((366- تميم بن حاتم گويد: ما در خدمت اميرمؤ منان (عليه السلام ) بوديم پس زمين بر خود لرزيد حضرت با دست خويش بدان اشاره فرموده گفت : آرام باش تو را چه شده ؟ آنگاه رو به ما كرده فرمود بدانيد كه اگر اين لرزش همان لرزشى بود كه خداى عزوجل فرموده پاسخم را مى داد ولى اين لرزش آن نيست .
شرح :
اين حديث اشاره است به آنچه در تفسير سوره زلزال وارد شده كه (آن هنگامى كه زمين بلرزد... و انسان گويد: چيست او را، در آنروز زمين اخبار خويش بگويد...) امام على (عليه السلام ) چنانچه در علل الشرايع و تفسير على بن ابراهيم است در تفسير آن فرمود آن انسانى كه با زمين سخن كند على بن ابيطالب است ، و زمين در پاسخ آنحضرت با او سخن گويد: و در اينجا مقصود اميرمؤ منان (عليه السلام ) اين است كه اين لرزش آن لرزش روز رستاخيز نيست وگرنه وقتى به او مى گفتم : تو را چه شده او پاسخم را مى داد. ))
عَنْهُ عَنْ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِى بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ تَمِيمِ بْنِ حَاتِمٍ قَالَ كُنَّا مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَاضْطَرَبَتِ الْأَرْضُ فَوَحَاهَا بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ لَهَا اسْكُنِى مَا لَكِ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا وَ قَالَ أَمَا إِنَّهَا لَوْ كَانَتِ الَّتِى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأَجَابَتْنِى وَ لَكِنْ لَيْسَتْ بِتِلْكَ