا زَالَتْ تَسِيرُ بِهِمْ حَتَّى رَمَتْ بِهِمْ بِجُدَّةَ فَأَتَوُا النَّبِيَّ ص ‍ فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ ص أَنْتُمْ أَهْلُ الذَّرِيحِ نَادَى فِيكُمُ الْعِجْلُ قَالُوا نَعَمْ قَالُوا اعْرِضْ عَلَيْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ الدِّينَ وَ الْكِتَابَ فَعَرَضَ عَلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ ص الدِّينَ وَ الْكِتَابَ وَ السُّنَنَ وَ الْفَرَائِضَ وَ الشَّرَائِعَ كَمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ وَلَّى عَلَيْهِمْ رَجُلًا مِنْ بَنِى هَاشِمٍ سَيَّرَهُ مَعَهُمْ فَمَا بَيْنَهُمُ اخْتِلَافٌ حَتَّى السَّاعَةَ

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: