باب شصت و نهم: حدیث شناخت امامان و صحابه

امام صادق (ع ) با اسنادى صحيح ، از سلمان فارسى (ره ) نقل فرموده كه او گفت : روزى بر رسول خدا (ص ) وارد شدم . چون حضرت مرا ديد، فرمود: اى سلمان ! خداوند عزّ وجلّ هيچ پيامبر ورسولى را مبعوث نمى كند، مگر آن كه دوازده نقيب براى او مى گمارد.
گفتم : اى رسول خدا (ص ) اين حقيقت را از اهل دو كتاب (تورات وانجيل ) نيز آموخته بودم .
فرمود: اى سلمان ! آيا دوازده نقيبى كه خداوند برايم برگزيده ، تا پس از من امامت كنند، مى شناسى ؟
گفتم : خدا ورسول او بهتر مى دانند!
فرمود: اى سلمان ! خداوند تعالى ، مرا از برگزيده نور خويش بيافريد، ومرا خواند، پس فرمان او را اطاعت كردم .
سپس از نور من ، على (ع ) را آفريد واو را بخواند، پس او اطاعت كرد.
سپس از نور من ونور على ، فاطمه (س ) را بيافريد واو را بخواند وفاطمه (س ) اطاعت كرد.
آن گاه ، از نور من ونور على ونور فاطمه ، حسن وحسين (ع ) را آفريد، وآن ها را خواند وآنان امر او را پيروى كردند.
پس خداوند، ما را به پنج نام از نام هاى خودش بناميد. خداى تعالى ، محمود است ومن محمّد، او على است ، اين هم على است . خداوند، فاطر است واين نيز فاطمه است ، خداوند ذوالاحسان است ، اين هم حسن است وخداوند محسن است واين هم حسين است .
واز نور حسين (ع )، نُه امام را بيافريد وسپس آنان را بخواند وآنان فرمان حق را اجابت كردند واين پيش از آن بود كه خداوند آسمان بلند وزمين گسترده را يا هوا ويا فرشته وبشرى را بيافريند.
ما [در آن هنگام ] نورهايى بوديم كه او را تسبيح مى كرديم وفرمان او را مى شنيديم واطاعت مى كرديم .
سلمان گويد: به ايشان گفتم : اى رسول خدا! پدر ومادرم به فدايت ، كسى كه اينان را چنان كه سزاوار است ، بشناسد، چه گونه است ؟
فرمود: اى سلمان ! كسى كه آنان را چنان كه بايد، بشناسد واز ايشان پيروى كند ونسبت بدانان تولّى جويد بدانان تولّى جويد واز دشمن شان تبرّى نمايد، به خدا سوگند كه او از همان جايى كه ما مى رويم مى رود، وهمان جايى باشد كه ما هستيم .
عرض كردم : اى رسول خدا! آيا ايمان به چيزى جز معرفت آنان به نام ها وانسابشان حاصل مى شود؟
فرمود: خير، سلمان .
عرض كردم : اى رسول خدا! آنان كيانند كه من بشناسم ؟
فرمود: تا حسين (ع ) را شناختى ؟
گفتم : آرى .
فرمود: پس از او، سيّد العابدين ، على بن الحسين سپس فرزندش ، محمّد بن على ، شكافنده علوم اوّلين پيامبران وآخرين فرستادگان ، سپس جعفر بن محمّد، زبان صادق خداى متعالى ، سپس موسى بن جعفر، فرو برنده خشم وغيظ در راه خداى متعالى ، پس از او، علىّ بن موسى الرّضا، راضى به سرّ ومقدّرات خداى متعال ، سپس ، محمّد بن على ، برگزيده از ميان آفريدگار خدا، پس از او على بن محمّد، راهبر به سوى خداى ، سپس حسن بن على ، صامت (راز دار) وامين بر سرّ خدا، وپس از او (م ح م د) كه خدا او را (ابن الحسن ) ناطق وقائم به حق خدا ناميده است .
سلمان گويد: پس چندى گريستم ، سپس گفتم : اى رسول خدا! آيا تا روزگار آنان زنده خواهيم بود؟
پيامبر (ص ) فرمود: اى سلمان ! بخوان :
(چون آن دو بار، وعده نخستين در رسيد، گروهى از بندگان خود را كه جنگاورانى زورمند بودند، بر سر شما فرستاديم ، آنان حتى در درون خانه ها هم كشتار كردند واين وعده به انجام رسيد. بار ديگر شما را بر آن ها غلبه داديم وبه مال وفرزند مدد كرديم وبر شمارتان افزوديم .)
سلمان گويد: گريه شدّت گرفت وشوقم فزونى يافت .
گفتم : اى رسول خدا! آيا ما با تو همچنان بر سر پيمان خواهيم بود؟
فرمود: آرى ، به خدا قسم وبه آن كس كه مرا برانگيخته وبه رسالت برگزيده ، وتو وهر كس كه از ماست ودر راه ما بر آن ظلمى رفته است وهر كه ايمان خويش را خالص گردانيده است ، بر سر عهد وپيمان با من وعلى وفاطمه وحسن وحسين ونه امام از فرزندان حسين (ع ) خواهيد بود.
سپس فرمود: آرى ، به خدا قسم اى سلمان ! سپس ابليس ولشكر او وهر آن كس كه خويش را خالص ومُمحّض در كفر كرده ، حاضر كنند، تا آنان را به كيفر، قصاص كنند وميراث از آنان باز گيرند وپروردگارت ، به هيچ كس ظلم وستمى روا نكند، وتاءويل اين آيه ماييم كه :
(... وما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم ، وآنان را پيشوايان سازيم ووارثان گردانيم ، وآن ها را در آن سرزمين ، مكانت بخشيم وبه فرعون وهامان ولشكريان شان چيزى را كه از او مى ترسيدند نشان دهيم .)
سلمان گويد: پس ، از حضور رسول خدا (ص ) برخاستيم .
سلمان ، ديگر اهميتى نمى داد كه چگونه خواهد مُرد (چرا كه در هر حال ، بر محبّت خاندان پيامبر مى مرد).
همچنين امام صادق (ع ) در شناخت صحابه فرمود:
يقين را رها مكن وبه ريسمان شك چنگ مينداز وآنچه را كه آشكار است وامگذار وبه آنچه كه مخفى وپوشيده است تمسّك منما وبر آنچه نمى بينى به واسطه آنچه كه از آن شنيده اى وبرايت گفته اند، حكمى مكن .
خداوند گناه غيبت وسوء ظن به برادران مؤ من ات را بزرگ دانسته است ؛ پس چگونه جراءت بربهتان بستن بر اصحاب رسول خدا (ص ) توان داشت ؟!
خداى عزّ وجلّ فرمايد:
(آن گاه كه آن [بهتان ] را از زبان يكديگر مى گرفتند وبا زبان هاى خود چيزى را كه بدان علم نداشتيد، مى گفتيد، ومى پنداشتيد كه كارى سهل وساده است ، با وجود اين كه آن [امر] نزد خداوند بس بزرگ بود).
ومادام كه مى توانى در غيبت وحضور مردم سخن نيك بگويى ، جز آن مكن كه خداى تعالى مى فرمايد: (با مردم به نيكى سخن بگوييد).
وبدان كه خداوند تعالى براى پيامبرش اصحابى را برگزيد، وآنان را به بزرگ ترين وجه ممكن گرامى داشت ولباس تاءييد ويارى واستقامت بر قامتشان پوشاند تا در خوشى وناخوشى ، پيامبر (ص ) را همراهى كنند وزبان پيامبرش را به ذكر فضايل ومناقب وكراماتشان گويا كرد.
محبت آنان را در دل جاى بده وفضيلتشان را ذكر كن واز همنشينى با اهل بدعت پرهيز كن ؛ زيرا همنشينى با آنان در قلب ، كفر پنهانى وگمراهىِ آشكار بروياند.
اگر فضيلت بعضى از صحابه بر تو مشتبه گرديد، آن را به (عالِم غيب ) واگذار وچنين گوى ::
خدايا! هر كس را كه تو وپيامبرت دوست مى داريد، دوست مى دارم واز هر كس كه تو وپيامبرت از او تنّفر وبغض داريد بيزارم . بدان كه بيش از اين بر كسى تكليف نشده است .

 

 

الباب التّاسع والسّتّون : (فى معرفة الا ئمة الاطهار(والصّحابة)

قال الصّادق عليه السّلام :
روى باسناد صحيح عن سلمان الفارسى (ره ) قال : دخلت على رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله فلمّا نظر الىّ قال :
يا سلمان ! انّ اللّه عزّ وجلّ لن يبعث نبيّا ولا رسولا الاّ وله اثنا عشر نقيبا.
قال : قلت يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله عرفت هذا من اهل الكتابين . قال : يا سلمان ! هل عرفت نقبائى الاثنى عشر الّذين اختارهم اللّه تعالى للامامة من بعدى ؟ فقلت : اللّه ورسوله اعلم . فقال : يا سلمان ! خلقنى اللّه تعالى من صفوة نوره ودعانى فاطعته ، فخلق من نورى عليّا ودعاه فاطاعه فخلق من نورى ونور علىّ فاطمة وعاها فاطاعته .
فخلق منّى ومن علىّ وفاطمة الحسن والحسين ، فدعاهما فاطاعاه فسمّانا اللّه تعالى بخمسة اسماء من اسمائه .
فاللّه تعالى المحمود وانا محمد، واللّه العلىّ وهذا علىّ، واللّه الفاطر وهذه فاطمة ، واللّه ذوالاحسان وهذا الحسن ، واللّه المحسن وهذا الحسين .
وخلق من نور الحسين تسعة ائمّة فدعاهم فاطاعوه من قبل ان يخلق اللّه تعالى سماء مبنيّة وارضا مدحيّة او هواء او ملكا او بشرا و كنّا انوار نسبّحه ونسمع له ونطيع .
قال : فقلت يا رسول اللّه ! بابى انت وامّى ! ما لمن عرف هؤ لاء حقّ معرفتهم ؟
فقال : يا سلمان ! من عرفهم حقّ معرفتهم واقتدى بهم فوالاهم وتبرّاء من عدوّهم ، كان واللّه منّا يرد حيث نرد ويكون حيث نكن .
فقلت : يا رسول اللّه ! فهل ايمان بغير معرفتهم باءسمائهم وانسابهم ؟
فقال : لا، يا سلمان !
قلت : يا رسول اللّه فانّى لى بهم ؟
فقال النّبىّ صلّى اللّه عليه وآله :قد عرفت الى الحسين عليه السّلام ؟
قلت : نعم .
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله : ثمّ سيّد العابدين علىّ بن الحسين ، ثمّ ابنه محمّد بن علىّ باقر علم الاوّلين والاخرين من النّبيّين والمرسلين ، ثمّ جعفر بن محمّد لسان اللّه الصّادق ، ثمّ موسى بن جعفر الكاظم غيظه صبرا فى اللّه تعالى ، ثمّ علىّ بن موسى الرّضا الرّاضى بسرّ اللّه تعالى ، ثمّ محمّد بن علىّ المختار من خلق اللّه ، ثمّ علىّ بن محمّد الهادى الى اللّه ، ثمّ الحسن بن علىّ الصّامت الامين على سرّ اللّه ، ثمّ (م ح م د) سمّاه بابن الحسن النّاطق القائم بحقّ اللّه تعالى .
قال سلمان : فكبيت ، ثمّ قلت : يا رسول اللّه ! انّ مؤ جّل الى عهدهم ؟
قال : يا سلمان ! اقراء: (فاذا جاء وعدا اولاهما بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باءس شديد فجاسوا خلال الدّيار وكان وعدا مفعولا. ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم وامددناكم باموال وبنين وجعلناكم اكثر نفيرا).(58)
قال (ره ): فاشتدّ بكائى وشوقى وقلت : يا رسول اللّه ابعهد منك ؟
فقال : اى والّذى بعثنى وارسلنى لبعهد منّى وبعلىّ وفاطمة والحسن والحسين وتسعة ائمّة من ولد الحسين عليهم السّلام وبك ومن هو منّا ومظلوم فينا، وكلّ من محض الايمان محضا.
اى واللّه يا سلمان ! ثمژ ليحضرنّ ابليس وجنوده وكلّ من محض الكفر محضا حتّى يؤ خذ بالقصاص والاوتار والتّراث ولا يظلم ربّك احدا، ونحن تاءويل هذه الاية : (ونريد ان نمنّ على الّذين استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمّة ونجعلهم الوارثين # ونمكّن لهم فى الارض ونرى فرعون وهامان وجنودهما ما كانوا يحذرون ).(59)
قال سلمان : فقمت من بين يدى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله .
وما يبالى سلمان كيف لقى الموت او لقاه .
قال الصّادق عليه السّلام :
لاتدع اليقين بالشّك والمكشوف بالخفىّ، ولا تحكم ما لم تره بما يروى عنه لك . قد عظّم اللّه امر الغيبة وسوء الظّنّ باخوانك من المؤ منين . فكيف بالجراءة على اطلاق قول واعتقاد بزور وبهتان فى اصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله .
قال اللّه عزّ وجلّ : (اذ تلقّونه بالسنتكم وتقولون بافواهكم ما ليس لكم به علم وتحسبونه هيّنا وهو عنداللّه عظيم ).(60)
ومادمت تجد الى تحسين القول والفعل فى غيبتك وحضرتك سبيلا فلا تتخّذ غيره . قال اللّه : (وقولوا للنّاس حسنا).(61)
واعلم انّ الللّه تعالى اختار لنبيّه صلّى اللّه عليه وآله من اصحابه طائفة اكرمهم باجلّ الكرامة وحلاّ هم بحلىّ التّاءييد والنّصر والاستقامة لصحبته على المحبوب والمكروه . وانطق لسان نبيّه محمّد صلّى اللّه عليه وآله بفضائلهم ومناقبهم وكراماتهم فاعتقد محبّتهم واذكر فضلهم . واحذر مجالسة اهل البدع فانّها تنبت فى القلب كفرا خفيّا وضلالا مبينا، وان اشتبه عليك فضيلة بعضهم فكلهم الى عالم الغيب ، وقل : اللّهمّ انّى محبّ لمن احببته انت ورسولك ومبغض لمن ابغضته [انت ] ورسولك ، فانّه لم يكلّف فوق ذلك .

 

58- سوره اسراء، آيات 5و6.
59- سوره قصص ، آيات 4 و5.
60- سوره نور، آيه 15.
61- سوره بقره ، آيه 83.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: