16- يزيد بن عبدالله از شخصى روايت كرده كه گفت : امام باقر (عليه السلام ) نامه ذيل را بسعد الخير نوشت : بسم الله الرحمن الرحيم اما بعد تو را به ترس از خدا سفارش مى كنم زيرا سلامت از نابود شدن و بهره مندى در بازگشتگاه به سوى خدا در آن است ، همانا خداى عزوجل نگاه دارد بوسيله تقوى و پرهيزكارى بنده را از آنچه عقلش بدان دسترسى ندارد، و بزدايد بوسيله تقوى از بنده كوردلى و نادانى را، و بوسيله تقوى بود كه نوح و همراهان در كشتى نجات يافتند، و هم چنين صالح (پيغمبر) و همراهانش از صاعقه رهائى پيدا كردند، و بوسيله تقوى صابران كامياب گشتند، و اين دسته ها (يعنى شيعيان ) از مهلكه ها نجات يافتند، و اينانرا برادرانى است كه بر همين طريقه اند و همين فضيلت را جويايند، اينان طغيان شهوات خود را پشت سرانداختند هنگاميكه داستان عقوبتهاى قرآن به اطلاع آنها رسيد، پروردگار خود را بر آنچه روزيشان فرمود ستايش كنند كه او شايسته ستايش است ، و خويش را بر كوتاهيهائى كه (در انجام دستورات خدا) كرده اند نكوهش كنند و اينان شايسته نكوهشند، و دانسته اند كه به راستى خداى تبارك و تعالى بردبار و داناست ، و تنها خشمش بر آن كسى است كه رضايت خاطر او را نجويد، و فقط عطاى خود را از كسى دريغ دارد كه عطايش را بپذيرد، و تنها گمراه كند كسى را كه هدايت و راهنمائى او را نپذيرند.
سپس به بد كرداران اين امكان و اختيار را داده كه به وسيله تو به بديهاى خود را به نيكى تبديل كنند، و بندگان خود را در قرآن با آواز بلندى كه بريده نشود به تو به دعوت كرده و از دعاى بندگانش جلو گيرى نفرموده - پس خدا لعنت كند كسانيرا كه كتمان كنند آنچه را خدا نازل فرموده (كه با سخنهاى باطل خود مانع دعاى بندگان مى شوند).
خدا بر خويش مهر ورزى را لازم كرده و رحمت او بر خشمش پيشى جسته ، و از روى راستى و درستى به انجام رسيده ، پس چنان نيست كه خداوند نسبت به بندگان خشم آغاز كند (و ابتداءا بر آنها خشم كند) پيش از آنكه آنها او را به خشم آورند، و اين مطلب از علوم يقينى و نيز از علومى است كه از تقوى و پرهيزكارى سرچشمه گيرد (و از آن بدست آيد).
و هر ملتى كه كتاب خدا را پشت سر انداختند خدا نيز علم كتاب را از آنها برگيرد، و دشمن را بر سرشان مسلط گرداند هنگاميكه با آن دشمن طريقه دوستى پيش گيرند، و پشت سر انداختن كتاب يكى به اين است كه حروف آن را برپا دارند (و بخوانند) ولى حدود آن (و مقرراتش ) را تحريف كنند (و تغيير دهند) اينها كتاب را روايت كنند ولى مراعاتش نكنند، نادانان (ظاهر بين ) به همين حفظ ظاهرى روايت كتاب كه اينان دارند دلخوشند ولى دانشمندان (حقيقت بين ) از اينكه اينها مراعات (حدود) آن را نكنند غمناك و محزونند، و ديگر از راههاى دور انداختنشان كتاب خدا را به اين بود كه آنها را بدست كسانى كه دانش آن را نداشتند سپردند (و آنها را بر احكام آن مسلط گرداندند) و آنها نيز طبق دلخواه خود در آن حكم كردند (يا به هوا پرستيشان كشاندند) و به نابودى باز گرداندند، و رشته هاى دين (و احكام آن ) را تغيير دادند، و سپس آن را به ابلهان و كودكان واگذاردند.
پس چنان شد كه ملت اسلامى بجاى دستور خداى تبارك و تعالى از اين مردم دستور گرفتند و بر دستور آنها نيز بازگشتند (صدورشان از آنها و ورودشان نيز بر آنها شد) پس چه بد است براى ستمكاران سرپرستى كردن مردم از آنها بجاى سرپرستى كردن خدا، و پاداش مردم بجاى پاداش خدا، و رضايت و خوشنودى مردم در عوض خوشنودى خدا، پس امت به چنين روزى افتاد كه در ميان آنها كوشايان در عبادت نيز هستند اما بر اساس همين گمراهى ، و اينان به خود خوش بين و شيفته كردار خودند، و عبادتشان موجب گمراهى خود آنها و هم پيروانشان مى باشد، در صورتيكه در ميان پيمبران و رسولان داستانهائى بوده كه براى عبادت كنندگان تذكار و يادآورى (خوبى ) است .
همانا پيمبرى از پيمبران بود كه پيروى از حق را به حد كمال مى رسانيد، ولى چون از يك جهت نافرمانى خداى تبارك و تعالى مى كرد از بهشت بيرون مى رفت ، و در شكم ماهى مى افتاد، و راه نجاتى برايش نبود جز همان اعتراف (بنافرمانى ) و توبه ، و بدين ترتيب تو همشكلان و شبيهان احبار (دانشمندان يهود) و رهبانان (دير نشينان نصارى ) را، (از بين مسلمانان ) بشناس ، اينان كه روششان كتمان كردن كتاب خدا و تحريف آن است و اينان نه از تجارت خود سودى برند و نه راه يافته اند.
سپس شبيهان آنها را در اين امت بشناس ، آنانكه حروف و الفاظ كتاب را برپا دارند ولى حدود و مقرراتش را تحريف كنند، اينان با رهبران و بزرگان (دنيا و زمامداران ) همكارى كنند و چون اختلافى در ميان رهبران هوا پرست افتد با آن دسته همكارى كنند كه دنياى بيشترى دارند، و اين است اندازه و ارزش علم و دانش ايشان ، پيوسته گرفتار طبع شيطانى و (آلوده ) طمع خويشند، و پيوسته آواز شيطان از زبانشان شنيده شود كه فراوان باطل گويند. علما و دانشمندان (حقيقى ) نيز در برابر آزار و زور گوئى آنان صبر پيشه سازند، و آنان بر اين علماى بزرگوار به خاطر اينكه آنانرا به حق وادار كنند و از باطل جلوگيرى كنند عيب گيرند، با اينكه علما در پيش خود خيانت كار محسوب گردند اگر نصيحت نكنند بدينكه سرگردان گمراهى را ببينند و راهنمائيش نكنند يا مرده اى را ببينند و زنده اش نكنند، و راستى كه (در اين صورت ) چه بدكارى انجام دهند، زيرا خداى تبارك و تعالى از ايشان در كتاب خود پيمان محكم گرفته كه به هر كار خوب و بدانچه مامورند دستور دهند، و آنچه را از آن نهى شده اند از آن نهى كنند، و به نيكى و پرهيزكارى همكارى و كمك دهند و به گناه كارى و زور گوئى كمك ندهند، پس اين علماء هميشه با نادانان در كوشش و مبارزه اند، اگر علماى مزبور نادانانرا پند دهند گويند: سركشى كنند، و اگر آن حقى را كه واگذارده اند بيادشان آرند و دانايشان كنند، گويند: مخالفت (با مردم ) كنند، و اگر از آنها كناره گيرند، از جماعت مسلمانان خود را جدا كرده اند؟ و اگر بدانها گويند دليل خود را بر اين سخن (و اين تهمتى كه بر علماء مى زنيد) بياوريد، گويند: منافق گشتى ، و اگر پيروى آنها را كنند، گويند: شما نافرمانى خداى عزوجل كرديد؟ (اين است وضع علماء با جهال ).
پس اين جهال هلاك گشتند در مورد آنچه نمى دانند، نادانند آنچه را خوانند، در هنگام تعريف از قرآن آن را تصديق دارند و در وقت تحريف آن را تكذيب كنند (و تحريف آن را بپذيرند) و انكار نكنند، اينها همانند احبار (يهود) و رهبانان (نصارى ) هستند كه رهبران هوا پرستى و آقايان هلاكت و نابودى اند، و دسته ديگرى از اينهايند كه در ميان هدايت و گمراهى نشسته و هيچكدام از اين دو دسته را از هم تشخيص ندهند و گويند: مردم نمى توانند حقيقت اينكار (يعنى جريان امامت ) را بفهمند و ندانند كه چيست ، با اينكه تصديق دارند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آنانرا به راه روشنى واگذاشت كه شبش از روزش آشكار است ، و در آنزمان بدعتى در ايشان ظاهر نشد و سنتى در آنها تبديل نيافت ، و خلاف و اختلافى در آنها پديد نيامد، ولى هنگامى كه تاريكى خطاهاى مردم آنها را فرا گرفت دو (دسته و) امام پيدا شد، يكى آنانكه به سوى خداى تبارك و تعالى دعوت مى كردند، ديگر آنانكه به سوى دوزخ مى خواندند، در اين هنگام بود كه شيطان بزبان آمد، و آواز خود را بزبان دوستان و ياران خود بلند كرد و طرفداران سواره و پياده اش بسيار شدند، و شركت جست در مال و فرزند آنان كه با او شركت جستند پس بدعتگزارى شروع شد و كتاب و سنت كنار رفت . و اولياء خدا (كه چنين ديدند) بحجت و برهان گويا شدند، و كتاب و حكمت را گرفتند و از آنروز اهل حق و باطل از هم جدا گشتند، و اهل حق دست از يارى حق برداشتند و سازش كردند، ولى گمراهان به هم كمك دادند، تا اكثريت با فلانى و امثال او شد، پس اين صنف را بشناس ، و نصف ديگر را نيز براى العين ببين كه برگزيدگان خدا هستند و ملازم آنان باش تا با اهل خود (مجلسى (رحمة الله عليه ) گفته يعنى به پيمبران و ائمه و مؤ منين در آخرت ) برسى زيرا كه زيانكاران كسانى هستند كه خويشتن و خاندانشانرا در روز قيامت زيانكار نمودند، و به راستى كه اين است زيان آشكار.
تا بدينجا روايت حسين بن محمد اشعرى (كه در سند اين روايت است ) به پايان مى رسد و در روايت محمد بن يحيى اين قسمت ذيل نيز اضافه شده است :
اينان (يعنى اهل حق ) داناى براه هستند، و اگر آنها را مبتلا و گرفتار ديدى بدان ننگر، و اگر ديدى زور گويان به آنها زور گويند و در نظرها خوارند، و به بلاها گرفتارند (اينها را به حساب ناحق بودن آنان مگذار و بدانكه ) اينها بزودى بگذرد و روزگار فراخ و خوشى براى آنها پيش آيد.
سپس بدانكه برادران مورد اعتماد ذخيره هائى هستند براى (روز بيچارگى و نياز) همديگر.
و اگر ترس آن نبود كه تو گمانهاى ناروا به من ببرى (و مرا برتر از آنچه هستم بدانى ) پرده از روى بسيارى از آنچه پوشاندم بر مى داشتم و چيزهائى از حق برايت بيان مى كردم كه آن را پنهان داشتم ، ولى من از تو ملاحظه كردم و خواستم كه در همين راه حقى كه هستى پابرجا بمانى و بردبار نيست آنكس كه از كسى پروا نكند در جاى پروا كردن و ملاحظه نمودن . و بردبارى جامه شخص دانا و عالم است مبادا خود را از آن برهنه كنى . والسلام . ))
(رِسَالَةُ أَبِى جَعْفَرٍ ع إِلَى سَعْدٍ الْخَيْرِ)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ كَتَبَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِلَى سَعْدٍ الْخَيْرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّى أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ فِيهَا السَّلَامَةَ مِنَ التَّلَفِ وَ الْغَنِيمَةَ فِى الْمُنْقَلَبِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقِى بِالتَّقْوَى عَنِ الْعَبْدِ مَا عَزَبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ يُجْلِى بِالتَّقْوَى عَنْهُ عَمَاهُ وَ جَهْلَهُ وَ بِالتَّقْوَى نَجَا نُوحٌ وَ مَنْ مَعَهُ فِى السَّفِينَةِ وَ صَالِحٌ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ الصَّاعِقَةِ وَ بِالتَّقْوَى فَازَ الصَّابِرُونَ وَ نَجَتْ تِلْكَ الْعُصَبُ مِنَ الْمَهَالِكِ وَ لَهُمْ إِخْوَانٌ عَلَى تِلْكَ الطَّرِيقَةِ يَلْتَمِسُونَ تِلْكَ الْفَضِيلَةَ نَبَذُوا طُغْيَانَهُمْ مِنَ الْإِيرَادِ بِالشَّهَوَاتِ لِمَا بَلَغَهُمْ فِى الْكِتَابِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَمِدُوا رَبَّهُمْ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ وَ هُوَ أَهْلُ الْحَمْدِ وَ ذَمُّوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى مَا فَرَّطُوا وَ هُمْ أَهْلُ الذَّمِّ وَ عَلِمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْحَلِيمَ الْعَلِيمَ إِنَّمَا غَضَبُهُ عَلَى مَنْ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ رِضَاهُ وَ إِنَّمَا يَمْنَعُ مَنْ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ عَطَاهُ وَ إِنَّمَا يُضِلُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ هُدَاهُ ثُمَّ أَمْكَنَ أَهْلَ السَّيِّئَاتِ مِنَ التَّوْبَةِ بِتَبْدِيلِ الْحَسَنَاتِ دَعَا عِبَادَهُ فِى الْكِتَابِ إِلَى ذَلِكَ بِصَوْتٍ رَفِيعٍ لَمْ يَنْقَطِعْ وَ لَمْ يَمْنَعْ دُعَاءَ عِبَادِهِ فَلَعَنَ اللَّهُ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ فَسَبَقَتْ قَبْلَ الْغَضَبِ فَتَمَّتْ صِدْقاً وَ عَدْلًا فَلَيْسَ يَبْتَدِئُ الْعِبَادَ بِالْغَضَبِ قَبْلَ أَنْ يُغْضِبُوهُ وَ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْيَقِينِ وَ عِلْمِ التَّقْوَى وَ كُلُّ أُمَّةٍ قَدْ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ عِلْمَ الْكِتَابِ حِينَ نَبَذُوهُ وَ وَلَّاهُمْ عَدُوَّهُمْ حِينَ تَوَلَّوْهُ وَ كَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْكِتَابَ أَنْ أَقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ يَرْوُونَهُ وَ لَا يَرْعَوْنَهُ وَ الْجُهَّالُ يُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَايَةِ وَ الْعُلَمَاءُ يَحْزُنُهُمْ تَرْكُهُمْ لِلرِّعَايَةِ وَ كَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْكِتَابَ أَنْ وَلَّوْهُ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ فَأَوْرَدُوهُمُ الْهَوَى وَ أَصْدَرُوهُمْ إِلَى الرَّدَى وَ غَيَّرُوا عُرَى الدِّينِ ثُمَّ وَرَّثُوهُ فِى السَّفَهِ وَ الصِّبَا فَالْأُمَّةُ يَصْدُرُونَ عَنْ أَمْرِ النَّاسِ بَعْدَ أَمْرِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَلَيْهِ يُرَدُّونَ فَبِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا وَلَايَةُ النَّاسِ بَعْدَ وَلَايَةِ اللَّهِ وَ ثَوَابُ النَّاسِ بَعْدَ ثَوَابِ اللَّهِ وَ رِضَا النَّاسِ بَعْدَ رِضَا اللَّهِ فَأَصْبَحَتِ الْأُمَّةُ كَذَلِكَ وَ فِيهِمُ الْمُجْتَهِدُونَ فِى الْعِبَادَةِ عَلَى تِلْكَ الضَّلَالَةِ مُعْجَبُونَ مَفْتُونُونَ فَعِبَادَتُهُمْ فِتْنَةٌ لَهُمْ وَ لِمَنِ اقْتَدَى بِهِمْ وَ قَدْ كَانَ فِى الرُّسُلِ ذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ إِنَّ نَبِيّاً مِنَ الْأَنْبِيَاءِ كَانَ يَسْتَكْمِلُ الطَّاعَةَ ثُمَّ يَعْصِى اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِى الْبَابِ الْوَاحِدِ فَخَرَجَ بِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُنْبَذُ بِهِ فِى بَطْنِ الْحُوتِ ثُمَّ لَا يُنَجِّيهِ إِلَّا الِاعْتِرَافُ وَ التَّوْبَةُ فَاعْرِفْ أَشْبَاهَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ الَّذِينَ سَارُوا بِكِتْمَانِ الْكِتَابِ وَ تَحْرِيفِهِ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ ثُمَّ اعْرِفْ أَشْبَاهَهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِينَ أَقَامُوا حُرُوفَ الْكِتَابِ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ فَهُمْ مَعَ السَّادَةِ وَ الْكُبُرَّةِ فَإِذَا تَفَرَّقَتْ قَادَةُ الْأَهْوَاءِ كَانُوا مَعَ أَكْثَرِهِمْ دُنْيَا وَ ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ لَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ فِى طَبَعٍ وَ طَمَعٍ لَا يَزَالُ يُسْمَعُ صَوْتُ إِبْلِيسَ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ بِبَاطِلٍ كَثِيرٍ يَصْبِرُ مِنْهُمُ الْعُلَمَاءُ عَلَى الْأَذَى وَ التَّعْنِيفِ وَ يَعِيبُونَ عَلَى الْعُلَمَاءِ بِالتَّكْلِيفِ وَ الْعُلَمَاءُ فِى أَنْفُسِهِمْ خَانَةٌ إِنْ كَتَمُوا النَّصِيحَةَ إِنْ رَأَوْا تَائِهاً ضَالًّا لَا يَهْدُونَهُ أَوْ مَيِّتاً لَا يُحْيُونَهُ فَبِئْسَ مَا يَصْنَعُونَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ فِى الْكِتَابِ أَنْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ بِمَا أُمِرُوا بِهِ وَ أَنْ يَنْهَوْا عَمَّا نُهُوا عَنْهُ وَ أَنْ يَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا يَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَالْعُلَمَاءُ مِنَ الْجُهَّالِ فِى جَهْدٍ وَ جِهَادٍ إِنْ وَعَظَتْ قَالُوا طَغَتْ وَ إِنْ عَلَّمُوا الْحَقَّ الَّذِى تَرَكُوا قَالُوا خَالَفَتْ وَ إِنِ اعْتَزَلُوهُمْ قَالُوا فَارَقَتْ وَ إِنْ قَالُوا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ عَلَى مَا تُحَدِّثُونَ قَالُوا نَافَقَتْ وَ إِنْ أَطَاعُوهُمْ قَالُوا عَصَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَهَلَكَ جُهَّالٌ فِيمَا لَا يَعْلَمُونَ أُمِّيُّونَ فِيمَا يَتْلُونَ يُصَدِّقُونَ بِالْكِتَابِ عِنْدَ التَّعْرِيفِ وَ يُكَذِّبُونَ بِهِ عِنْدَ التَّحْرِيفِ فَلَا يُنْكِرُونَ أُولَئِكَ أَشْبَاهُ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ قَادَةٌ فِى الْهَوَى سَادَةٌ فِى الرَّدَى وَ آخَرُونَ مِنْهُمْ جُلُوسٌ بَيْنَ الضَّلَالَةِ وَ الْهُدَى لَا يَعْرِفُونَ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ مِنَ الْأُخْرَى يَقُولُونَ مَا كَانَ النَّاسُ يَعْرِفُونَ هَذَا وَ لَا يَدْرُونَ مَا هُوَ وَ صَدَّقُوا تَرْكَهُمْ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَى الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا مِنْ نَهَارِهَا لَمْ يَظْهَرْ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَ لَمْ يُبَدَّلْ فِيهِمْ سُنَّةٌ لَا خِلَافَ عِنْدَهُمْ وَ لَا اخْتِلَافَ فَلَمَّا غَشِيَ النَّاسَ ظُلْمَةُ خَطَايَاهُمْ صَارُوا إِمَامَيْنِ دَاعٍ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ دَاعٍ إِلَى النَّارِ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَطَقَ الشَّيْطَانُ فَعَلَا صَوْتُهُ عَلَى لِسَانِ أَوْلِيَائِهِ وَ كَثُرَ خَيْلُهُ وَ رَجْلُهُ وَ شَارَكَ فِى الْمَالِ وَ الْوَلَدِ مَنْ أَشْرَكَهُ فَعُمِلَ بِالْبِدْعَةِ وَ تُرِكَ الْكِتَابُ وَ السُّنَّةُ وَ نَطَقَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ بِالْحُجَّةِ وَ أَخَذُوا بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ فَتَفَرَّقَ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ أَهْلُ الْحَقِّ وَ أَهْلُ الْبَاطِلِ وَ تَخَاذَلَ وَ تَهَادَنَ أَهْلُ الْهُدَى وَ تَعَاوَنَ أَهْلُ الضَّلَالَةِ حَتَّى كَانَتِ الْجَمَاعَةُ مَعَ فُلَانٍ وَ أَشْبَاهِهِ فَاعْرِفْ هَذَا الصِّنْفَ وَ صِنْفٌ آخَرُ فَأَبْصِرْهُمْ رَأْيَ الْعَيْنِ نُجَبَاءُ وَ الْزَمْهُمْ حَتَّى تَرِدَ أَهْلَكَ فَ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ
[ إِلَى هَاهُنَا رِوَايَةُ الْحُسَيْنِ وَ فِى رِوَايَةِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى زِيَادَةٌ ] لَهُمْ عِلْمٌ بِالطَّرِيقِ فَإِنْ كَانَ دُونَهُمْ بَلَاءٌ فَلَا تَنْظُرْ إِلَيْهِمْ فَإِنْ كَانَ دُونَهُمْ عَسْفٌ مِنْ أَهْلِ الْعَسْفِ وَ خَسْفٌ وَ دُونَهُمْ بَلَايَا تَنْقَضِى ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى رَخَاءٍ ثُمَّ اعْلَمْ أَنَّ إِخْوَانَ الثِّقَةِ ذَخَائِرُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ وَ لَوْ لَا أَنْ تَذْهَبَ بِكَ الظُّنُونُ عَنِّى لَجَلَيْتُ لَكَ عَنْ أَشْيَاءَ مِنَ الْحَقِّ غَطَّيْتُهَا وَ لَنَشَرْتُ لَكَ أَشْيَاءَ مِنَ الْحَقِّ كَتَمْتُهَا وَ لَكِنِّى أَتَّقِيكَ وَ أَسْتَبْقِيكَ وَ لَيْسَ الْحَلِيمُ الَّذِى لَا يَتَّقِى أَحَداً فِى مَكَانِ التَّقْوَى وَ الْحِلْمُ لِبَاسُ الْعَالِمِ فَلَا تَعْرَيَنَّ مِنْهُ وَ السَّلَامُ