((74- عبدالرحمن بن ابى عبدالله گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : همانا خداى عزوجل بر ما منت نهاد كه ما را به يگانگى خودش آشنا فرمود، سپس بر ما منت گذارد كه به رسالت محمد (صلى الله عليه و آله ) اقرار كرديم ، و پس از آن ما را به محبت و دوستى شما خاندان مخصوص داشت كه شما را دوست داريم و از دشمنان بيزارى جوئيم ، و جز اين نيست كه مقصود ما از اين دوستى آن است كه خود را از دوزخ نجات دهيم گويد: من اين سخن را گفتم و دلم شكسته (گريه ام گرفت ) و گريستم امام صادق (عليه السلام ) به او فرمود: هرچه خواهى از من بپرس كه به خدا قسم از هر چه بپرسى پاسخت را خواهم داد (مجلسى (رحمة الله عليه ) گويد: يعنى در پاسخ تقيه از تو نخواهم كرد چون اخلاص تو را به خوبى مى دانم ).
عبدالملك بن اعين (كه در آن انجمن حاضر بود به عبدالرحمن بن عبدالله ) گفت : نشنيده بودم تا كنون به مخلوقى پيش از تو اين حرف را بزند. عبدالرحمن گويد: گفتم از وضع آن دو مرد (يعنى ابوبكر و عمر) به من خبر بده ، فرمود: آن دو در مورد كتاب خدا حق ما را به ستم گرفتند (يعنى يعنى خمسى كه خداوند در قرآن براى ما مقرر داشته بود به ستم از ما گرفتند) و از ارثى كه فاطمه (عليها السلام ) از پدرش مى برد جلوگيرى كردند و ستمشان هم چنان تا به امروز ادامه يافته است - گويد: حضرت اشاره به پشت سرش كرده فرمود: و كتاب خدا را پشت سرشان انداختند. ))
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنَّ عَلَيْنَا بِأَنْ عَرَّفَنَا تَوْحِيدَهُ ثُمَّ مَنَّ عَلَيْنَا بِأَنْ أَقْرَرْنَا بِمُحَمَّدٍ ص بِالرِّسَالَةِ ثُمَّ اخْتَصَّنَا بِحُبِّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ نَتَوَلَّاكُمْ وَ نَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ إِنَّمَا نُرِيدُ بِذَلِكَ خَلَاصَ أَنْفُسِنَا مِنَ النَّارِ قَالَ وَ رَقَقْتُ فَبَكَيْتُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَلْنِى فَوَ اللَّهِ لَا تَسْأَلُنِى عَنْ شَيْءٍ إِلَّا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ أَعْيَنَ مَا سَمِعْتُهُ قَالَهَا لِمَخْلُوقٍ قَبْلَكَ قَالَ قُلْتُ خَبِّرْنِى عَنِ الرَّجُلَيْنِ قَالَ ظَلَمَانَا حَقَّنَا فِى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنَعَا فَاطِمَةَ ص مِيرَاثَهَا مِنْ أَبِيهَا وَ جَرَى ظُلْمُهُمَا إِلَى الْيَوْمِ قَالَ وَ أَشَارَ إِلَى خَلْفِهِ وَ نَبَذَا كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمَا