((246- عمار ساباطى گويد: از امام صادق (تفسير) گفتار خداى تعالى را پرسيدم (كه فرمايد):
(و چون انسان را ناراحتى و سختى رسد پروردگار خويش را بخواند و به سوى او باز گردد...) (سوره زمر آيه 8) فرمود: اين آيه درباره ابوفصيل (يعنى ابوبكر) نازل شده زيرا رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در نظر او مردى ساحر و جادوگر بود، و هرگاه ناراحتى به او مى رسيد - يعنى بيمار مى شد - پروردگار خود را مى خواند و به سويش باز مى گشت - يعنى از آن عقيده باطلى كه درباره رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) داشت توبه مى كرد - سپس هنگاميكه خداوند نعمتى به او ارزانى مى كرد - يعنى تندرستى به او مى داد - (آنچه را پيش از آن به درگاه خدا خوانده بود از ياد مى برد - يعنى توبه اى را كه به درگاه خداى عزوجل كرده بود از سخنى كه در باره رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گفته بود كه او ساحر و جادوگر است - و از اين رو خداوند (بدنبال آن ) فرمايد: (بگو تو به كفر اندكى بهره ببر كه به راستى تو از دوزخيان هستى ) يعنى اين فرمانروائى و امارتى كه به ناحق و بدون دستورى از خداى عزوجل و از رسول او بر مردم كردى .
گويد: سپس امام صادق (عليه السلام ) فرمود: آنگاه خداى عزوجل سخن را متوجه على (عليه السلام ) كرده و از وضع او و فضيلتى كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى دارد بيان فرمود و چنين گويد:
(آيا كسى كه در اوقات شب در حال سجده و ايستاده عبادت كند و از آخرت بترسد و به رحمت پروردگار اميدوار است (با ديگران يكسان است ) بگو (اى محمد) آيا برابر و يكسانند كسانى كه مى دانند كه محمد رسول خدا است - با كسانى كه نمى دانند - محمد رسول خدا است و او را جادوگر و دروغگو دانند - فقط صاحبان خرد اندرز ميگيرند) (آيه ).
پس امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اين بود تاويل اين آيه اى عمار.
شرح :
در اينكه چرا ابوبكر را ابوفصيل نامند، مجلسى (رحمة الله عليه ) گويد: براى آنكه (فصيل ) بچه شترى را گويند كه از شير باز گرفته باشند) و (بكر) نيز به شتر جوان گويند، پس اين دو لفظ هر دو در معنا با هم نزديك است ... و برخى گفته اند: كنيه ابوبكر پيش از اسلام ابوفصيل بوده و پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) او را به (ابوبكر) كنيه داد. ))
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ قَالَ نَزَلَتْ فِى أَبِى الْفَصِيلِ إِنَّهُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَهُ سَاحِراً فَكَانَ إِذَا مَسَّهُ الضُّرُّ يَعْنِى السُّقْمَ دَعَا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ يَعْنِى تَائِباً إِلَيْهِ مِنْ قَوْلِهِ فِى رَسُولِ اللَّهِ ص مَا يَقُولُ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ يَعْنِى الْعَافِيَةَ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ يَعْنِى نَسِيَ التَّوْبَةَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا كَانَ يَقُولُ فِى رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّهُ سَاحِرٌ وَ لِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ يَعْنِى إِمْرَتَكَ عَلَى النَّاسِ بِغَيْرِ حَقٍّ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ رَسُولِهِ ص قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثُمَّ عَطَفَ الْقَوْلَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِى عَلِيٍّ ع يُخْبِرُ بِحَالِهِ وَ فَضْلِهِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ لايَعْلَمُونَ أَنْ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّهُ سَاحِرٌ كَذَّابٌ إِنَّم ا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذَا تَأْوِيلُهُ يَا عَمَّارُ