باب هشتاد و دوم: حدیث تقوا

امام صادق (ع ) فرمود:
تقوا بر سه گانه است :
1 تقواى خدا وبراى خدا، وآن عبارت است از ترك هر حلالى ، تا چه رسد به شبهه ، واين تقواى خالص الخاص است ؛
2 تقواى از خدا، وآن عبارت است از ترك شبهات ، تا چه رسد به جرام ، واين تقواى خاصان است ؛
3 تقواى از ترس آتش وعذاب ، وآن عبارت است از ترك حرام ، واين تقواى عامّه مردم است .
تقوا، چون آبى است كه در نهر روان است وطبقات سه گانه كه بدان ها اشاره شد، درختانى را مانند كه بركنار اين نهر كاشته شده اند وهر يك رنگ وجنس ‍ خاص دارد. هر يك از آن ها به قدر ظرفيت وگوهر وطعم ميوه ولطافت وفشردگى ، از آن آب بهره مى جويد. سودى نيز كه خلايق از اين درخت ها مى برند، بسته به ارزش وبهاى درختان است (وپرهيزكاران مانند درختان ، به حسب تقوا ونفس كُشى به مرتبه اى از مراتب عاليه دست يابند).
خداوند تعالى مى فرمايد: (...وزمينى براى نخلستان ، آن هم نخل هاى گوناگون [قابل است ] وبا آن كه همه آن ها از يك آب مشروب مى شوند، ما بعضى را براى خوردن برترى داديم ...).
پس تقوا نسبت به عادت ، چون آب است براى درختان ، وطبيعت درختان وميوه هايشان در رنگ وطعم ، درجات ايمان را ماند. پس كسى كه بالاترين درجه ايمان را دارا باشد وروحش صفا يافته باشد، باتقواتر است وكسى كه با تقواتر باشد، عبادتش خالص تر وپاك تر است وكسى كه چنين باشد، به خدا نزديك تر است ، وهر عبادتى كه بر غير تقوا بنا شده باشد دستخوش ‍ گردباد تباهى خواهد شد.
خداوند متعال مى فرمايد: (آيا كسى كه اساس كار خويش را بر تقوا تاءسيس كرده ، ورضاى حق را طالب است بهتر است يا كسى كه بنايى سازد بر پايه سستى در كنار سيل كه زود به ويرانى كشد وعاقبت ، آن بنا، از پايه بر آتش دوزخ افتد؟!).
ومعناى تقوا، اين است كه به سوى آنچه كه خطرى در آن نيست نرود تا بدانچه كه مخاطره آميز است ، نزديك نشود. تقوا در حقيقت ، طاعتى است بدون عصيان ويادى است بدون فراموشى وعلمى است بدون جهل ومقبولى است كه ردّ نشود.

 

 

الباب الثّانى والثّمانون : (فى التّقوى )

قال الصّادق عليه السّلام :
التّقوى على ثلاثة اوجه : تقوى باللّه وهو ترك الحلال فضلا عن الشّبهة ، وهو تقوى خاصّ الخاصّ، وتقوى من اللّه تعالى وهو ترك الشّبهات فضلا عن الحرام ، وهو تقوى الخاصّ، وتقوى من خوف النّار والعقاب وهو ترك الحرام ، وهو تقوى العامّ. ومثل التّقوى كماء يجرى فى نهر، ومثل هذه الطّبقات الثّلاث فى معنى التّقوى كاشجار مغروسة على حافّة ذلك النّهر من كلّ لون وجنس ، وكلّ شجرة منها يمتصّ الماء من ذلك النّهر على قدر جوهره وطعمه ولطافته وكثافته ثمّ منافع الخلق من تلك الاشجار والثّمار على قدرها وقيمتها.
قال اللّه تعالى : (صنوان وغير صنوان يسقى بماء واحد ونفضّل بعضها على بعض فى الاكل ).(76)
فالتّقوى للطّاعات كالماء للاشجار، ومثل طبايع الاشجار والاثمار فى لونها وطعمها مثل مقادير الايمان . فمن كان اعلى درجة فى الايمان واصفى جوهرة بالرّوح كان اتقى ، ومن كان اتقى كانت عبادته اخلص واطهر، ومن كان كذلك كان من اللّه اقرب ، وكلّ عبادة غير مؤ سّسة على التّقوى فهى هباء منثور.
قال اللّه تعالى : (افمن اسّس بنيانه على تقوى من اللّه ورضوان خير امّن اسّس بنيانه على شفا جرف هار فانهار به فى نار جهنّم ).(77)
وتفسير التّقوى ترك ما ليس باخذه باءس حذرا عمّا به الباءس ، وهو فى الحقيقة طاعة بلاعصيان ، وذكر بلانسيان ، وعلم بلاجهل ، مقبول غير مردود.

 

76- سوره رعد، آيه 4.
77- سوره توبه ، آيه 109.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: