((23- على بن رئاب و يعقوب سراج از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه چون پس از كشته شدن عثمان مردم با اميرمؤ منان (عليه السلام ) بيعت كردند آن حضرت به منبر رفته و فرمودند:
ستايش خدائيرا است كه برتر است و برترى جويد (از تشبيه مخلوقين و صفاتشان ) و نزديك است و برتر (از مكان و جايگاه ) و بالاتر از هر ديدگاه ، و گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريكى ندارد، و گواهى دهم كه همانا محمد بنده و رسول او خاتم پيغمبران و حجت خدا بر جهانيان است ، و تصديق كننده همه پيمبران پيشين و نسبت به مؤ منان مهر ورز و مهربان بود و خدا و فرشتگانش بر او درود فرستند:
اما بعد اى مردم به راستى كه ستم و ظلم ، پيروان خود را به دوزخ كشاند، و نخستين كسى كه نسبت به خداى جل ذكره تجاوز روا داشت (عناق ) دختر آدم بود و نخستين كسى را نيز كه خدا به كيفرش كشت همان عناق بود، جاى نشيمن در روى زمين يك جريب در يك جريب بود، و داراى بيست انگشت بود كه هر انگشتى دو ناخن داشت ، و خداى عزوجل شيرى را همانند فيل ، و گرگى را بمانند شتر و لاشخورى را بمانند قاطر بر او مسلط كرد و آنها او را كشتند، و خداوند گردنكشان را در بهترين حال و آسوده ترين وضعى كه داشتند بكشت ، و جان هامان را بگرفت ، و فرعون را هلاك ساخت ، و عثمان را نيز بكشت (فيض (رحمة الله عليه ) گويد: شايد مقصود از هامان و فرعون اولى و دومى باشند) آگاه باشيد كه بلا و آزمايش شما دوباره باز گشت مانند همان روزى كه خدا پيغمبرش (صلى الله عليه و آله ) را بر انگيخت ، و سوگند بدانكه آن حضرت را به حق و راستى فرستاد حتما (در غربال آزمايش ) به هم آميخته خواهيد شد و حتما شما غربال خواهيد شد (و خوب و بدتان از هم جدا شود) و زير و رو شويد مانند زير و رو شدن آن چه در يك سر آتش است بوسيله كفگير، تا اينكه زيرترين شما بالاترين شما گردد و بالاترين شما در زيرترين جايگاه رود، و پيشى گيرند آنانكه در حقشان كوتاهى شد (و به ستم عقب رفتند يا آنانكه به عقب رفتند) و بدنبال افتند پيش تازانى كه (بناحق ) جلو افتادند، به خدا سوگند كلمه اى را (از آنچه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در اين باره شنيده ام ) كتمان نكنم ، و يك دروغ هم نگفته ام ، و همانا مرا به اين جايگاه و اين روز خبر داده اند، آگاه باشيد كه به راستى خطاكاريها همانند اسب سركش و چموشى است كه خطاكاران را بر آنها سوار كرده اند و دهنه شان را رها كرده اند و (همچنان بروند تا) سواران خود را در آتش اندازند، و همانا تقوى و پرهيزكارى (براى هر كس ) مركب رامى است كه پرهيزكاران را بر آن سوار كرده و مهارش را بدست آنها داده اند تا آنها را به بهشت ببرند، و درهاى بهشت را براى آنها گشوده اند و نسيم جانبخش و بوى خوش آن را بيابند، و بدانها گفته شود: (آسودگى و تندرستى بدينجا در آئيد.
آگاه باشيد كه پيشى جست بر من در اين امر خلافت كسى كه من او را شريك در اين كار نساختم و اين منصب را به او نبخشيدم و آن كسى كه نوبت و سهمى از اين مقام نداشت مگر آنكه بر فرض محال پيامبرى برانگيخته شود (و به او گزارش دهد كه او را از خلافت سهمى است ) و آگاه باشيد كه پيغمبرى بعد از محمد نباشد.
اين (غصب كننده خلافت ) بر لب پرتگاه سست بنيانى بر آمد و همان پرتگاه او را در آتش دوزخ انداخت حق و باطلى در كار است ، و براى هر كدام اهلى است ، پس اگر باطل فراوان (يا فرمانروا) شد از قديم چنين بوده و چيز تازه اى نيست ، و اگر حق اندك شد پس چه بسا كه چنين بوده ، و شايد! (شايد چيزى نگذرد كه حق بسيار گردد، و طرفداران حق عزيز گردند، و خدا آنانرا يارى دهد.. و..)
و بندرت اتفاق افتد كه چيزى برود و دوباره رو كند، و اگر به راستى (در اين زمان نيز كه كار بدست من افتاده و حق رو كرده ) كار شما را بخودتان واگذارند شما سعادتمند و خوشبخت هستيد (ولى مگر دنيا پرستان مغرض كه نقشه غصب حكومت را در سر مى پرورانند دست بردار هستند) و بر من جز اين نيست كه كوشش كنم (يعنى من تلاش خود را مى كنم ) و من به راستى ترس آنرا دارم كه شما دوران فترت را بگذرانيد (يعنى مانند ملتهائى كه در ما بين دو پيغمبر قرار مى گرفتند و كارها برايشان مشتبه مى گشت و به بدبختى دچار مى گشتند، و ممكن است مقصود از فترت در اينجا معناى لغوى آن باشد كه از فتور و سستى گرفته شده يعنى مى ترسم كه شما سستى ورزيد).
شما (در زمان گذشته و هنگام بيعت با ابى بكر) از من روى گردانديد و انحرافى پيدا كرديد كه در آن كارتان نزد من پسنديده راى نبوديد، و اگر بخواهم (كه وضع ناهنجار گذشته را تشريح كنم ) مى توانم گفت ، و خدا از گذشته ها بگذرد، آن دو نفر در خلافت پيشى جستند، و سومى چون كلاغى كه همواره در فكر شكم خويش است به اينكار قيام كرد، واى بر او كه اگر دو بالش چيده شده بود و سرش جدا گشته بود (و به تصدى منصب خلافت نمى رسيد) برايش بهتر بود، از بهشت بازماند و (اينك ) دوزخ در جلوى او است . سه و دو روى هم مى شود پنج و ششمى ندارد (يعنى مخلوق خدا از اين پنج دسته خارج نيستند):
1- فرشته ايكه با دو بال خود (در درجات كمال ظاهرى و معنوى ) پرواز مى كند.
2- پيامبرى كه خدا زير بازويش را گرفته (و او را از خلق برگزيده و از گناه حفظ كرده ).
3- كوشاى پرتلاشى كه نهايت كوشش خود را (در راه كسب كمالات يا در اقامه حق و از بين بردن باطل و واداشتن مردم بپرستش حق ) مى كند (فيض (رحمة الله عليه ) گويد: مقصود از اين دسته امام معصوم (عليه السلام ) است ، و اين سه دسته اهل عصمت و مقرب در گاه حق هستند.
4- جوينده اميدوار (بلطف خدا)
5- تقصير كار (گمراه ) كه در آتش است .
راست و چپ (راه ) گمراه كننده است ، و راه ميانه آن جاده اى است كه كتاب خدا و آثار نبوت بر آن قرار گيرد، به هلاكت رسيد هر آنكه ادعاى (بيجا) كرد، و نوميد گشت هر كه دروغ بست ، خداوند اين امت را بوسيله شمشير و تازيانه ادب فرمود، و در پيشگاه امام به حق هيچكس را در آندو رخصت و مسامحه نيست (يعنى امام هر گاه براى اجراى حد خدا لازم داند كسى را با شمشير و تازيانه ادب كند كسى نتواند در اجراى آن مسامحه نموده و شانه خالى كند و مسامحه و سازش با كسى نشود) پس در خانه هاى خود پنهان شويد (و از اعمال تعصب و ستيزه جوئى پرهيز كنيد) و ميان يكديگر را اصلاح كنيد، و توبه پشت سر شما است (و شما را از آلودگى به گناه به عقب مى كشد مانند طنابى كه به گردن حيوان بيندازند و كسى از عقب او را بكشد كه به سوى مال مردم نرود) و هر كه رو در روى حق ايستاد و بستيزه با آنان برخاست هلاك گردد. ))
(خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع ) )
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ وَ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمَّا بُويِعَ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى عَلَا فَاسْتَعْلَى وَ دَنَا فَتَعَالَى وَ ارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ مُصَدِّقاً لِلرُّسُلِ الْأَوَّلِينَ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفاً رَحِيماً فَصَلَّى اللَّهُ وَ مَلَائِكَتُهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ أَمَّا بَعْدُ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّ الْبَغْيَ يَقُودُ أَصْحَابَهُ إِلَى النَّارِ وَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ بَغَى عَلَى اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ عَنَاقُ بِنْتُ آدَمَ وَ أَوَّلَ قَتِيلٍ قَتَلَهُ اللَّهُ عَنَاقُ وَ كَانَ مَجْلِسُهَا جَرِيباً [ مِنَ الْأَرْضِ ] فِى جَرِيبٍ وَ كَانَ لَهَا عِشْرُونَ إِصْبَعاً فِى كُلِّ إِصْبَعٍ ظُفُرَانِ مِثْلُ الْمِنْجَلَيْنِ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا أَسَداً كَالْفِيلِ وَ ذِئْباً كَالْبَعِيرِ وَ نَسْراً مِثْلَ الْبَغْلِ فَقَتَلُوهَا وَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ الْجَبَابِرَةَ عَلَى أَفْضَلِ أَحْوَالِهِمْ وَ آمَنِ مَا كَانُوا وَ أَمَاتَ هَامَانَ وَ أَهْلَكَ فِرْعَوْنَ وَ قَدْ قُتِلَ عُثْمَانُ أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ ص وَ الَّذِى بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَةَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كَذِبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُهَا وَ وَجَدُوا رِيحَهَا وَ طِيبَهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ أَلَا وَ قَدْ سَبَقَنِى إِلَى هَذَا الْأَمْرِ مَنْ لَمْ أُشْرِكْهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ أَهَبْهُ لَهُ وَ مَنْ لَيْسَتْ لَهُ مِنْهُ نَوْبَةٌ إِلَّا بِنَبِيٍّ يُبْعَثُ أَلَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص أَشْرَفَ مِنْهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِى نَارِ جَهَنَّمَ
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ أَنَّكُمْ سُعَدَاءُ وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ إِنِّي لَأَخْشَى أَنْ تَكُونُوا عَلَى فَتْرَةٍ مِلْتُمْ عَنِّى مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِى غَيْرَ مَحْمُودِى الرَّأْيِ وَ لَوْ أَشَاءُ لَقُلْتُ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ سَبَقَ فِيهِ الرَّجُلَانِ وَ قَامَ الثَّالِثُ كَالْغُرَابِ هَمُّهُ بَطْنُهُ وَيْلَهُ لَوْ قُصَّ جَنَاحَاهُ وَ قُطِعَ رَأْسُهُ كَانَ خَيْراً لَهُ شُغِلَ عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارُ أَمَامَهُ ثَلَاثَةٌ وَ اثْنَانِ خَمْسَةٌ لَيْسَ لَهُمْ سَادِسٌ مَلَكٌ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ وَ نَبِيٌّ أَخَذَ اللَّهُ بِضَبْعَيْهِ وَ سَاعٍ مُجْتَهِدٌ وَ طَالِبٌ يَرْجُو وَ مُقَصِّرٌ فِى النَّارِ الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ عَلَيْهَا يَأْتِي الْكِتَابُ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ هَلَكَ مَنِ ادَّعَى وَ خَابَ مَنِ افْتَرَى إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ هَذِهِ الْأُمَّةَ بِالسَّيْفِ وَ السَّوْطِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ عِنْدَ الْإِمَامِ فِيهِمَا هَوَادَةٌ فَاسْتَتِرُوا فِى بُيُوتِكُمْ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ