باب هفتاد و دوم: حدیث پند و نصحيت

امام صادق (ع ) فرمود:
بهترين پندها آن است كه جز راست نباشد واز حدّ اخلاص درنگذرد. مثل واعظ ومتّعظ، شخص بيدار وانسان خفته را مى ماند كه انسان از خواب غفلت بيدار شده واز گناه دست شسته ، مى تواند ديگران را از خواب غفلت بيدار كند.
آن كسى كه در بيابان هاى گناه سرگردان است وپرده حيا (ى از خدا) را دريده واز پند واندرز، جز ريا وتظاهر ونام نيك نخواهد، گمراهى است كه درصدد هدايت مردم است .
چنان مى نماياند كه دلى آباد (از بندگى ) دارد، در حالى كه در ظلمت حبّ ستايش غرقه است ؛ كه بسى گمراه وگمراه كننده ديگران به گفتار خويش ‍ است !
خداوند عزّ وجلّ مى فرمايد:
([شيطان ولشكريان او] چه بد مولا وبد جمعيتى است ).
اما كسى كه خداوند او را به نور تاءييد وتوفيق خويش از گناه دور داشته ودل او را از پليدى ها پاك گردانده ، سزاوار است كه از پرهيزكارى وشناخت حدود ووظايف خود غفلت نورزد وپند وگفتار نيكو را از هر كسى كه باشد، بپذيرد وبه گوينده آن توجه نكند؛ چرا كه حكما گفته اند: حكمت را از زبان ديوانگان برگيريد.
حضرت عيسى (ع ) فرمود:
با كسى همنشين شويد كه ديدار او شما را به ياد خدا اندازد، تا چه رسد به گفتار او؛ وبا كسى كه ظاهر (چشمان ) شما او را مى پسندد، ولى باطن (قلب وعقل ) شما از او روى گردان است ، همنشين نشويد؛ چرا كه او ادّعاى چيزى را دارد كه در او نيست واگر چنين كنيد، در ادّعاى كسب كمال ومعرفت راست گو هستيد.
هر گاه كسى را كه سه خصلت داشته باشد يافتى ، حضور او را هر چند كم باشد غنيمت دان ، چرا كه همنشينى با او در دين ، دل وبندگى آثارى نيكو دارد:
1 گفتار او گزافه وبيشتر از عملش نباشد؛
2 جز راست نگويد؛
3 راست گويى او جز براى رضاى حق تعالى نباشد.
پس اگر چنين بود، حرمت همنشينى نگاه دار، ودر انتظار رحمت وبركت از سوى خدا باش . زنهار كه از چنين موهبت الهى سود نبرى وروز قيامت او را حجت بر تو قرار دهند وتو در پاسخ بمانى وزيان بينى وبه ديده اكرام به او كه از خواصّ خداوند ومورد تكريم اوست بنگر وبر اين نعمت شكر حقّ را به جاى آور.

 

 

الباب الثّانى والسّبعون : (فى الموعظة )

قال الصّادق عليه السّلام :
احسن الموعظة ما لا يجاوز القول حدّ الصّدق ، والفعل حدّ الاخلاص . فانّ مثل الواعظ والمتّعظ كاليقظان والرّاقد، فمن استيقظ عن رقدة غفلته ومخالفاته ومعاصيه صلح ان يوقظ غيره من ذلك الرّقاد، وامّا السّائر فى مفاوز الاعتداء، الخائض فى مراتع الغىّ وترك الحياء باستحباب السّمعة والرّياء والشّهرة والتّصنّع الى الخلق ، المتزّيى بزىّ الصّالحين ، المظهر بكلامه عمارة باطنه ، وهو فى الحقيقة خال عنها قد غمرتها وحشة حبّ المحمدة ، وغشيها ظلمة الطّمع ، فما افتنه بهواه واضلّ النّاس بمقاله .
قال اللّه عزّ وجلّ : (لبئس المولى ولبئس العشير).(65)
وامّا من عصمه اللّه بنور التّاءييد وحسن التّوفيق فطهّر قلبه من الدّنس فلا يفارق المعرفة والتّقى ، فيستمع الكلام من الافضل ويترك قائله كيف ما كان .
قال الحكماء: خذا الحكمة [ولو] من افواه المجانين .
قال عيسى عليه السّلام : جالسوا من يذكّركم اللّه رؤ يته ولقاؤ ه فضلا عن الكلام . ولا تجالسوا من توافقه ظواهركم وتخالفه بواطنكم ، فانّ ذلك لمدّعى بما ليس له ، ان كنتم صادقين فى استفادتكم .
فاذا لقيت من فيه ثلاث خصال فاغتنم رؤ يته ولقاءه ومجالسته ولو ساعة ، فانّ ذلك يؤ ثّر فى دينك وقلبك وعبادتك : قول لا يجاوز فعله ، وفعل لا يجاوز صدقه ، وصدق لا ينازع ربّه ، فجالسه بالحرمة وانتظر الرّحمة والبركة .
واحذر لزوم الحجّة عليك ، وراع وقته كيلا تلزمه فتخسر وانظر اليه بعين فضل اللّه عليه وتخصيصه له وكرامته ايّاه .

 

65- سوره حج ، آيه 13.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: