بَابُ مَنْ يَهُمُّ بِالْحَسَنَةِ أَوْ السَّيِّئَةِ
1- مـُحـَمَّدُ بـْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحـَدِهـِمَا ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لاِدَمَ فِي ذُرِّيَّتِهِ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا كـُتـِبـَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ بِهَا عَشْراً وَ مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا لَمْ تُكْتَبْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ وَ مَنْ هَمَّ بِهَا وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 160 رواية : 1
ترجمه :
1ـ زراره از يكى از دو امام باقر و يا صادق عليه السلام حديث كند كه فرمود: همانا خداى تـبـارك و تـعـالى بـراى آدم در فرزندانش مقرر ساخته كه هر كه آهنگ كار نيكى كند و آن كار را نكند براى او يك حسنه نوشته شود، و هر كه آهنگ كار نيكى كند و بكند براى او ده حـسـنـه نـوشته شود، و هر كه آهنگ كار بد كند و آن را نكند بر او نوشته نشود، و هر كه آهنگ آن كند و انجام دهد يك گناه بر او نوشته شود.
شــرح :
مـجـلسـى (ره ) در شرح اين حديث كلامى طولانى دارد كه ملخص آن با پاره اى توضيحات نقل مى شود:
اين حديث دلالت دارد كه بر قصد گناه تا هنگامى كه انجام نشود مؤ اخذه اى نيست و اين دو احتمال دارد: يكى اينكه گناهى كوچك باشد كه همان ترك آن كفاره اش باشد. ديگر اينكه بـگـوئيـم قـصـد هـرگـز مـتـصـف بـخـوبـى بـدى نـشـود تـا عـمـلى دنـبـال آن نـبـاشـد (چـنـانـچـه ظـاهـر حـديـث اسـت ) و جـمـعـى بـدان قـائل شـده انـد، ولى احـتـمـال اول ظـاهـرتـر اسـت ، بـلى اگـر مـحـض خـطـور در دل بـدون اخـتـيـار البـتـه تـكـليـفـى بـآن تـعـلق نـگـيـرد و تفصيل آن در باب وسوسه گذشت .
و مـحـقـق طـوسـى در تـجـريـد گـفـتـه اسـت : اراده كـردن كـار قـبـيـح قـبـيـح اسـت ، و تـفـصـيـل ايـن كـلام ايـنـست كه آنچه در نفس است بر سه گونه اند: 1ـ خاطراتى كه بى اختيار آيد و در دل مستقر نگردد و گفتيم كه آنها مؤ اخذه ندارد و خلافى در اين باره ميان امت نيست . 2ـ خاطراتى كه با اختيار آيد و آهنگ كند و اين همان حديث نفس اختيارى است كه كارى را بـكـنـد يـا نـكـنـد كـه (حـديـث گـويد:) اگر كار نيك باشد و نكند يك حسنه دارد و اگر بـكـند... و در اين هم خلافى نيست . 3ـ عزم و تصميم و مهيا شدن بر انجام كارى (كردن يا نـكـردن ) و در ايـن اخـتلاف است و بيشتر اصحاب بخاطر ظاهر اين اخبار گفته اند: مؤ اخذه ندارد، و بيشتر سنيان و متكلمين و محدثين گفته اند مؤ اخذه دارد لكن نه مؤ اخذه دارد لكن نه مـؤ اخـذه بـآن گـنـاهـى كـه تصميم انجام آن را دارد بلكه مؤ اخذه بهمين تصميم و عزم بر گناه .
تـا آنـجـا كـه گـويـد: ظـاهـر از ايـن حـديـث است كه فرقى در نكردن گناه با آهنگ آن ميان آنجائى كه از ترس خدا نكند يا براى حفظ آبرو و ترس از مردم ، نيست و آن گناه بر او نـوشـتـه نـشود و نيز ظاهر اينست كه اينك قصد گناه مؤ اخذه ندارد مخصوص بمؤ منين است پـس منافاتى با بعضى اخبار ديگر ندارد (مترجم گويد: شاهد بر اينكلام حديث (2) است كه بيايد)
شــرح :
سـپـس كـلامـى از شـهـيـد (ره ) و شـيـخ بـهـائى (قـده ) نـقـل مـى كند كه ملخص آن اينست كه شهيد (ره ) فرموده است : قصد گناه تا مرتكب آن گناه نـشود نه عقابى دارد و نه مذمتى ، شيخ بهائى در اين كلام گفته است : غرض شهيد (ره ) ايـنـسـت كـه نيت گناه گرچه خودش گناه است ولى چون اخبار در عفو آن رسيده است عقاب و مذمتى بر او نيست گرچه استحقاق آندو را دارد، و گرنه حرام بودن عزم و قصد بر گناه در نـزد ما و هم چنين نزد عامه شكى در آن نيست سپس برخى از كلام عامه و خاصه را در اين بـاره در تـفـسـيـر آيـه شـريـفـه : (((ان السـمـع و البـصـر و الفـؤ اد كـل اولئك كـان عـنـه مـسـئولا))) (سـوره اسـراء آيـه 36) نـقـل كـنـد كـه ايـن آيـه دلالت دارد بـر ايـنـكـه انـسـان بـه نـيـت گـنـاه هـم كـه در دل كـنـد مـؤ اخـذه شـود، و نيز كلامى از سيد مرتضى و صاحب تفسير كشاف در تفسير آيه شـريـفـه : (((اذ هـمـت طـائفـتـان مـنـكـم ان تـفـشـلا و اللّه وليـهـمـا))) (سـوره آل عـمـران آيـه 132) بهمين مضمون نقل كند، و در آخر كلام نتيجه گيرد كه اين اخبارى كه در ايـن بـاب آمـده اسـت (مانند همين خبر و خبر بعد از اين ) دلالت ندارند بر اينكه عزم بر گـنـاه ، گـنـاه نـيـست ، و جز اين نيست كه دلالت دارند بر اينكه كسى كه عزم بر گناهى مانند شرب خمير يا زنا مثلا كرد ولى آن گناه را انجام نداد بر او نوشته نشود نه اينكه يكسره گناهى نكرده ، بلكه گناه هست ولى نوشته نشود و ان عفو شده است .
2- عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا عـَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مـِهـْرَانَ عـَنْ أَبـِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَهُمُّ بِالْحَسَنَةِ وَ لَا يَعْمَلُ بـِهـَا فـَتـُكـْتـَبُ لَهُ حـَسـَنـَةٌ وَ إِنْ هـُوَ عـَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَهُمُّ بِالسَّيِّئَةِ أَنْ يَعْمَلَهَا فَلَا يَعْمَلُهَا فَلَا تُكْتَبُ عَلَيْهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 162 رواية : 2
ترجمه :
2 حـضـرت صادق عليه السلام فرمود: همانا مؤ من آهنگ كار نيك كند و انجام ندهد، و براى او حسنه اى نوشته شود، و اگر انجام دهند براى او نوشته شود، و همانا مؤ من آهنگ كار بد كند كه آنرا بجا آورد و نكند، چيزى بر او نوشته نشود.
3- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَفْصٍ الْعَوْسِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السَّائِحِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جـَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَلَكَيْنِ هَلْ يَعْلَمَانِ بِالذَّنْبِ إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ أَنْ يَفْعَلَهُ أَوِ الْحـَسـَنـَةِ فـَقـَالَ رِيـحُ الْكـَنـِيـفِ وَ رِيـحُ الطِّيـبِ سـَوَاءٌ قـُلْتُ لَا قـَالَ إِنَّ الْعـَبـْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَيِّبَ الرِّيحِ فَقَالَ صَاحِبُ الْيَمِينِ لِصَاحِبِ الشِّمَالِ قُمْ فَإِنَّهُ قَدْ هـَمَّ بِالْحَسَنَةِ فَإِذَا فَعَلَهَا كَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِيقُهُ مِدَادَهُ فَأَثْبَتَهَا لَهُ وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّيِّئَةِ خـَرَجَ نـَفـَسـُهُ مـُنـْتـِنَ الرِّيحِ فَيَقُولُ صَاحِبُ الشِّمَالِ لِصَاحِبِ الْيَمِينِ قِفْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالسَّيِّئَةِ فَإِذَا هُوَ فَعَلَهَا كَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِيقُهُ مِدَادَهُ وَ أَثْبَتَهَا عَلَيْهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 163 رواية : 3
ترجمه :
3 عبداللّه بن موسى بن جعفر گويد: از پدرم (موسى بن جعفر عليه السلام ) پرسيدم از دو فـرشته (موكل ) بر انسان كه آيا هرگاه بنده قصد گناه كند يا قصد كار نيك كند مى دانند؟ فرمود: بوى مبال و بوى عطر يكى است ؟ گفتم : نه ، فرمود: همانا بنده چون آهنگ كـار نـيـك كـنـد نفسش خوشبو بيرون آيد، پس فرشته دست راست بفرشته دست چپ گويد: بـر خـيز (و دنبال كار خود رو) زيرا اين بنده آهنگ كار خوب كرده ، و هنگاميكه آن كار خوب را انـجـام داد زبـانـش قـلم او بـاشـد و آب دهـانـش مـركـب او و آن را براى او ثبت كن (و دست نـگـهدار و چيزى ننويس ) زيرا او آهنگ گناه كرده ، و چون آن گناه را بجا آورد زبانش قلم او است و مركبش آب دهان او، و آن گناه را بر او ثبت كند.
4- مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَى عـَنْ أَحـْمـَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ فَضْلِ بْنِ عُثْمَانَ الْمُرَادِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ لَمْ يـَهـْلِكْ عـَلَى اللَّهِ بَعْدَهُنَّ إِلَّا هَالِكٌ يَهُمُّ الْعَبْدُ بِالْحَسَنَةِ فَيَعْمَلُهَا فَإِنْ هُوَ لَمْ يَعْمَلْهَا كـَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً بِحُسْنِ نِيَّتِهِ وَ إِنْ هُوَ عَمِلَهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْراً وَ يَهُمُّ بِالسَّيِّئَةِ أَنْ يـَعْمَلَهَا فَإِنْ لَمْ يَعْمَلْهَا لَمْ يُكْتَبْ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ إِنْ هُوَ عَمِلَهَا أُجِّلَ سَبْعَ سَاعَاتٍ وَ قَالَ صَاحِبُ الْحَسَنَاتِ لِصَاحِبِ السَّيِّئَاتِ وَ هُوَ صَاحِبُ الشِّمَالِ لَا تَعْجَلْ عَسَى أَنْ يُتْبِعَهَا بـِحـَسـَنـَةٍ تـَمـْحـُوهـَا فـَإِنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ إِنَّ الْحـَسـَن اتِ يـُذْهـِبْنَ السَّيِّئ اتِ أَوِ الِاسـْتـِغـْفـَارِ فـَإِنْ هـُوَ قـَالَ أَسـْتـَغـْفـِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْعـَزِيـزَ الْحـَكـِيـمَ الْغـَفـُورَ الرَّحِيمَ ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ لَمْ يُكْتَبْ عَلَيْهِ شـَيْءٌ وَ إِنْ مـَضـَتْ سـَبـْعُ سـَاعـَاتٍ وَ لَمْ يـُتـْبـِعـْهـَا بـِحـَسَنَةٍ وَ اسْتِغْفَارٍ قَالَ صَاحِبُ الْحَسَنَاتِ لِصَاحِبِ السَّيِّئَاتِ اكْتُبْ عَلَى الشَّقِيِّ الْمَحْرُومِ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 163 رواية : 4
ترجمه :
4 فـضـل بـن عـثـمـان مـرادى گـويـد: از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام شـنـيـدم كـه رسول خدا (ص ) فرمود: چهار خصلت است كه در هر كه باشد (هنگام ) ورود به (پيشگاه ) خـداونـد پـس از آنها هلاك نگردد مگر آنكه سزاوار هلاكت باشد: بنده آهنگ كار خوب كند كه آنرا انجام دهد، كه اگر آنرا نكند يك حسنه خداوند براى او بنويسد بخاطر حسن نيت او، و اگـر آن را بكند خداوند برايش ده حسنه بنويسد، و بنده آهنگ كار بد بكند كه آن را انجام دهـد، پـس اگـر انجام ندهد چيزى بر او نوشته نشود و اگر بجا آورد تا هفت ساعت مهلتش دهـنـد و فـرشـتـه مـوكـل حـسـنـات سـيـئات كـه در طـرف چـپ اسـت گـويـد: شـتاب مكن شايد دنـبـال آن (كـار بـد) كـار خـوبـى كـنـد كـه آن را مـحـو سـازد (و از بـين ببرد) زيرا خداى عـزوجـل فـرمايد: (((همانا كارهاى خوب كارهاى بد را ببرند))) (سوره هود آيه 114) و يا آنـكـه آمـرزش خـواهـد استغفار كند پس اگر بگويد: (((استغفر اللّه لذى لا اله الا هو، عالم الغـيـب و الشـهـادة العـزيـز الحـكـيـم الغـفـور الرحـيـم ذوالجلال و الاكرام و اتوب اليه ))) چيزى بر او نوشته نشود، و اگر هفت ساعت بگذرد و دنـبـالش حـسـنـه اى نـياورد (و كار نيكى نكند) و استغفار هم نكند فرشته حسنات بفرشته سيئات گويد: بنويس (گناه را) بر اين بدبخت محروم (از خير).
تـوضـيـح مجلسى (ره ) گويد: اين ذكر استغفارى كه فرموده است بهترين افراد استغفار است اين مقصود منحصر بودن استغفار باين ذكر مخصوص است .