هنگامى كه بنده اقامه و دعاى بعد از آن را به پايان رساند، و به صورتى كه نگاشتيم با قلب و قالب و دل و تن، همانند ايستادن بنده در پيشگاه مولايش كه او را مىبيند، در پيشگاه خداوند - جلّ جلاله - قرار گرفت، شايسته است كه افزون بر آنچه كه پيشتر ذكر نموديم، توجّه داشته باشد كه: به وسيله اين نماز مىتواند آتشهايى را كه بر خرمن قلب و هرچه كه در دنيا و آخرت مالك آن است زده و همگى شروع به سوختن و شعله ور شدن گرديدهاند، خاموش سازد، و در نتيجه در اهتمام به نماز كاملترين توفيق را داشته باشد، به گونهاى كه اگر مثلاً خانهى او يا كالايش در دنيا آتش مىگرفت، و فرزندان يا عيالش را كه در نزد او عزيز و ارجمند هستند مىسوختند، و نزديك بود كه آتش به تن او برسد، چنين مىكرد. در روايت آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: وقت هر نماز كه فرا مىرسد، فرشتهاى در پيشاپيش مردم ندا مىدهد: بپا خيزيد به سوى خاموش كردن آتشهايى كه بر پشتتان شعلهور نمودهايد، و آنها را با نماز خواندن خاموش كنيد. و نيز از طريق امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمودند: وقتِ هيچ نمازى فرا نمىرسد، مگر اينكه مناديى [يا: فرشتهاى] در پيشگاه خدا ندا مىكند: اى مردم، بپاخيزيد به سوى خاموش كردن آتشهايى كه بر پشت خويش شعلهور ساختهايد، و آنها را با نمازتان فرو نشانيد. از طريق اهل تسنّن، نيز به نقل از عبداللَّه بن مسعود آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: آتش گناهان را پيوسته روشن مىكنيد تا اينكه نماز صبح را مىخوانيد و آن، آتش گناهانتان را مىشويد، سپس همچنان آتش روشن مىكنيد تا اينكه نماز ظهر را مىخوانيد و آن، آتش گناهانتان را مىشويد، سپس همچنان آتش گناهانتان را آتش روشن مىكنيد تا اينكه نماز عصر را مىخوانيد و آن، آتش گناهانتان را مىشويد، سپس پيوسته آتش گناهتان را روشن مىكنيد تا اينكه نماز مغرب را مىخوانيد و آن، آتش گناهانتان را مىشويد، سپس همچنان آتش گناهانتان را روشن مىكنيد تا اينكه نماز عشا را مىخوانيد و آن، آتش گناهانتان را مىشويد، سپس مىخوابيد و تا هنگام بيدار شدن براى شما گناه نوشته نمىشود. بنابراين، اين مطلب از طريقِ فَريقَيْن (شيعه و سنّى) روايت شده پس كسى كه طالب سعادت و چشم روشنى است چگونه آن را كوچك و خوار مىشمارد؟ همچنين از عبداللَّه بن مسعود روايت شده كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هنگام فرا رسيدن وقت هر نماز شنيدم كه مناديى مىگويد: اى فرزندان آدم، بپا خيزيد و آتشهايى را كه عليهِ نَفْس خود روشن نمودهايد خاموش كنيد، پس ايشان برمىخيزند و طهارت مىگيرند و خطاها و گناهانشان مىريزد، و نماز مىخوانند و گناهان ما بين دو نماز آمرزيده مىشود، سپس آتش گناهانشان را ما بين دو نماز روشن مىكنند، پس هنگامى كه وقت نمازِ نخست فرا مىرسد، ندا مىكند كه: اى فرزند آدم، بپا خيزيد و آتشهايى را كه عليهِ خود روشن نمودهايد خاموش كنيد، پس برمىخيزند و طهارت مىكنند و نماز مىخوانند و گناهان مابين دو نمازشان آمرزيده مىشود، پس هنگامى كه وقت نماز مغرب فرا مىرسد مانند آن را مىگويد، و هنگامى كه وقت نماز عشا فرا مىرسد نيز مانند آن را مىگويد، پس از خواب بيدار مىشوند در حالى كه گناهانشان آمرزيده شده است. سپس رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: پس شبانگاهان گروهى در خير، و گروهى در شرّ سير مىكنند.
از جمله امور مهمّ براى هركس كه مىخواهد نماز واجب را بخواند، اين است كه مانند كسى كه زندگانى را بدرود گفته و بيم آن را دارد كه ديگر بر انجام مثل آن نماز قادر نباشد، و نيز با مغتنم شمردن برترى جايگاه و تحفههاى فضيلت نماز بخواند، چنانكه روايت شده كه امام صادق (عليه السلام) به عبداللَّه بن يعفور - رضوان اللَّه عليه - فرمود: اى عبداللَّه، هرگاه نماز واجب را خواندى، آن را در اوّل وقتش، و مانند كسى كه زندگانى را بدرود گفته و بيم آن را دارد كه هيچگاه به سوى آن بازنگردد نماز بخوان، و چشمت را به جاى سجدهات بدوز، زيرا اگر مىدانستى كه چه كسى در راست و چپ توست، بىگمان نماز را نيكو بجا مىآورى. و بدان كه در پيشاپيش كسى هستى كه تو را مىبنيد و تو او را نمىبينى.
از ديگر امور مهمّ براى نماز گزار اين است كه: با حالت كراهت و ناخوشايندى از نماز، وارد آن نشده، و در بيرون آمدن از آن عجله نكند؛ زيرا خداوند - جلّ جلاله - دربارهى برخى از كسانى كه آرزوهايشان را نوميد، و امكان اقبال و توجّهشان به خود را از بين برده، مىفرمايد:
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ.(221) - و اين به خاطر آن بود كه آنان از آنچه خداوند فرو فرستاده بودن كراهت داشتند، و لذا خداوند اعمال آنان را نابود گردانيد. و ياد نماز از مصاديق ما أَنزَلَ اللَّهُ مىباشد، پس از آن كراهت نداشته باش، تا مبادا به هلاكت و نابودى گرفتار گردى. مبادا گفتار كسى را بپذيرى كه مىگويد: نماز تكليف است، و انجام تكليف بر دلها سنگين مىباشد.؛ زيرا اين سخن از خشنودى خداوندى كه به تمام اسرار آگاه است، بدور است. و تو را همين بس كه قرآن به صراحت هشدار داده كه نماز براى غير كسانى كه در برابر خداوندِ رحمان خشوع و فروتنى دارند، سخت و گران است، و خاشع نبودن صفت نقص است، آنجا كه خداوند - جلّ جلاله - مىفرمايد:
وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعينَ.(222) - و براستى كه نماز جز بر فروتنان سخت و سنگين است. اگر نماز براى تمام نمازگزاران تكليفِ سنگين بود، خداوند - جلّ جلاله - خاشعان و فروتنان را مدح و ستايش ننموده و استثنا نمىكرد و نمىفرمود كه نماز بر آنان سنگين و گران نيست. همچنين در پاسخ او اين كلام مقدّس صريح قرآن را بخوان كه خداوند - جلّ جلاله - مىفرمايد:
حَبَّبَ إِلَيْكُمْ الاِْيمانَ، وَ زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُمْ، وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَالْعِصيانَ.(223) - خداوند ايمان را در نزد شما محبوب گردانيده و آن را در دلهايتان بياراست، و كفر و گناه و بدكارى و نافرمانى را در نزدتان ناخوشايند جلوه داد. و بگو: تو بر خلاف اين سخن مىگويى، و نسبت به خداوند بهتان روا مىدارى، آيا با وجود كراهت داشتن تو از خدمت و بندگى و تقرّب به او، اين گفتار تو كه مىگويى او - جلّ جلاله - از تو خواسته كه حضرتش - جلّ جلاله - را دوست بدارى، و تو ادّعاى مىكنى كه او - جلّ جلاله - را دوست مىدارى، قابل قبول است؟ آيا نزد عقل صحيح است كه عاشق از عمل كردن براى كسب خشنودى محبوبش احساس سنگينى كند، يا از امورى كه او را به محبوبش نزديك مىكند بدش بيايد؟ اينك مىگويم: پيرامون مطلبى كه بدان اشاره نمودم، روايت نيز وارد شده و عقل را ستوده، از آن جمله محمّد بن ابى عمير به نقل از شخصى كه خود از امام صادق (عليه السلام) شنيده آورده كه فرمود: هركس معصيت خدا را بكند، او را دوست ندارد. سپس حضرت شعر زير را به عنوان شاهد بازگو نموده و فرمود:
هذا مَحالٌ فِى الْقِياسِ بَديعُإِنَّ الُْمحِبَّ لِمَنْ يُحِبُّ مُطيعُ
- آيا با اظهار محبّت معبودت از او نافرمانى مىكنى؟ مقايسه اين دو امر كار نوظهورى است. اگر محبّتت راست بود، مسلّماً از او اطاعت مىنمودى، زيرا عاشق، همواره فرمانبر معشوق خويش است. شايد كسى بگويد كه اين دو بيت از محمود وَرّاق است. ولى ما مىگوييم: امام صادق (عليه السلام) آنها را به عنوان شاهد بازگو نموده، و روايان اين حديث به اتّفاق مورد اعتماد هستند، و روايتهاى مُرْسَل محمّد بن ابى عمير در نزد همه و شيعيان مانند روايت سنددار مىباشد. و نيز در روايت آمده كه يونس بن ظبيان مىگويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: آيا اين دو مرد را از آن مرد باز نمىداريد؟ فرمود: كدام مرد و كدامين دو مرد؟ عرض كردم: آيا حجربن زايده و عامر بن جذاعه [يا: خزاعه، يا: خداعه] را از مفضّل بن عمر باز نمىداريد؟ فرمود: اى يونس، از آن دو خواستم كه از او دست بكشند ولى اين كار را نكردند، سپس آن دو را خواندم و از آنها تقاضا نموده و درخواست كردم، ولى از وى دست برنداشتند، خداوند آن دو را نيآمرزد، به خدا سوگند، مسلّماً كثير عزّة در مودّت و دوستىاش از آن دو در آنچه از مودّت من به خود انتساب مىدهند، راستگوتر است آنجا كه مىگويد:
لَقَدْ عَلِمَتْ بِالْغَيْبِ أَنْ لا اُحِبُّها
إِذا أَنَا لَمْ يَكْرُمْ عَلَىَّ كَريمُها
از آنجا كه من كسى را كه نزد معشوقهام بزرگوار است گرامى نداشتم، به صورت نهانى دانست كه من عاشق او نيستم و او را دوست نمىدارم. بلكه به خدا سوگند، اگر مرا دوست مىداشتند، مسلّماً هركس را من دوست مىدارم، دوست مىداشتند. آيا به كلام منقول از امام صادق (صلوات اللّه عليه) كه با عقل نيز سازگار است، گوش فرا نمىدهى كه: هركس معصيت خدا را بكند، او را دوست نمىدارد. پس اگر معصيتكار دوستدار خداوند بزرگوار نباشد، چگونه كسى كه امورى را كه موجب قرب او به خداوند سبحان است، سنگين مىشمارد، دوستدار او به شمار خواهد آمد، و يا چگونه به بهرهها و فوايد اقبال خداوند و توجّه معرفت خواهد داشت؟ و نيز به حديث ديگر و سوگند پر فروغى كه دربردارد بنگر، آنجا كه فرمود: بلكه، به خدا سوگند، اگر مرا دوست مىداشتند، هركس را كه من دوست مىدارم. دوست مىداشتند و آنگهى مگر چيزى عقل را از اعتقاد داشتن به اين مطلب باز مىدارد؟ پس مبادا با عذرهاى نادرست و باطل - كه در نزد خداوندى كه به اسرار آگاه است، و آنگاه كه با سَرِ باز و در حضور اوّلين و آخرين، در پيشگاه او براى محاسبه مىايستى سودى به حال تو نمىبخشد - مغالطه كنى. چگونه ممكن است با وجود كراهت داشتن از نماز و يا سنگين شمردن آن به مقام والاى خداوندى كه تو را به سوى نماز فرا خوانده و تشويق نموده معرفت داشته باشى؟ آيا نمىدانى كه خداوند با زبان اعلامكنندگان و راويانى كه تعداد آنها به تواتر [و به حدّ يقين] مُرْسَل و كار به آنجا رسيده كه گويى تو آن سخنان را از زبانِ سرور پيامبران فرستاده شده يعنى رسول اكرم(صلى الله على و آله و سلم) مىشنوى. باز خداوند - جلّ جلاله - به اين قناعت ننموده تا اينكه خود شفاهاً تو را به سوى نماز و محافظت بر آن فرا خوانده، و با جلال و عظمت و حُرمت و هيبت خويش بر تو روى آورده و توجّه نموده و به تو فرموده است كه:
حَافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطى، وَ قُومُوا للَّهِِ قانِتينَ.(224) - بر همهى نماز و بويژه بر نماز ميانه محافظت نماييد، و با حالت خضوع براى خداوند بپا خيزيد و او را عبادت كنيد. حال كه با وجود شناخت و معرفت به تمام آنچه كه خداوند از سعادت دنيا و دين تو را به سوى آن فرا خوانده شادمان نمىگردى، چگونه از مسلمانان و تسليم شوندگان و تصديق كنندگان خواهى بود؟
امّا دربارهى شتاب و عجله در خروج از حالت نماز، اى كاش مىدانستم كه به سوى چه چيز مىخواهى خارج شوى؟ اى لغزشكار،(225) اى سياه روى و سياه نامه، اى كسى كه نَفْس خويش را به دست خود در مهالك مىاندازى، آيا مىخواهى از سعادتمندىات خارج شوى به سوى غفلت و شقاوتت خارج گردى؟ در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه بنده به نماز بايستد، و نمازش را كوتاه بخواند، خداوند - تبارك و تعالى - [به فرشتگان] مىفرمايد: آيا به بندهى من نمىنگريد، گويا خيال مىكند كه برآورده شدن حوايجش به دستِ غيرِ من است، آيا نمىداند كه برآورده شدن و خواستههايش به دست من است؟ و نيز روايت شده كه مولايمان امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود: امّا حقوق نماز آن است كه بدانى نماز وارد شدن به درگاه الهى است، و اينكه در حال نماز در پيشگاه خدا ايستادهاى؛ پس هرگاه اين را دانستى شايسته است كه مانند شخص ذليل و كسى كه هم ميل و رغبت دارد و هم بيم و هراس، و هم مىترسد و هم اميدوار است، ايستاده، و اظهار مَسْكَنت و تضرّع نموده، و با آرامش و وقار [و يا: سر به زير انداختن] و فروتنى اعضا و تواضع، و مناجات نيكو با كسى كه در برابر او ايستادهاى مقام او را تعظيم نموده، و از او درخواست نمايى وجودت را كه اشتباهاتت بدان احاطه نموده و گناهانت به هلاكت كشانيده، [از آتش جهنّم] آزاد كند. و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست مگر به خداوند. همچنين در حديث است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند، گاهى پنجاه سال بر انسان مىگذرد در حالى كه خداوند يك نماز او را نپذيرفته است، چه چيز از اين سخت تر؟ به خدا سوگند، شما برخى از همسايگان و يارانتان را مىشناسيد كه اگر براى شما نماز مىخواندند، به خاطر استخفاف و سبك شمردن وى، آن را نمىپذيرفتيد، براستى كه خداوند - عزّوجلّ - جز عمل نيكو را نمىپذيرد، پس چگونه چيزى را كه سبك و كوچك شمرده شده قبول مىكند؟
پس هنگامى كه بنده از اين خطرها ايمن، و واقعاً بنده و تسليم خداوند گرديد و به او ايمان آورده، و قلب و باطنش پاك و سالم گرديد، و توجّه كرد كه در پيشگاه خداوندى قرار دارد كه سرافراز و بزرگ و چيره و توانا و جبّار است، و با مرحمتها و بزرگ منشىها و نيكىهايش او را شرمنده نموده، نزديك است كه حالش در نماز به همان صورتى گردد روايت شده امام باقر (عليه السلام) فرمود: رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هنگامى كه بندهى مؤمن براى انجام نماز بپا مىخيزد، خداوند به سوى او نظر رحمت مىكند (يا فرمود: خداوند به سوى او روى آورده و توجّه مىنمايد) تا اينكه نماز را به پايان ببرد، و رحمت از بالاى سرش تا كرانهى آسمان بر او سايه مىافكند، و فرشتگان از گرداگرد - [يا: بالاى سر] او تا كرانه آسمان او را در برمىگيرند، و خداوند فرشتهاى را او مىگمارد كه بر سرش ايستاده و بگويد: اى نمازگزار، اگر مىدانستى كه چه كسى به تو مىنگرد و با چه كسى مناجات مىكنى، هرگز روى خود را برنمىگرداندى، و هيچگاه از جايت تكان نمىخوردى.
اينك بعد از ذكر امورى كه اراده نموده بوديم پيش از وارد شدن در نماز يادآور شويم، مىگوييم: بنده بايد با حالت احساس بندگى و ذلّت و خاكساريى كه جنايتكاران دارند، به خاطر جنايتشان همانند و مقتدايان خود و اهل نجات رو به قبله بايستد، چنانكه روايت آمده كه: وقتى پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به نماز مىايستاد، به خاطر ترس از خداوند متعال رنگ چهرهاش دگرگون مىشد، و از سينهى مباركش صدايى همانند صداى ظرفى كه غذا در آن پخته مىشود و به جوش مىآيد، شنيده مىشد. و در روايت ديگر آمده كه: وقتى پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به نماز مىايستاد، همانند جامهاى كه به زمين افتاده باشد مىشدند. و نيز روايت شده كه حضرت علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) چنين بود كه هنگام فرا رسيدن وقت نماز به خود مىلرزيد و رنگ به رنگ مىشد. و وقتى به آن بزرگوار گفته مىشد: چه شده شما را اى اميرالمؤمنين، مىفرمود: وقت اداىِ آن امانت الهى فرا رسيده كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه نمود و آنها از حمل آن سرپيچى كرده و هراسيدند و تنها انسان آن را حمل نمود. نمىدانم آيا آنچه را كه حمل نمودم نيكو اَدا خواهم نمود، يا خير...؟ يا حالتت آنچنان باشد كه در روايت ديگر آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: پدر بزرگوارم پيوسته مىفرمود: وقتى علىّ بن الحسين(عليهماالسلام) به نماز مىايستاد، به شاخه درختى مىمانست كه هيچ قسمت از آن حركت نكند، مگر اينكه باد آن را به حركت درآورد. و نيز در حديث آمده كه :وقتى امام باقر و صادق(عليهماالسلام) به نماز مىايستادند، رنگ چهرهشان دگرگون، و گاه سرخ و گاه زرد مىشد، و گويى با كسى كه مىبينند مناجات مىنمايند.
[كيفيّت] انجام نماز ظهر
بايد بنده به همان صورتى كه در ركعت اوّل از نافلههاى ظهر و پيش از آن ذكر نموديم، در نماز وارد شود، و با بجا آوردن نماز به اين نيّت كه: نماز واجب ظهر را به خاطر وجوبش و به منظور اينكه بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبندهى عبادت است، پرستش كنم بجا مىآورم، در اخلاص نيّت و پالودن باطن خويش بكوشد، و با انجام تكبيرهاى هفتگانه و دعاهاى بين آنها نماز را شروع كند.
بهترين سورههايى كه در نماز واجب خوانده مىشود
سورهى إِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر و سورهى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد از بهترين سورههايى هستند كه در نمازهاى واجب كه سورهى معيّنى بعد از حمد براى آنها مشخّص نشده - قرائت مىشود. چنانكه محمّد بن فرج امام كاظم (عليه السلام) نوشت و دربارهى بهترين سورههايى كه در نماز واجب قرائت مىشود پرسيد. و حضرت در پاسخ مرقوم فرمود: بهترين سورههايى كه در نمازهاى واجب قرائت مىشود، سورهى إِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر، و سورهى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدَ است.
پس بنده دو ركعت اوّل فريضهى ظهر را به صورت ركعت اوّل از نافلههاى ظهر كه گذشت، بجا مىآورد، و وقتى نشست و شهادَتَيْن را گفت و بر پيامبر اكرم و آل او - صلّى اللَّه عليه و عليهم - صلوات فرستاد، پيش از دادن سلام، با گفتن بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ: (به تحوّل دادن و نيرو و قدرت خداوند، برمىخيزم و مىنشينم.) در حال قيام برمىخيزد، و هنگامى كه راست ايستاد، يا سورهى حمد را قرائت مىكند و آن را با بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ آغاز مىكند، و يا سه بار سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُللَّهِِ وَلاإِلَه إِلاَّ اللّ هُ وَ اللّهُ أَكْبَرُ مىگويد، و در اختيار اين دو مخيّر است البتّه خواندن تسبيحات اَفضل است.
و وقتى سورهى حمد و تسبيحات را به پايان برد، ركوع نموده و از ركوع برخاسته و راست مىايستد، و دو سجده را به همان صورت كه قبلاً توصيف نموديم بجا مىآورد، و بعد از دو سجده مىنشيند، و با گفتن بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ، أَقُومُ وَ أَقْعُدُ در حالِ قيام برمىخيزد، و ركعت ديگر را درست مانند ركعت گذشته بجا مىآورد، و وقتى از دو سجدهى ركعت چهارم فراغت پيدا كرد، براى انجام تشهّد آخر به همان صورتى كه پيش از اين كيفيّت نشستن در پيشگاه مولى را ذكر نموديم، مىنشيند، و در اين تشهّد مىگويد:
تشهّد مستحبّى نماز
بِسْمِ اللَّهِ، وَبِاللَّهِ، وَالاَْسْمآءُ الْحُسْنى كُلُّهاللَّهِِ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهِ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوُلهُ (صلى الله على و آله و سلم)، أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، أَلتَّحِيّاتُ للَّهِِ وَ الصَّلَواتُ الطَّيِّباتُ الطّاهِراتُ الزّاكِياتُ الرّائِحاتُ الغادِياتُ [الدّامِحاتُ الْعادِياتُ ]النّاعِماتُ، للَّهِِ ما طابَ وَ طَهُرَ وَ زَكى وَ خَلُصَ، وَ ما خَبُثَ فَلِغَيْرِ اللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ أَنَّ النّارِ حَقٌّ، وَأَنَّ الساعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها، وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ رَبّى نِعْمَ الرَّبُّ، وَأَنَّ مُحَمَّداً نِعْمَ الرَّسُولُ، أَشْهَدُ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ.
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ بارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتُ وَ بَارَكْتَ [وَ رَحِمْتَ] وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ عَلى إِبْراهيمَ وَ آلِ إِبْراهيمَ، إِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِىُّ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى جَميعِ أَنْبِياءِ اللّهِ و مَلآئِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الْهادينَ الْمَهْدِيِّينَ، أَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِاللَّهِ الصّالِحينَ.
- به نام خدا، و به [وسيلهى] خدا، و نامها [و كمالات] نيكوتر همگى از آن خداست، گواهى مىدهم كه معبودى جز خداوند نيست و شريكى براى او وجود ندارد. و گواهى مىدهم كه حضرت محمّد(صلى الله على و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست، او را همراه با هدايت و دين حقّ فرستاده، تا بر تمام اديان چيره گرداند، هرچند ناخوشايندِ مشركان باشد. درودها و رحمتهاى پاك و پاكيزه و بىآلايش كه شام و صبح به وزش درمىآيند [و متواضعانه و جارى و روان] و پر نعمت هستند براى خداست، هرچه پاك و پاكيزه وبىآلايش و خالص باشد از آن خداست، و هر چه پليد و آلوده باشد از آن غير او.
گواهى مىدهم كه معبودى جز خداوند يگانه نيست و شريكى براى او وجود ندارد، و گواهى مىدهم كه حضرت محمّد[(صلى الله على و آله و سلم)] بنده و فرستادهى اوست، او را همراه با حقّ و به عنوان مژده دهند و بيم دهنده پياپيش قيامت گسيل داشت، و گواهى مىدهم به اينكه بهشت و آتش [جهنّم ]حقّ است و قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نيست، و اينكه خداوند تمام اهل قبور را بر خواهد انگيخت، و گواهى مىدهم كه پروردگارم بهترين پروردگار، و حضرت محمّد [(صلى الله على و آله و سلم) ]بهترين فرستاده است، گواهى مىدهم كه بر فرستاده، جز تبليغ و رسانيدن آشكار [دين] چيزى نيست.
خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و محمّد و آل محمّد را مورد رحمت خويش قرار ده، و بر محمّد و آل محمّد مبارك و خجسته گردان، چنانكه بهترين درود و بركت [و رحمت ]و ترحّم و مهربانى و عطوفت خويش را بر ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى، براستى كه تو ستوده و بزرگى، و درود و رحمت و بركات خداوند بر تو اى پيامبر، سلام بر تمام پيامبران خدا و فرشتگان و فرستادگانش، سلام بر امامان هدايتگر هدايت يافته، سلام بر ما و بر بندگان شايستهى خدا.
نحوهى سلام گفتن در نماز فُرادى و جماعت
سپس به همان صورت كه گفتيم سلام نماز را مىگويد، و اگر امام جماعت باشد و يا نماز را به فُرادى بخواند رو به قبله و با اشارهى گوشهى چشمانش به راست سلام مىدهد، و اگر مأموم باشد تنها با اشاره به راست سلام مىدهد، البتّه اگر كسى در طرف چپ او نيز نشسته باشد بر سمت چپ نيز اشاره نموده و سلام مىدهد، و اگر كسى نباشد، سلام دادن از راست(226) كفايت مىكند.
و اينكه گفتيم: اگر بر سمت چپش كسى باشد و نگفتيم: اگر بر سمت راستش كسى باشد. به خاطر اين بود كه در صورت وجود امام جماعت، مأموم در پشت سر او نماز مىگزارد، و براى مأموم وقتى تنها باشد، مستحبّ است كه در سمت راست امام بايستد.
تعقيبات مشترك نمازهاى واجب
1 - بعد از سلام، به همان صورت كه پيش از اين در سلام نافلههاى ظهر ذكر نموديم، سه بار تكبير بجا مىآورد.
علّت گفتن سه تكبير در تعقيب نماز:
شيخ فقيه سعيد ابومحمّد جعفر بن احمد قمّى در كتاب أَدَبُ الاِْمام وَالْمَأْمُوم در باب علّت سه بار تكبير گفتن نماز گزار بعد از سلام نماز روايت نموده كه مفضّل بن عمر مىگويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: به چه علّت نمازگزار بعد از سلام نماز، سه بار تكبير مىگويد؟ حضرت فرمود: هنگامى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) مكّه را فتح نمود، و نماز ظهر را با اصحاب خويش در نزد حجرُ الاَسود به جماعت خواند، بعد از گفتن سلام نماز دو دستِ خويش را بلند نمود و سه بار تكبير گفت و بعد فرمود:
لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ، وَ هَزَمَ [يا: غَلَبَ ]الاَْحْزابَ وَحْدَهُ، لا شَريكَ لَهُ، لا قَبْلَهُ وَ لابَعْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.
- معبودى جز خداوند يگانه نيست، كه به وعدهى خود وفا، و بندهاش را يارى نمود، و لشگرش را سرافراز و پيروز گردانيد، و به تنهايى و بدون اينكه شريكى داشته باشد - نه پيش از آن و نه بعد از آن - تمام حزبها و گروهها را درهم شكست [يا: بر آنها غلبه كرد]، پس فروانروايى فقط براى اوست، و ستايش تنها او را سزد، زنده مىكند و مىميراند، و هم او بر هر چيز تواناست.
سپس رو به اصحاب خويش نموده و فرمود: اين تكبير و اين گفتار و دعا را در تعقيب هيچ نماز واجبى ترك نكنيد، زيرا هركس بعد از سلام نماز چنين كند و اين سخن و دعا را بخواند، شكر و سپاس خدا را بر تقويت اسلام و لشگر اسلام كه بر او واجب است، ادا نموده است.
و نيز به طريق ديگر از زراره روايت كرده كه باقر (عليه السلام) فرمود: وقتى سلام نماز را گفتى، همراه با گفتن سه بار تكبير دستهاى خود را بلند كن.
ثمرهى تعقيب با نشاط
اينك مىگويم: شايسته است انسان همان گونه كه براى طلب امورى كه موجب سعادت اوست نشاط دارد، تعقيب نماز را با نشاط به جا آورد، چنانكه براى طلب سعادتمنديهاى خويش نشاط دارد، زيرا در روايت آمده كه حضرت جعفر بن محمّد صادق (عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوار، از پدران بزرگوارش فرمود رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمودند:
هركس در جايى كه نماز مىخواند، در حالى كه پاهايش را روى هم بگذارد و بنشيند و خدا را ياد كند، خداوند فرشتهاى را به او مىگمارد كه به او مىگويد: شرافت افزون باد، حسنات براى تو نوشته مىشود، و گناهانت پاك مىگردد، و درجاتى براى تو پايه گذارى مىگردد، تا اينكه تعقيب نماز را به پايان برده و از آن منصرف شوى.
سجدهى شكر
2 - بعد از نماز واجب سجده شكر نمايد، چنانكه روايت شده كه امام رضا (عليه السلام) فرمود: سجده كردن بعد از نماز واجب، به جهت سپاسگزارى از خداوند متعال براى توفيق يافتن بنده به اداى نماز فريضه است، و كمترين سخنى كه در آن كفايت مىكند اين است كه سه بار بگويد:
شُكْراً للَّهِِ
- خدا را شكر و سپاس مىگويم.
[راوى مىگويد:] عرض كردم: معناى اين سخن شُكْراً للَّهِِ چيست؟ فرمود: يعنى اين سجده من، براى سپاسگزارى از خداست به خاطر اينكه مرا به خدمت و بندگى و اداى فرايض مؤفّق گردانيد. و شُكر، موجب افزونى است، و اگر كوتاهى و نقصى در نماز باشد كه با نمازهاى نافله كامل نشده باشد، با اين سجده كامل مىگردد.
روايتى پيرامون سجده و دعا بعد از سلام نماز اهل بيت
3 - منقول است كه حسين بن زيد بن علىّ بن حسين - كه امام صادق (عليه السلام) بعد از شهادت پدرش او را تربيت نموده و فقيه گردانيد و از ديگران بىنياز نمود - گفت ما وقتى سلام نماز را گفتيم و خواستيم كه دعا بكنيم، هرچه مىخواهيم در حال سجده دعا مىكنيم. و زيرا از اهل بيت (عليهمالسلام) را ديدم كه چنين مىكردند، و من نيز چنين مىكنم.
اينك مىگويم: من نيز اين عمل را انجام مىدهم، و افزون بر آن بعد از سلام نماز در حال سجده، از خدا مىخواهم كه تمام نقصهايى را كه ممكن است در نماز باشد عفو فرمايد و نمازم را به خداوند - جلّ جلاله - مىسپارم؛ زيرا اين مطلب سلام هر روز ماه رمضان در هنگام اخطار نقل شده است و ديگر اينكه: سجده، محلّ قرب و نزديكى است، آنجا كه خداوند متعال مىفرمايد:
وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ.(227)
- و سجده و كرنش نما، و نزديكى جوى.(228)
3 - و بگويد آنچه را كه شايسته است در تعقيب هر نماز واجبى گفته شود، كه:
لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ إِلهاً واحِداً، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، [لا إلهَ إِلاَّ اللَّه إِلهاً واحِداً، وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونُ]، لا إلهَ إِلاَّ اللَّهُ لا نَعْبُدُ إِلاّ إِيّاهُ، مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّ آبائِنَا الاَْوَّلينَ، لا إِلهِ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ هَزَمَ الاَْحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَه المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.
- معبودى جز خداوند كه معبود يگانه است وجود ندارد، و ما [همگى] تسليم اوييم، [معبودى جز خداوند - يگانه - نيست و ما - اعمال خود را - براى او خالص و نمودهايم،] معبودى جز خدا نيست، در حالى كه عبادت خود را براى او پاكيزه نمودهايم جز او را نمىپرستيم، هرچند ناخوشايندِ مشركان باشد. معبودى جز خدا نيست، هم او پروردگار ما و پروردگار پدران نخست ماست. معبودى جز خداوند يگانهى يگانهى يگانه نيست، به وعدهى خويش وفا نمود، و بندهاش را يارى فرموده، و به تنهايى احزاب و گروهها را نابود كرد، پس فرمانروايى و ستايش تنها از آن اوست، و او بر هر چيز تواناست.
4 - سپس مىگويد:
أَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذى لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ، وَ أَتُوبُ إلَيْهِ.
- طلب آمرزش مىكنم از خداوندى كه معبودى جز او نيست، و زنده و پاينده و برپا دارنده [خلق] است، و به سوى او توبه و بازگشت مىنمايم.
5 - بعد مىگويد:
أَللّهُمَّ اهْدِنى مِنْ عِنْدِكَ، وَ أَفِضْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَ انْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ أَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَكاتِكَ، سُبْحانَكَ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، إِغْفِرْلى ذُنُوبى كُلَّها جَميعاً، فَإِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ كُلَّها جَميعاً إِلاّ أَنْتَ. أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَحاطَ بِهِ عَلْمُكَ، وَ أَعوُذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ عافيَتكَ فى أُمُورى كُلِّها، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَ عَذابِ الْآخِرَةِ، وَ أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، [وَ سُلْطانِكَ الْقَديمِ]، وَ عِزَّتِكَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِكَ الَّتى لايَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ، مِنْ شَرِّ الدُّنْيا [وَالْآخِرَةِ] وَ شَرِّ الأَوْجاعِ كُلِّها، لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لايَمُوتُ، وَالْحَمْدُللَّهِِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ [صاحِبَةً وَلا] وَلَداً، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً.
- خداوندا، مرا از ناحيهى خويش هدايت فرما، و از فضل و بخششت كاملاً بهرهمندم ساز، و از رحمتت بر من بگستران، و از خيرات فراوان و بركاتت بر من فرو فرست. پاك و منزّهى تو، معبودى جز تو نيست، همهى گناهان مرا بيامرز، زيرا همهى گناهان را كسى جز تو نمىتواند بيامرزد، خدايا، براستى كه من از تمام خيرات و خوبيهايى كه آگاهى تو آن را فرا گرفته خواستارم، و از تمام بديهايى كه آگاهىات فراگرفته به تو پناه مىبرم، خداوندا، همانا در تمام امورم عافيت تو را درخواست مىنمايم، و به تو پناه مىبرم از رسوايى دنيا و عذاب آخرت، و پناه مىبرم - به روى [و اسماء و صفات] گرامى و [سلطنت و فرمانروايى ديرينه و بى آغاز]، و عزّت و سربلندىات كه كسى نمىتواند آهنگ آن را بنمايد، و به قدرتت كه هيچ چيز نمىتواند از آن سرپيچى كند - از شرّ دنيا [و آخرت ]و شرّ همهى دردها. هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ، توكّل كردم بر خداوند زندهاى كه هرگز نمىميرد، و ستايش خدايى را كه هيچ كس را [به زنى و] فرزندى نگرفته، و شريكى در سلطنت و فرمانروايى ندارد، و سرپرستى از روى خوارى و ذلّت براى او نيست، و او را به گونهى ويژهاى بزرگتر بدان.
فضيلت تسبيح فاطمهى زهراء(عليهاالسلام)
6 - سپس تسبيح حضرت زهرا (عليهاالسلام) را مىگويد، كه ما شرح آن را با پيش از اين با دو روايت كه هر كدام مايهى چشم روشنى است، يادآور شديم.
از ديگر روايات دربارهى فضيلت تسبيح حضرت زهرا(عليهاالسلام) در تعقيب نمازهاى واجب، اين است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس پيش از آنكه از نماز واجب پاهايش را روى هم بگذارد و آسوده بنشيند، تسبيح حضرت زهرا فاطمه(عليهاالسلام) را بگويد، آمرزيده مىگردد. البتّه آن را با تكبير آغاز مىكند.
و نيز روايت شده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس پيش از اينكه پاهايش را باز كرده و آسوده بنشيند تسبيح فاطمه زهرا(عليهاالسلام) را در تعقيب نماز واجب بگويد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند.
7 - از تعقيبات مهمّ جهت استجابت دعا، است در روايت آمده است: هركس بعد از نماز واجب بگويد:
يا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشآءُ، وَ لا يَفْعَلُ ما يَشآءُ غَيْرُهُ
- اى خداوندى كه هرچه را بخواهى انجام مىدهى، و غير تو نمىتواند هر چه را خواست انجام دهد.
سپس حاجت خويش را بخواهد، هر چه درخواست كند به او عطا مىشود.(229)
فضيلت تسبيحات اربعه در تعقيبات نماز
8 - از تعقيبات مهمّ در جهت افزونى سعادت و دفع چيزهايى كه از آنان هراس دارد، اين است كه روايت شده كه امامصادق (عليه السلام) فرمود: روزى رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به اصحابش فرمود: اگر جامهها و ظروفى را كه داريد جمع كنيد و روى هم بگذاريد، آيا به آسمان مىرسد؟ عرض كردند: خير، اى رسول خدا، فرمود: وقتى از خواندن نماز فراغت پيدا كرديد، سى بار بگوييد:
سُبْحانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُللَّهِِ، وَلا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ.
- پاك و منزّه است خداوند، و حمد و سپاس مختصّ خداست، و معبودى جز خدا نيست، و خداوند بزرگتر است.
زيرا اين كلمات، ويرانى و غرق شدن و سوختن و افتادن در چاه، و خورده شدن به وسيله درندگان، و جان سپردن به صورت بد، و هرگونه نكبت و گرفتارى و مصيبتى را كه بر بنده در آن روز فرو مىآيد، دفع مىكنند، و آنها مُعَقِّبات(230) هستند.
و در روايت ديگر آمده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: آنها معقّباتى هستند كه هر كس آنها را بگويد: (يا فرمود: انجام دهد)، يعنى سىوسه بار سُبْحانَ اللَّهِ، و سىوچهار أَلْحَمْدُللَّهِِ. بگويد، محروم و نوميد نمىگردد.
و نيز در حديث است كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هركس در تعقيب هر نماز واجب پيش از آنكه پاهايش را روى هم بگذارد و آسوده بنشيند، چهل بار بگويد:
سُبْحانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُللَّهِِ، وَ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ
سپس از خداوند درخواست نمايد، هر چه بخواهد به او عطا مىشود.
دعايى جهت محفوظ ماندن از خطرات
9 - از تعقيبات مهمّ جهت محفوظ ماندن خود و خانه و دارايى و فرزندانش. اين است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس اين كلمات را بعد از نمازهاى واجب بگويد، خود و خانه و دارايى و فرزندانش محفوظ مىمانند:
أُجيرُ نَفْسى وَ مالى وَ وُلْدى وَأَهْلى وَ دارى وَكُلَّ ما هُوَ مِنّى، بِاللَّهِ الْواحِدِ الاَْحَدَ الصَّمَد الَّذى لَمْ يَلِد وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، وَ أُجيرُ نَفْسى وَ مالى وَ وُلْدى [وَ أَهْلى وَ دارى] وَ كُلَّ ما هُوَ مِنّى، بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (تا آخر سوره) وَ بِرَبِّ النّاسِ (تا آخر سوره)
- خود و دارايى و فرزندان و خانواده و خانه و هرچه متعلّق به من است را در پناه خداوند يگانه بىهمتا و بىنياز[ى كه همه بدو نيازمندند] كه نه زاده و نه زاده شده و هيچ كس همتاى او نيست درآوردم، و خود و دارايى و فرزندانم [و خانواده و خانه] و هرچه متعلّق به من است را در پناه پروردگار مخلوقات درمىآورم از شرّ هرچه خداوند آفريده (تا آخر سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) و در پناه پروردگار مردم (تا آخر سورهى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاس)و...
و نيز آية الكرسى را تا آخرش مىخواند.
همچنين منقول است كه حضرت حسن بن علىّ(عليهماالسلام) فرمود كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هركس آيةالكرسى را در تعقيب نماز واجب بخواند، تا نماز ديگر در ضمانت خداوند خواهد بود.
قرائت سورهى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد و دعاى اميرالمؤمنين (عليه السلام)
10 - از ديگر تعقيبات مهمّ در تعقيب نماز براى كسانى كه خواهان ايمنى از گناهان و پيامدهاى بد آنها هستند، اين است كه نقل شده اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) فرمود: هركس دوست دارد كه از دنيا بيرون برود، در حالتى كه از گناهان خالص باشد چنانكه طلا، خالص و ناب مىگردد و هيچ كدورتى در آن باقى نماند باشد. و هيچ كس از او مظلمهاى نخواهد، بعد از نمازهاى پنجگانه توصيف پروردگار - تبارك و تعالى - يعنى سورهى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد را بخواند و دستهايش را گشوده و بگويد:
أَللّهُمَّ، إنّى أَسْأَلُكَ باسْمِكَ الْمَكْنُونِ الَْمخْزُونِ الطّاهِرِ الْمُطَهَّرِ [يا: أَلْطُّهْرِ] الْمُبارَكِ، وَ [أَسْأَلُكَ] بِاسْمِكَ الْعَظيمِ و سُلْطانِكَ الْقَديم، يا واهِبَ الْعَطايا، يا مُطْلِقَ الْأُسارى، يا فَكّاكَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُعْتِقَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ أَخْرِجْنى مِنَ الدُّنْيا سالِماً، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ آمَناً، وَاجْعَلْ يَوْمى أَوَّلَهُ فَلاحاً، وَ أَوْسَطَهُ نَجاحاً، وَ آخِرَهُ صَلاحاً، إِنَّكَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ.
- خداوندا، بدرستى كه از تو به اسم پوشيدهى مخزون پاكيزهى پاك خجستهات درخواست مىنمايم، و به اسم بزرگ و فرمانروايى ديرينه و بى آغازت تقاضا مىنمايم، اى بخشندهى عطايا، اى رها كنندهى اسيران، اى آزاد كنندهى بندگان از آتش جهنّم، از تو مسألت دارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و مرا از آتش جهنّم آزاد نمايى، و سالم و بىگزند از دنيا خارج، و ايمن و آسوده در بهشت داخلم فرما، و آغاز اين روزم را رستگارى، و ميانهاش را كاميابى، و پايانش را اصلاح و درستى قرار ده، براستى كه تويى بسيار آگاه بر نهانها.
سپس اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اين دعا از دعاهاى مستجابى است كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به من آموخت، و دستور داد كه آن را به امام حسن و حسين(عليهماالسلام) بياموزم.
ناگفته نماند كه: روايت ديگرى دربارهى اين دعا به عنوان ذكرِ دعاى مصون و محفوظى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) ، و اميرالمؤمنين به امام حسن و حسين(عليهاالسلام) آموخت. آمده است اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هركس دوست دارد در حالتى از دنيا بيرون رود، كه چنانكه طلا خالص و ناب گردد و هيچ چيز با آب مشوب و مخلوط نيست، از گناهان خالص ورها گردد، و هيچ كس از او مظلمهاى نخواهد، در تعقيب نمازهاى پنجگانه، دوازده بار توصيف پروردگار عزّوجلّ يعنى سورهى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد را بخواند، سپس دستهايش را گشوده و بگويد:... (و دعايى را كه يادآور شديم ذكر شده است.)
11 - از ديگر تعقيبات مهمّ اين است كه روايت شده امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس به خدا و روز آخرت ايمان دارد قرائت سورهى قُلْ هُوَاللّهُ أَحَد را در تعقيب نماز واجب ترك ننمايد، زيرا هركس آن را بخواند، خداوند خير دنيا و آخرت را براى او جمع نموده و خود وى و پدر و مادر و فرزندان آن دو آمرزيده مىشوند.
دعايى جهت آمرزش گناهان
12 - از ديگر تعقيبات مهمّ براى آمرزيده شدن گناهان، آن است در حديث است محمّد بن حنفيّه مىگويد: اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) گرد خانهى خدا طواف مىنمود، ناگهان ديدند مردى به پردههاى كعبه آويخته و مىگويد:
يا مَنْ لايَشْغَلُهُ سَمْعٌ [عَنْ سَمْعٍ]، يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ السّآئِلُونَ، يا مَنْ لايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّينَ، أَذِقْنى بَرْدَ عْفْوِكَ، وَ حَلاوَةَ رَحْمَتِكَ.
- اى خداوندى كه شنيدن [دعايى تو را از شنيدن ديگر دعاها ]به خود مشغول نمىكند، اى كسى كه درخواست كنندگان او را به اشتباه وانمىدارند، اى كسى كه پافشارى اصرار كنندگان او را به ستوده نمىآورد، خنكى عفو و گذشتت و شيرينى رحمتت را به من بچشان.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اين دعاى توست؟ و من خود شنيدم كه آن مرد عرض كرد: بله، تو نيز آن را در تعقيب نمازهايت بخوان: به خدا سوگند، هيچ مؤمنى آن را در تعقيب نماز نمىخواند، مگر اينكه خداوند گناهان او را مىآمرزد، هر چند گناهانش به شمارهى ستارگان آسمان و قطرههاى باران و سنگريزهها و خاكهاى زمين باشد.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: دانش اين در نزد من است، و خداوند وسعت دهنده و بزرگوار است. آن مرد كه حضرت خضر (عليه السلام) بود گفت: به خدا سوگند، راست گفتى، اى اميرالمؤمنين، وليكن بالاى هر صاحب دانشى، دانايى است.
دعا براى طول عمر
13 - از تعقيبات مهمّ براى جهت طول عمر آن است كه از جملهى تعقيبش بعد از هر نماز اين باشد كه در روايت آمده جميل بن درّاج مىگويد مردى به خدمت امام صادق (عليه السلام) وارد شد و عرض كرد: اى آقاى من، سنّم زياد شده و بستگانم مردهاند و مىترسم كه مرگ مرا دريابد، و كسى ندارم كه با او اُنس بگيرم و همنشين شوم. حضرت فرمود: از برادران مؤمنت هستند كسانى كه از لحاظ نسبى و سببى به تو نزديكترند، و اُنس تو به آنان از اُنست به بستگانت بهتر است، با وجود اين بر تو باد كه اين دعا را بخوانى، و در تعقيب هر نماز واجب بگو:
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَللّهُمَّ، إِنَّ الصّادِقَ (عليه السلام) قالَ: إِنَّكَ قُلْتَ:ما تَرَدَّدْتُ فى شَىْءٍ أَنَا فاعِلُهُ كَتَرَدُّدى فى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِىَ الْمُؤمِنِ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ [أَنَا] أَكْرَهُ مَسآئَتَهُ. أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَالعافِيَةَ وَ النَّصْرَ، وَلا تَسُؤْنى فى نَفْسى و لا فى أَحَدٍٍ مِنْ أَحِبَّتى.
- خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، خدايا، براستى كه حضرت صادق (عليه السلام)فرمود: كه تو فرمودهاى: من در هيچ كارى همانند تردّد و دو دلىاى كه در گرفتن روح بندهى مؤمن دارم، دو دلى ندارم، [زيرا] او از مرگ بدش مىآيد، و من از بدى رساندن به او بدم مىآيد. خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و در فرج و تندرستى و پيروزى ولىّات تعجيل فرما، و در رابطه خود و هيچ كدام از دوستانم به من بدى مرسان.
اگر خواستى دوستانت را يكايك نام مىبرى. يا به صورت جداگانه، و يا مجموعاً) آن مرد مىگويد: به خدا سوگند، آن قدر زنده ماندم تا اينكه از زندگانى خسته و رنجور شدم.
ابومحمّد هارون بن موسى - رَحِمَهُ اللّه - مىگويد: محمّد بن حسن بن شمون[يا: سمون] بصرى پيوسته اين دعا را مىخواند، تا اينكه صدوبيست و هشت سال همراه با آسايش زندگانى كرد، تا اينكه از زندگانى خسته شد و اين دعا را ترك كرد و از دنيا رفت. خداوند رحمتش كند.
دعا جهت حفظ
14 - از تعقيبات مهمّ دعايى است كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) به علىّ (عليه السلام) آموخت تا هر چيزى را كه مىشنود حفظ كند. از پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) روايت شده كه به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هرگاه خواستى هر چه را كه مىشنوى و مىخوانى حفظ كنى، اين دعا را در تعقيب تمام نمازها بخوان، و آن دعا به اين صورت است:
سُبْحانَ مَنْ لايَعْتَدى عَلى أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سبُحْانَ مَنْ لاَيَأْخُذُ أَهْلَ الاَْرْضِ بِأَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحيمِ، أَللّهُمَّ، اجْعَلْ لى فى قَلْبى نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ.
- پاك و منزّه است خداوندى كه بر اهل مملكت خود ستم و تجاوز روا نمىدارد، و پاك و منزّه است خدايى كه اهل زمين را به انواع گوناگون عذاب، نمىگيرد، پاك و منزّه است خداوند رؤوف مهربان،، خداوندا، در قلب من نور و بينايى و فهم و آگاهى قرار ده، براستى كه تو بر هر چيز توانايى.
دعا جهت برآورده شدن حوايج
15 - از تعقيبات مهمّ جهت برآورده شدن حوايج، آن است كه وقتى از نماز فراغت پيدا كرد، بخواند دعايى را كه ادريس بن عبداللَّه مىگويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم مىفرمود: وقتى از نماز فراغت پيدا كردى بگو:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَدينُكَ بِطاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ وَ وِلايَةِ رَسُولَكِ وَ وِلايَةِ الاَْئِمَّةِ مِنْ أَوَّلِهِمْ وَ [يا: إِلى] آخِرِهِمْ.
و همه ائمّه [(عليهمالسلام)] را يكايك نام مىبرى، سپس مىگويى:
أَللّهُمَّ، أَدينُكَ بِطَاعَتِهِمْ وَ وِلايَتِهِمْ وَ الرِّضا بِما فَضَّلْتَهِمْ بِهِ غَيْرَ مُتَكَبِّرٍ [يا: مُنْكِرٍ] وَ لا مُسْتَكْبِرٍ عَلى مَعْنى ما أَنْزَلْتَ فى كِتابِكَ عَلى حُدُودِ ما أَتانا فيهِ وَ مالَمْ يَأْتِنا، مُؤْمِنٌ مُعْتَرِفٌ مُسَلِّمٌ بِذلِكَ، راضٍ بِما رَضيتَ بِهِ، يارَبِّ، أُريدُ بِهِ [وَجْهَكَ الْكَريمَ وَ] الدّارَ الْآخِرَةَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَيْكَ فيهِ، فَأَحْيِنى عَلى ذلِكَ وَ أَمِتْنى إِذا أَمَتَّنى عَلى ذلِكَ، وَ ابْعَثْنى عَلى ذلِكَ. وَ إِنْ كانَ مِنّى تَقْصيرٌ فيما مَضى، فَإِنّى أَتُوبُ إِلَيْكَ، وَأَرْغَبُ إِلَيْكَ فيما عِنْدَكَ، وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْصِمَنى بِوِلايَتِكَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ لا تَكِلْنى إِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً وَ لا أَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ، إِنَّ النَّفْسَ لاََمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمْتَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ وَجْهِكَ الْكَريمِ وَ بِحُرْمَةِ اسْمِكَ الْعَظيمِ وَ بِحُرْمَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله على و آله و سلم) وَ بِحُرْمَةِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِكَ (عليهمالسلام) و آن بزرگواران را [يك به يك] نام مىبرى - أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَفْعَلُ بى كَذا وَ كَذا.
خدايا، من به طاعت و ولايت و دوستى تو ولايت رسولت و ولايت امامان از اوّل تابه آخرشان، از تو اطاعت نموده و مىپرستمت. خداوندا، من به واسطهى اطاعت و ولايت و دوستى آنان، و خشنودى از آنچه كه ايشان را به آن برترى دادى، بدون اينكه تكبّر نموده [يا: انكار نموده] و يا گردنكشى نمايم، بر اساس آنچه كه در كتابت فرو فرستادى، و بر اساس احكام و حدودى كه در آن به ما رسيده و يا نرسيده، از تو اطاعت نموده و مىپرستمت. و به آن ايمان آورده و معترف و تسليم آن هستم، و به هرچه كه تو بدان خشنودى، خرسندم، پروردگارا، مقصودم از اين [روى و اسماء و صفات - گرامىات و رضاى تو و ]دار آخرت مىباشد، در حالى كه در اين باره هم از تو هراسانم و هم به سوى تمايل و رغبت دارم. پس مرا بر همين [اعتقاد] زندهبدار، و هنگامى كه مىميرانى بر همان بميرانم، و بر همان [در قيامت] مبعوثم بدار، و اگر در گذشته تقصير و كوتاهى از من سرزده [از آن] به سوى تو توبه مىنمايم، و نسبت به آنچه در نزد توست ميل و رغبت دارم، و از تو درخواست مىكنم كه مرا به سرپرستى خود از نافرمانىات نگاه دارى، و هيچگاه به اندازهى چشم برهم زدنى مرا به خود وامگذار، نه كمتر از اين و نه بيشتر از آن، زيرا نفس بسيار بدفرماست، مگر اينكه تو رحم آرى. اى مهربانترين مهربانان، و از تو درخواست مىنمايم به حرمت روى [و اسماء وصفات ]گرامىات، و به احترام اسم بزرگت، و به حرمت رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) و به احترام اهل بيت رسولت (عليهمالسلام) - و ايشان را نام مىبرى - اينكه بر محمّد و آل او درود فرستى، و به من چنين و چنان كنى.
به جاى اين لفظ چنين و چنان كن حوايج خويش را ذكر مىكنى كه إِنْ شاءَ اللَّه. برآورده مىشود.
دعاى امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازها
16 - از تعقيبات مهمّ در تعقيب نمازها براى نيل به سعادتمنديهاى افزونتر، اقتدا به امام صادق (عليه السلام) در دعاهايى است كه ذكر مىكنيم.
در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: روزى به خدمت پدر بزرگوارم وارد شدم كه [در همان روز] هشت هزار دينار به فقراى اهل مدينه صدقه داده و خانوادهاى را كه به يازده برده مىرسيدند آزاد فرمود بود، و اين كار مرا به شگفت آورد. حضرتش به من نگريست و فرمود: آيا مىخواهى كارى انجام دهى كه اگر آن را يكبار در تعقيب نمازهاى واجب انجام دهى، برتر از كارى كه من انجام دادم باشد، اگر چه من آن را در هر روز به اندازهى عمرت حضرت نوح (عليه السلام) انجام دهم، حضرت فرمود: عرض كردم آن چيست؟ فرمود بعد از نماز مىگويى:
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ، وَ يُميتُ وَ يُحْيى، بَيْدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ. سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ، سُبْحانَ ذِى الْعِزَّةِ وَ الْجَبَروُتِ، سُبْحانَ ذِى الْكِبْرِيآءِ وَ الْعَظَمَةِ، سُبْحانَ الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوُت، سُبْحانَ رَبِّىَ الأَعْلى، سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ، سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ، كُلُّ هذا قَليلٌ يا رَبِّ، وَ عَدَدَ خَلْقِكَ وَ مِلاَْ عَرْشِكَ وَ رِضى نَفْسِكَ وَ مَبْلَغَ [يا: يَبْلُغُ ]مَشِيَّتَكَ وَ عَدَدَ ما أَحْصى كِتابُكَ وَ مِلاَْ ما أَحْصَى كِتابُكَ وَ زِنَةَ ما أَحْصى كِتابُكَ وَ مِثْلَ ما أَحْصَى كِتابُكَ، وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً مُضاعَفَةً [لا تُحْصى وَ عَدَدَ خَلْقِكَ وَ مِلْءَ خِلْقِكَ وَ زِنَةَ خَلْقِكَ، وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً لا تُحْصى، وَعَدَدَ بَرِّيَّتِكَ وَ مِثْلَ ذلِكَ وَ مِلْءَ بَرِيَّتِكَ، وَ زِنَةَ بَرِيَّتِكَ وَ مِثْلَ ذلِكَ أَضْعافاً لاتُحْصى وَ عَدَدَ ما تَعْلَمُ، و زِنَةَ ما تَعْلَمُ وَ مِلْءَ مَا تَعْلَمُ وَ مِثْلَ ذَلِكَ أضْعافاً لايُحْصى، وَ مِنَ التَّحْميدِ وَ التَّعْظيمِ وَ التَّقْديسِ وَ الثَّنآءِ وَالشُّكْرِ وَ الْخَيْرِ وَالْمَدْحِ وَ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِىِّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلْيهِ وَ عَلَيْهِمْ - [مِثْلَ ذلِكَ ]وَ أَضْعافَ ذلِكَ وَ عَدَدَ ما خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ عَدَدَ مَا أَنْتَ خالِقُهُ مِنْ شَىْءٍ وَ مِلاَْ ذلِكَ كُلِّهِ وَ أَضْعافَ ذلِكَ كُلِّهِ أَضْعافاً لَوْ خَلَقْتَهُمْ فَنَطَقُوا بِذلِكِ مُنْذُ قَطُّ إِلَى الاَْبَدِ لاَ انْقِطاعَ لَهُ يَقُولُونَ كَذلِكَ، لا يَسْأَمُونَ وَ لا يَفْتُرُونَ أَسْرَعَ مِنْ لَحْظِ الْبَصَرِ، وَ كَما يَنْبَغى لَكَ، وَ كَما أَنْتَ لَهُ أَهْلٌ، وَ أَضْعافَ ما ذَكَرْتُ، وَرِنَةَ ما ذَكَرْتُ، وَ عَدَدَ ما ذَكَرْتُ، وَ مِثْلَ جَميعِ ذلِكَ، كُلُّ هذا قَليلٌ يا إِلهى، تَبارَكْتَ وَ تَقَدَّسْتَ وَ تَعالَيْتَ عُلُوّاً كبيراً، يا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ، أَسْأَلُكَ عَلى إِثْرِ هذَا الدُّعآءِ بِأَسْمآئِكَ الْحُسْنى وَ أَمْثالِكَ الْعُلْيا وَ كَلِماتِكَ التَّامّآتِ، أَنْ تُعافِيَنى فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.
- گواهى مىدهم كه معبودى جز خداوند يگانه وجود ندارد و شريكى براى او نيست، و سلطنت و فرمانروايى تنها از آن توست، و حمد وستايش مختصّ اوست، زنده مىگرداند و مىميراند، و مىميراند و زنده مىگرداند، خير و خوبى تنها به دست [جمال ]اوست، و او بر هر چيز تواناست، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ. پاك و منزّه است خداوند صاحب مُلك و ملكوت، پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت و جبروت، و پاك و منزّه است خداوند صاحب كبرياء و عظمت، پاك و منزّه است خداوند زندهاى كه هرگز نمىميرد. پاك و منزّه است پروردگار برترم. همراه با حمد و ستايش پروردگار بزرگم را به پاكى مىخوانم، همهى اينها اندك است، اى پروردگار من، بلكه به شمارهى مخلوقاتت و پُرىِ عرشت و به اندازه خشنودىات و تا آنجا كه مشيّت و خواستت مىرسد و به شماره و پُرى و وزن و مشابهِ آنچه كه كتابت به شمار درآورده، و چندين و چندين برابر آن، [كه به شمار نمىآيد و به شماره و پُرى و وزن مخلوقاتت، و مثل و چندين برابر آن كه به شمار درنمىآيد، و به شماره و مشابه ويرى، و وزن خلائقت و مثل و چندين برابر آن كه به شمار درنمىآيد، و به شماره و وزن و پُرى و مثل آنچه كه خود مىدانى [و چندين برابر آن كه به شمار درنمىآيد] تو را مىستايم، و از ستايش و تعظيم و تقديس و ثناء و سپاسگزارى و خير و مدح و درود بر پيامبر اكرم و اهل بيتش كه درود خداوند بر او و ايشان باد - [مثل آن] و چندين برابر آن، و به شمارهى آنچه آفريده و خلق فرموده و پديد آوردى، و به شمارهى اشيايى كه مىآفرينى، و به اندازهى پُرى همه اينها و چندين و چندين برابر همه اگر بيافرينى و زبان بگشايند و از ازل تا زمانى كه پايانى نداشته باشد، در حالى كه به اندازهى كم تر از چشم بر هم زدن نه خسته شده و نه سستى كنند، چنين بگويند، و به همان صورتى كه شايسته توست، و تو زيبندهى آن هستى، و به اندازهى چندين برابر و وزن و شماره آنچه يادآور شدم، و همانند همهى اينها تو را مىستايم، اى معبود من، همهى اينها كم و اندك است، تو بلند مرتبه و مقدّس و برترى، به برترى بزرگ. اى صاحب بزرگى و بزرگوارى، در تعقيب اين دعا، به حقّ نامها [و كمالات] نيكوتر و صفات والاتر، و كلمات كاملت از تو درخواست مىكنم كه در دنيا و آخرت به من عافيت و تندرستى عنايت فرمايى.
ابويحيى مىگويد: از امام باقر (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: اين دعا، مستجاب است.
دعا براى حضرت مهدى (عليه السلام)
17 - از تعقيبات مهمّ نماز ظهر، اقتدا به حضرت صادق (عليه السلام) در دعا براى حضرت مهدى (عليه السلام) است (هم او كه حضرت محمّد، رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) در روايات صحيح بشارتش را به اُمّت خود داده، و نويد داده كه حضرتش در آخر زمان ظهور مىنمايد.) چنانكه عباد بن محمّد مداينى مىگويد: در مدينه به حضور امام صادق (عليه السلام) وارد شدم، در حالى كه از نماز واجب ظهر فراغت پيدا نموده و دستانش را به سوى آسمان بالا برده و مىفرمود:
أَىْ سامِعَ كُلِّ صَوْتٍ، أَىْ جامِعَ كُلِّ فَوْتٍ، [يا: أَىْ جامِعَ كُلِّ شَمْلٍ]، أَىْ بارِىءَ كُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ، أَىْ باعِثُ، أَىْ وارِثُ، أَىْ سَيِّدَ السّادَةِ، أَىْ إِلهَ الْآلِهَةِ، أَىْ جَبّارَ الْجَبابِرَةِ، أَىْ مَلِكَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، أَىْ رَبَّ الاَْرْبابِ، أَىْ مَلِكَ الْمُلُوكِ، أَىْ بَطّاشُ، أَىْ ذِى الْبَطْشِ الشَّديدِ، أَىْ فَعّالاً لِما يُريدُ، أَىْ مُحْصِىَ عَدَدِ الاَْنْفاسِ وَ نَقْلِ الاَْقْدامِ، أَىْ مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلانِيَةٌ، أَىْ مُبْدِئُ، أَىْ مُعيدُ، أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ عَلى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ بِحَقِّهُمُ الَّذى أَوْجَبْتَ لَهُم [عَلى نَفْسِكَ]، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ أَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ السّاعَةَ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ أَنْجِزْ لِوَلِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ الدّاعى إِلَيْكَ بِإِذْنِكَ، وَ أَمينِكَ فى خَلْقِكَ، وَ عَيْنِكَ فى عِبادِكَ، وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ - عَلَيْه صَلَواتُكَ وَ بَرَكاتُكَ - وَعْدَهُ، أَللّهُمَّ، أَيِّدْهُ بِنَصْرِكَ، وَ انْصُرْ عَبْدَكَ، وَ قَوِّ[يا: وَفِّقْ] أَصْحابَهُ، وَ صَبِّرْهُمْ، وَافْتَحْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ أَمْكِنْهُ مِنْ أَعْدائِكَ وَ أَعْدآءِ رَسُولِكَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ،
- اى شنوندهى هر صدا، اى گرد آورنده هر امرى كه از دست رفته باشد [يا: اى گردآورندهى امور پراكنده] آفرينندهى هر جان دار بعد از مرگ، اى برانگيزاننده، اى وارث، اى سرور سروران، اى معبود معبودها، اى سركش سركشان، اى فرمانرواى دنيا و آخرت، اى پروردگار پروردگاران، اى پادشاه پادشاهان، اى خدايى كه سخت با سلطه و چيرگى مىگيرى، اى خدايى كه هر چه را بخواهى [بىدرنگ] انجام مىدهى، اى شمارندهى شمارهى نَفَسها و گامهاى برداشته شده، اى خدايى كه نهان در نزد تو آشكار است، اى آغازگر، اى برگرداننده، به حقّى كه بر برگزيدگان از خلقت دارى و به حقّى كه نسبت به ايشان [برخود ]واجب فرمودهاى، از تو مسألت دارم كه بر محمّد و اهل بيت او درود فرستى، و در همين لحظه به آزادىام از آتش جهنّم منّت نهى و به وعدهى ولىّات و پسر پيامبرت كه به اذن تو [بندگان را] به سويت مىخواند، و امين تو در ميان خلق، و حجّت و راهنماى تو بر خلق مىباشد - كه درودها و بركاتت بر او باد - وفا نمايى، خداوندا، به يارى خويش او را يارى فرما، و آن بندهات را ياورى كن، و يارانش را نيرومند [يا: مؤفَّق ]فرما، و آنان را شكيبا گردان و از جانب خويش تسلّط يارى گرى براى ايشان عنايت فرما، و در فرج او تعجيل فرما، و او را بر دشمنانت و دشمنان رسولت چيره گردان، اى مهربانترين مهربانان.
عرض كردم: فدايت شوم، آيا براى خودتان دعا نموديد؟ فرمود: براى نور آل محمّد و راهبر و ايشان و كسى كه به فرمان خدا از دشمنانشان انتقام مىگيرد دعا نمودم. عرض كردم: خداوند مرا فداى تو گرداند، آن بزرگوار كى خروج خواهد نمود، فرمود: هر گاه كه خداوندى كه خلق و امر به دست اوست بخواهد. عرض كردم: آيا او نشانهاى پيش از خروج خواهد داشت؟ فرمود: بله، نشانههاى گوناگون، عرض كردم: مانند چه؟ فرمود: خروج پرچمى از مشرق زمين، و پرچمى از مغرب زمين، و فتنه و آشوبى كه بر اهل زوراء (و بغداد) سايه مىافكند، و خروج مردى از فرزندان عمويم زيد در يَمَن، و به غارت و تاراج رفتن پوشش و پردهى خانهى خدا. خداوند هرچه بخواهد انجام مىدهد.
دعاى رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) در تعقيب نمازظهر
18 - از تعقيبات مهمّ نماز ظهر، دعايى است كه روايت شده رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) آن را بعد از نماز ظهر مىخواندند، بنابر روايتى كه نقل شده حضرت ابوالحسن علىّ بن محمّد عسگرى (عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوارش از پدرانش از امام صادق - صلوات الله عليه - از اميرالمؤمنين (عليه السلام)، از رسول خدا - صلوات اللَّه عليهم اجمعين - فرمود كه از جمله دعاهاى آن بزرگوار در تعقيب نمازظهر اين بود:
لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ الْعَظيمُ الْحَليمُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمُ، أَلْحَمْدُللَّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ الْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ، وَ السَّلامَةَ مِنْ كُلِّ إثْمٍ، أَللّهُمَّ لاتَدَعْ لى ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لا هَمّاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَ لا سُقْماً إِلاّ شَفَيْتَهُ، وَ لا عَيْبَاً إِلاّ سَتَرتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لا خَوْفَاً إِلاّ آمَنْتَهُ، وَ لا سُوءاً إِلاّ صَرَفْتَهُ، وَ لا حاجَةً هِىَ لَكَ رِضا وَ لِىَ صَلاحٌ إِلاّ قَضَيْتَها، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، آمينَ، [يا] رَبَّ الْعالَمينَ.
- معبودى جز خداوند بزرگ بردبار نيست، معبودى جز خداوندى كه پروردگار عرش بزرگوار است وجود ندارد، و ستايش خدايى را كه پروردگار عالميان است، خداوندا، از تو رحمتهاى لازم، و آمرزشهاى حتمى و مسلّم، و بهرهمند شدن از هر خير و خوبى، و سلامتى از هرگناه را درخواست مىنمايم. خداوندا، گناهى بر من مگذار مگر اينكه آن را آمرزيده باشى، و نه همّ و غمّى مگر اينكه برطرف نموده باشى، و نه بيمارى و مرضى مگر اينكه بهبودى بخشيده باشى، و نه عيبى مگر اينكه پوشانده باشى، و نه روزىاى مگر اينكه وسعت داده باشى، و نه ترسى مگر اينكه از آن ايمن فرموده باشى، و نه بدىاى مگر اينكه بر طرف نموده باشى، و نه حاجتى كه خشنودى تو در آن و به صلاح من است، مگر اينكه برآورده نموده باشى، اى مهربانترين مهربانان، اجابت فرما، اى پروردگار عالميان.
19 - از ديگر تعقيبات مهمّ، اقتدا به مولايمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) در دعاهاى تعقيب نمازهاى پنجگانه واجب است، از آن جمله دعاى آن بزرگوار در تعقيب نمازظهر كه به اين صورت است:
أَللّهُمَّ، لَكَ الَحَمْدُ كُلُّهُ، [وَلَكَ الْمُلْكُ كُلُّهُ]، وَ بِيَدِكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ، وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ الاَْمْرُ كُلُّهُ، عَلانِيَتُهُ وَ سِرُّهُ، وَ أَنْتَ مُنْتَهَى الشَّأْنِ كُلُّهُ، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ عَلى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى غُفْرانِكَ بَعْدَ غَضَبِكَ [يا: عَظَمَتِكَ]، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ رَفيعَ الدَّرَجاتِ، مُجيبَ الدَّعَواتِ، مُنَزِّلَ الْبَرَكاتَ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَماواتٍ، مُعْطِىَ السُّؤُلاتِ [يا: السُّؤالاتِ]، مُبَدِّلَ السَّيِّئآتِ، وَ جاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجاتٍ، وَ الُْمخْرِجَ إِلَى النُّورِ مِنَ الظُّلُماتِ، لَكَ الْحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ، وَ قابِلَ التَّوْبِ، شَديدَ الْعِقابِ، ذَاالطَّوْلِ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، وَ إلَيْكَ الْمَصيرُ، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ إِذا يَغْشى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ إِذا تَجَلّى، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولى، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فِى اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ، وَلَكَ الْحَمْدُ فِى الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ غُرُوبِها، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى نِعَمِكَ الَّتى لا تُحْصى عَدَداً، وَ لاتَنْقَضى مَدَداً سَرْمداً، أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ فيما مَضى، وَلَكَ الْحَمْدُ فى مابَقِىَ.
أَللّهُمَّ، أَنْتَ ثِقَتى فى كُلِّ أَمْرٍ، وَعُدَّتى فى كُلِّ حاجَةٍ، وَ صاحبى فى كُلِّ طَلِبَةٍ، وَ أُنْسى فى كُلِّ وَحْشَةٍ، وَ عِصْمَتى عِنْدَ كُلِّ هَلَكَةٍ. أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ وَسِّعْ لى فى رِزْقى، وَبارَكْ لى فيما آتَيْتَنى، وَاقْضِ عَنّى دَيْنى، وَأَصْلِحْ لى شَأْنى، إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحيمٌ، لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْألُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ، وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ، وَالْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ [يا: بِرِّ]، وَالسَّلامَةَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ، أَللّهُمَّ، لا تَدَعْ لى ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاَهمّاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ، وَلا غَمّاً إِلاّ كَشَفْتَهُ، وَلا سُقْماً إِلاّ شَفَيْتَهُ، وَلا دَيْناً إِلاّ قَضَيْتَهُ، وَ لا خَوْفاً إِلاّآمَنْتَهُ، وَ لا حاجَةً إِلاّ قَضَيْتَها بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ، بِرَحْمَتِكَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ. - خداوندا، همه ستايش براى توست، [و فرمانروايى همگى براى توست]، و خوبى همگى به دست [جمال] توست، و تمام امر و آشكار و نهان امور به سوى تو رجوع مىكند، و تويى منتهى و سرانجام همهى امور. خدايا، ستايش براى توست به جهت عفو و گذشتت با وجود قدرتت، و ستايش براى تو به خاطر آمرزشت با وجود خشم و غضبت [يا: با وجود عظمتت]. خداوندا، ستايش مىكنم تو را، اى بالا برندهى درجات، اجابت كنندهى دعاها، فرو فرستندهى نيكيها از بالاى آسمانهاى هفتگانه، عطا كنندهى درخواستها و حوايج، [يا: پرستشها] و تبديل كنندهى گناهان و بديها به كارهاى خوب و تبديل كنندهى حسنات و كارهاى نيك به درجات و پايههاى ايمانى، و بيرون برنده از تاريكيها به سوى نور، خدايا، ستايش براى توست اى آمرزندهى گناه و قبول كنندهى توبه، سخت كيفر دهنده، صاحب عطا و بخشش، معبودى جز تو نيست، و بازگشت همهى مخلوقات تنها به سوى توست، خداوندا، ستايش تو را در هنگامى كه شب فرا مىگيرد، و سپاس تو را هنگامى كه روز آشكار مىگردد، و حمد براى تو در آخرت دنيا. خداوندا، سپاس براى تو در وقتى كه شب روى مىآورد، و پشت مىكند، و ستايش براى تو هنگامى كه صبح گشوده مىگردد، و سپاس براى تو هنگام طلوع و غروب آفتاب. و سپاس براى تو به جهت نعمتهايت كه به شماره در نمىآيد، و از لحاظ افزونى و جاودانگى پايان نمىپذيرد. خدايا، ستايش براى تو درگذشته، و ستايش براى تو در باقى ماندهى عمر. خداوندا، تويى مورد اعتماد من در هر امر، و توشهام در هر حاجت، و دوست و همراهم در هر خواسته، و انيس و مونسم در هر وحشت و تنهايى، و نگاهدارندهام در هر هلاكت و نابودى. خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و روزىام را وسعت ده، و هرچه را كه به من عطا فرمودهاى مبارك گردان، و قرضم را ادا كن، و حالم را اصلاح فرما، براستى كه تو رؤوف و مهربانى. معبودى جز خداوند بردبار بزرگوار نيست، معبودى جز پروردگار عالميان نيست، معبودى جز خداوندى كه پروردگار عرش بزرگ است وجود ندارد. خداوند براستى كه از تو رحمتهاى لازم و مغفرتهاى حتمى، و بهرهمندى از هر خوبى [يا: نيكى]، و سلامتى از هر گناه، و كاميابى به بهشت، و رهايى از آتش جهنّم را درخواست مىنمايم. خداوندا، هيچ گناهى براى من مگذار مگر اينكه آن را آمرزيده باشى، و نه اندوهى مگر اينكه برطرف فرموده، و نه ناراحتى و غمى مگر اينكه زدوده باشى، و نه بيمارىاى مگر اينكه بهبودى بخشيده، و نه وامى مگر اينكه ادا نموده، و نه خوف و هراسى مگر اينكه ايمنى بخشيده، و نه حاجتى مگر اينكه به منّت و لطف خود برآورده باشى. به رحمتت، اى مهربانترين مهربانان.
20 - از تعقيبات مهمّ نمازهاى پنجگانه، دعاهايى است كه حضرت زهرا، فاطمه، سرور زنان عالمين(عليهاالسلام) (عليها السّلام) مىخواندند. از آن جمله دعاى حضرتش در تعقيب نمازظهر، كه به اين صورت است:
سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ [الشّامِخِ الْمُنيفِ، سُبْحان ذِى الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظيمِ]، سُبْحان ذِى الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ، وَالْحَمْدُللَّهِِ الَّذى بِنِعْمَتِهِ بَلَغْتُ ما بَلَغْتُ مِنَ الْعِلْم بِهِ وَالْعَمَلِ لَهُ، وَ الرَّغْبةِ إِلَيْهِ، وَ الطّاعَةِ لاَِمْرِهِ، وَ الْحَمْدُللَّهِِ الَّذى لَمْ يَجْعَلْنى جاحِدةً [يا: جاحِداً ]لِشَىْءٍ مِنْ كِتابِهِ، وَ لا مُتَحَيِّرةً [يا: مُتَحَيِّراً] فى شَىْءٍ مِنْ أَمْرِهِ، وَالْحَمْدُللَّهِِ الَّذى هَدانى إِلى دينِهِ، وَ لَمْ يَجْعَلْنى أَعْبُدُ شَيْئاً غَيْرَهُ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ قَوْلَ التَّوّابينَ وَ عَمَلَهُمْ، وَ نَجاةَ الُْمجاهِدينَ وَ ثَوابَهُمْ، وَ تَصْديقَ الْمُؤْمِنينَ وَ تَوَكُّلَهُمْ، وَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَالاَْمْنَ عِنْدَ الْحِسابِ، وَاجْعَلِ الْمَوْتَ خَيْرَ غآئِبٍ أَنْتَظِرُهُ، وَ خَيْرَ مُطَّلِعٍ يَطَّلِعُ عَلَىَّ، وَ ارْزُقْنى عِنْدِ حُضُورِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ نُزُولِهِ وَ فى غَمَراتِهِ، وَ حينَ تَنْزِلُ النَّفَسُ مِنْ بَيْنِ التَّراقى، وَ حينَ تَبْلُغُ الْحُلْقُومَ، وَ فى حالِ خُرُوجى مِنَ الدُّنْيا، وَ تِلْكَ السّاعَةَ الَّتى لا أَمْلِكُ لِنَفْسى فيها ضَرّاً وَ لا نَفْعاً وَ لاشِدَّةً وَلا رَخاءً، رَوْحاً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ حَظّاً مِنْ رِضْوانِكَ، وَ بُشْرى مِنْ كَرامَتِكَ، قَبْلَ أَنْ تَتَوفّى نَفْسى، وَ تَقْبِضَ رُوحى، وَ تُسَلِّطَ مَلَكَ الْمَوْتِ عَلى إِخْراجِ نَفْسى، بِبُشْرى مِنْكَ يارَبِّ ، لَيْسَتْ مِنْ أَحَدٍ غَيْرِكَ، تُثْلِجُ بِها صَدْرى، وَ تُسِرُّ بِها نَفْسى، وَ تُقِرُّ بُها عَيْنى، وَ يَتَهَلَّلُ بِها وَجْهى، وَ يُسْفِرُ بِها لَوْنى، وَ يَطْمَئِنُّ بِها قَلْبى، و يَتَباشَرُ بِها سائِرُ جَسَدى، يَغْبِطُنى(231) بِها مَنْ حَضَرَنى مِنْ خَلْقِكَ، وَ مَنْ سَمِعَ بى مِنْ عِبادِكَ، تُهَوِّنُ عَلَىَّ بِها سَكَراتِ الْمَوْتِ، وَ تُفَرِّجُ عَنّى بِها كُرْبَتَهُ، وَ تُخَفِّفُ عَنّى بِها شِدَّتَهُ، وَ تَكْشِفُ عَنّى بِها سُقْمَهُ، وَ تَذْهَبُ عَنّى بِها هَمَّهُ وَ حَسْرَتَهُ، وَ تَعْصِمَنى بِها مِنْ أَسَفِهِ وَ فِتْنَتِهِ، وَ [تُجيرُنى] بِها مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ ما يَحْضُرُ أَهْلَهُ، وَ تَرْزُقُنى بِها خَيْرَهُ وَ خَيْرَ ما يَحْضُرُ عِنْدَهُ، وَ خَيْرَ ما هُوَ كآئِنٌ بَعْدَهُ.
ثُمَّ إِذا تَوَفَّيْتَ نَفْسى، وَ قَبَضْتَ رُوحى، فَاجْعَلْ رُوحى فِى الاَْرْواحِ الرّابِحَةِ، وَاجْعَلْ نفسى فِى الاَْنْفُسِ الصّالِحَةِ، وَاجْعَلْ جَسَدى فِى الاَْجْسادِ الْمُطَهَّرَةِ، وَاجْعَلْ عَمَلى فِى الاَْعْمالِ الْمُتَقَبَّلَةِ، ثُمِّ ارْزُقْنى فى خِطَّتى مِنَ الاَْرضِ حِظَتى [يا: حِصَّتى]، وَ مَوْضع جُثَّتى [يا: جَنْبى] حَيْثُ يُرْفَتُ(232) لَحْمى، وَ يُدْفَنُ عَظْمى وَ أُتْرَكَ وَحيداً لاحيلَةَ لى، قَدْ لَفَظَتْنِى الْبِلادُ، وَ تَخَلّى [يا: يَجْلى ]مِنِّى الْعِبادُ، وَافْتَقَرْتُ إِلى رَحْمَتِكَ، وَاحْتَجْتُ إِلى صالِحِ عَمَلى، وَأَلْقى ما مَهَّدْتُ لِنَفْسى، وَ قَدَّمْتُ لِآخِرَتى، وَ عَمِلْتُ فى أَيّامِ حَياتى، فَوْزاً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ ضِيآءً مِنْ نُورِكَ، وَ تَثْبيتاً مِنْ كَرامَتِكَ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِى الْآخِرَةِ، إِنَّكَ تُضِلُّ الظّالِمينَ، وَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ.
ثُمَّ بارِكْ لى فِى الْبَعْثِ وَالْحِسابِ إِذَا انْشَقَّتِ الاَْرْضُ عَنّى، وَ تَخَلَّى الْعِبادُ مِنّى، وَ غَشِيَتْنِى الصَّيْحَةُ، وَ أَفْزَعَتْنِى النَّفْخَةُ، وَ نَشَرْتَنى بَعْدَ الْمَوتِ، وَ بَعَثْتَنى لِلْحسابِ، فَابْعَثْ مَعَى يا رَبِّ، نُوراً مِنْ رَحْمَتِكَ، يَسْعى بَيْنَ يَدَىَّ وَ عَنْ يَمينى، تُؤْمِنّى بِهِ، وَ تَرْبِطُ بِهِ عَلى قَلْبى، وَ تُظْهِرُ بِهِ عُذْرى، وَ تُبَيِّضُ بِهِ وَجْهى، وَ تُصَدِّقُ بِها حَديثى، وَ تُفْلِجُ بِهِ حُجَّتى، وَ تُبَلِّغُنى بِهَا الْعُرْوَةَ الْقُصْوى [يا: الْوُثْقى] مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تُحِلِّنى الدَّرَجَةَ الْعُلْيامِنْ جَنَّتِكَ، وَ تَرْزُقُنى بِهِ مُرافَقَةَ مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ(صلى الله على و آله و سلم) فى أَعْلَى الْجَنَّةِ دَرَجَةً، وَ أَبْلَغِها فَضيلَةً، وَأَبَرِّها عَطِيَّةً، وَ أَوْفَقِها نَفْسَةً، مَعَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ، وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً.
أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلى جَميعِ الاَْنْبِيآءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ عَلَى الْمَلآئِكَةِ أَجْمَعينَ، وَ عَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، وَ عَلى أَئِمَّةِ الْهُدى أَجْمَعينَ، آمينَ، رَبَّ الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما هَدَيْتَنا بِهِ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما رَحِمْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما عَزَّزْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما فَضَّلْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما شَرَّفْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما بَصَّرْتَنا بِهِ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما أَنْقَذْتَنا بِهِ مِنْ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ. أَللّهُمَّ، بَيِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَعْلِ كَعْبَهُ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَ أَتِمَّ نُورَهُ، وَثَقِّلْ ميزانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ، وَافْسَحْ لَهُ حَتّى يُرْضى، وَبَلِّغْهُ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسيلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ، وَابْعَثْهُ الْمَقامَ الَْمحْمُودَ الَّذى وَعَدْتَهُ، وَاجْعَلْهُ أَفْضَلَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلينَ عِنْدَكَ مَنْزِلَةً وَ وَسيلَةً، وَاقْصُصُ بِنا أَثَرَهُ، وَاسْقِنا بِكَأْسِهِ، وَ أَوْرِدْنا حَوْضَهُ، وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ، وَ تَوَفَّنا عَلى مِلَّتِهِ، وَ اسْلُكْ بِنا سَبيلَهُ [يا: سُبُلَهُ]، وَاسْتَعْمِلْنا بِسُنَّتِهِ، غَيْرَ خَزايا وَ لا نادِمينَ، وَلا شاكِّينَ وَلا مُبَدِّلينَ [يا: مُذَلّينَ].
يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ، وَ حِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجيهِ، يا ساتِرَ الاَْمْرِ الْقَبيحِ وَ مُداوِىَ الْقَلْبِ الْجَريحِ، لا تَقْضَحْنى فى مَشْهَدُ الْقِيامَةِ بِمُوبِقاتِ الْآثامِ، وَ لا تُعْرِضْ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ عَنّى مِنْ بَيْنِ الاَْنامِ، يا غايَةَ الْمُضْطَرِّ الْفَقيرِ، و يا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ، هَبْ لى مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ، وَاعْفُ عَنْ فاضِحاتِ السَّرآئِرِ، وَاغْسِلْ قَلْبى مِنْ وِزْرِ الْخَطايا، وَ ارْزُقْنى حُسْنَ الاِْسْتِعْدادِ لِنُزُولِ الْمَنايا، يا أَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ وَ مُنْتَهى أُمْنِيَّةِ السّآئِلينَ، أَنْتَ مَوْلاىَ، فَتَحْتَ لى بابَ الدُّعآءِ وَالاِْنابَةِ، فَلا تُغْلِقْ عَنّى بابَ الْقَبُولِ وَالاِْجابَةِ، وَ نَجِّنى بِرَحْمَتِكَ مِنَ النّارِ، وَ بَوِّئْنى غُرُفاتِ الْجِنانِ، وَاجْعَلْنى مُسْتَمْسِكاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى، وَاخْتِمْ لى بِالسَّعادَةِ، وَأَحْيِنى بِالسَّلامَةِ، ياذَا الْفَضْلِ وَالْكَمالِ وَ الْعِزَّةِ وَالْجَلالِ، لا تُشْمِتْ بى عَدُوّاً وَ لا حاسِداً، وَلا تُسَلِّطْ عَلَىَّ سُلْطاناً عَنيداً، وَلا شَيْطاناً مَريداً، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَلا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْليماً. - پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت [والا و بلند، پاك و منزّه است خداوند صاحب جلال و عظمت بلند و بزرگ، ]پاك و منزّه است خداوند صاحب فرمانروايى بالنده و گرانمايه و ديرينه، حمد و سپاس خدايى را كه منحصراً به وسيلهى نعمت او، به شناخت او، و عمل براى او و ميل و رغبت به سوى او و اطاعت از دستورش نايل گشتم، ستايش خداوندى را كه مرا منكر چيزى از كتابش نگردانيد، و در هيچ امرى سرگشته نفرمود، سپاس خداوندى را كه مرا به دين خود رهنمون گشت، و به گونهاى قرار نداد كه چيزى غير او را بپرستم. خداوندا، از تو گفتار و عمل توبه كنندگان، و نجات و پاداش جهاد گران، و تصديق و توكّل مؤمنان، و آسودگى در هنگام مرگ، و ايمنى هنگام حساب و بازپرسى را خواستارم، مرگ را در نزد من بهترين چيز غايبى كه انتظارش را مىكشم، و بهترين چيزى كه بر من مُشْرِف مىگردد قرار ده، و در هنگام حضور مرگ و در نزد فرود آمدن آن، و در سختيها و ناگواريهاى آن، و هنگامى كه نَفَس از ميان دو استخوان كنار گلويم فرو مىآيد، و هنگامى كه نَفَسم به گلو مىرسد، و در حال بيرون رفتنم از دنيا، و در آن ساعت و لحظهاى كه بر هيچ ضرر و سود و يا سختى و آسايش قادر نيستم، نسيمى از رحمتت، و بهرهاى از خشنودىات، و مژدهاى از كرامتت را - پيش از آنكه جانم را كاملاً بگيرى، و روحم را قبض فرمايى، و فرشته مرگ را بر بيرون آوردن جانم چيره گردانى - همراه با بشارتى از جانب خويش اى پروردگار من، روزىام گردان، به گونهاى كه آن مژده از جانب هيچ كس جز تو نباشد، و سينهام را بدان خُنَك، و جانم را شادمان، و چشمم را روشن گردانى، و چهرهام برافروخته، و رنگم باز و روشن، و قلبم آرام و آسوده، و ساير [و يا همه] اعضاى بدنم خوشحال گردد [و يا: آنها به يكديگر بشارت دهند.]، به گونهاى كه هركس از آفريدگانت كه مرا مىبيند و هر كدام از بندگانت كه مىشنود، به من رشك بَرَد، و به گونهاى كه بىهوشهاى مرگ را به واسطهى آن را بر من آسان، و ناراحتى سخت و گلوگير هنگام مرگ را از من برطرف گردانده، و سختى آن را بر من تخفيف داده، و بيمارى و درد آن را برطرف نموده، و غم و اندوه و حسرت آن را از بين برده، و از افسوس خوردن و امتحان و گرفتارى مرگ نگاه داشته، و به واسطهى آن از شرّ مرگ و شرّ آنچه بر اهل مرگ پيش مىآيد، [در پناه خويش درآورده،] و خير مرگ و خير آنچه را كه در هنگام مرگ و بعد از آن پيش مىآيد روزىام گردانى. سپس وقتى كه نَفْسم را كاملاً ستانيده و روحم را گرفتى، روحم را در ميان ارواح برخوردار، و جانم را در ميان جانهاى شايسته، و جسمم را در ميان پيكرهاى پاكيزه، و عملم را در ميان اعمال پذيرفته شده قرار ده، سپس در محدودهى مشخّص و سهم من از زمين، و جايگاه جَسَدم [يا: پهلويم] - همآنجا كه گوشتم خورد و كوبيده؟، و استخوانم به خاك سپرده شده، و تنها و در حالى كه هيچ راه چارهاى ندارم رها مىشوم، و شهرها [و آباديها] مرا بيرون رانده، و بندگان از من كنار گرفته، و به رحمتت نيازمندم، و محتاج عمل صالح خود مىباشم، و با آنچه كه براى خود آماده نموده و براى آخرت خويش پيش فرستاده و در روزگار زندگىام عمل نمودهام ملاقات مىكنم - رستگاريى از رحمتت، و روشنايى از نورت، و استواريى از كرامتت را با گفتار و اعتقاد استوار در زندگانى دنيا و در آخرت روزىام فرما، براستى كه تو ستمكاران را گمراه نموده و هر چه بخواهى انجام مىدهى. سپس وقت برانگيختن و حساب كشى بر من مبارك گردان، آن هنگام كه زمين براى من شكافته شده و بندگان از من كناره گرفته، و صداى آسمانى مرا فرا گرفته، و صداى دميدن [در صُور ]هراسناكم نموده، و بعد از مرگ محشورم مىفرمايى، و براى حساب كشى بر مىانگيزانى اى پروردگار من، پس نورى از رحمتت را همراه من برانگيز، به گونهاى كه در پيشاپيش و از سمت راستم پيش رفته و مرا به آن ايمنى بخشيده، و قوّت قلبم عنايت فرموده، و عُذر و دليلم را آشكار و محكم، و روى و تمام وجودم را بدان سپيد گردانيده، و سخنم را تصديق فرموده، و حجّتم را پيروز، و به دستاويز بلند [يا: استوار] از رحمتت نايل گردانيده، و در درجهى والاى از بهشتت جاى داده، و رفاقت با حضرت محمّد(صلى الله على و آله و سلم) پيامبر، بنده و رسولت را در بالاترين درجهى بهشت، و برترين و پر عطاترين، و سازگارترين جاى بهشت از لحاظ گشايش و گستردگى، با كسانى كه نعمت [ولايت ]خويش را بر آنان ارزانى داشتهاى، يعنى پيامبران و صدّيقان و گواهان [اعمال] و شايستگان - و چه همراهان و رفيقان خوبى، - روزىام گردان. خداوندا، بر حضرت محمّد خاتم پيامبران و بر تمام پيامبران و فرستادگان و بر همهى فرشتگان و بر خاندان پاك و پاكيزهى او، و بر همهى ائمّهى هدى درود فرست. اجابت فرما، اى پروردگار عالميان، خدايا، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيلهى او هدايت فرمودى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به واسطهى او مورد رحمت خويش قرار دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به واسطهى او سرافراز فرمودى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به وسيلهى او برترى دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه كه ما را به وسيلهى او شرافت دادى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به وسيلهى او بينا گردانيدى، بر حضرت محمّد درود فرست همان گونه ما را به او از كناره و پرتگاه گودال آتش جهنّم رهايى بخشيدى، خداوندا، روى او را سپيد، و شرافت او را افزون و بلند، و حجّتش را پيروز، و نورش را كامل، و ميزان و ترازوى [عملش ]را سنگين، و برهان و دليلش را بزرگ گردان، و جاى او را بحدّى گسترده بگردان تا اينكه خشنود گردد، و او را به دو مقام والاىِ درجه و وسيله از بهشت نايل گردان، و به مقام ستودهاى كه وعدهاش دادهاى برانگيز، و او را برترين پيامبران و فرستادگان از لحاظ منزلت و وسيله قرار ده، و ما را پيرو آثار [و راه و روش آن بزرگوار] قرار ده، و به پيمانهى او ما را سيراب، و در حوضش وارد، و در گروه آن بزرگوار محشور گردان، و بر آيينش بميران، و در راهش [يا: راههايش] رهسپار گردان، و به سنّت و سيرهاش بكارمان گير، بدون اينكه رسوا و پشيمان و يا شكّ و ترديد داشته و يا آن را تغيير دهيم.[يا: خوار گرديم.] اى كسى كه دَرِ رحمتش به روى دعا كنندگانش گشوده، و حجاب و پردهى درگاهش براى اميدوارانش برداشته شده و باز است، اى پوشاننده امر زشت و درمان كنندهى قلب مجروح، مرا در محلّ حضور [مردمان در روز] قيامت با گناهان هلاك كننده رسوا و مفتضح منما، و ميان مردمان روى [و اسماء و صفات ]گرامىات را از من برمگردان، اى منتهاى آرزوى شخص درمانده و بيچاره و نيازمند، و اى به هم آورندهى استخوان شكسته، گناهان هلاكت كنندهى مرا ببخش، و از امور درونى و نهانى رسوا كنندهام درگذر، و قلبم را از بار گناهان شستشو ده، و آمادگى نيكو براى فرود آمدن مرگ را روزىام گردان، اى بزرگوارترين بزرگواران و منتهاى آرزوى درخواست كنندگان، تويى مولاى من، دَرِ دعا و توبه و بازگشت و به تمام وجود به سوى خود را براى من گشودى، پس دَرِ قبول و اجابتت را به روى من مبند، و به رحمت خويش از آتش جهنّم نجات ده، و در طبقات بالاى بهشت جايم ده، و از چنگ زنندگان به دستاويز استوارت بگردان، و نهايت امر مرا به نيكبختى ختم فرما، و با تندرستى زندهام بدار. اى صاحب فضل و كمال و عزّت و جلال، هيچ دشمن و يا حسودى را نسبت به من دشْمن شادْ مگردان، و هيچ فرمانرواى خيره و سركش و يا شيطان گردنكش را بر من چيره مگردان، به رحمتت اى مهربانترين مهربانان، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خداوند بلند مرتبهى بزرگ، و درود و رحمت وسلامتى و امنيّت بر محمّد و آل او باد.
21 - از ديگر تعقيبات مهمّ امتثال فرمايش مولايمان حضرت صادق جعفر بن محمّد(عليهماالسلام) در دعاهاى وارده در تعقيب نمازهاى واجب است، به صورتى كه ابوبصير نقل مىكند كه امام صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب اين دعاهاى مبارك را مىخواندند:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بَرآئَةً مِنَ النّارِ، فَاكْتُبْ لَنا بَرآئَتَنا، وَ فى جَهَنَّم فَلا تَجْعَلْنا، وَ فى عَذابِكَ وَ هَوانِكَ فَلا تَبْتَلِنا، وَ مِنَ الضَّريعِ وَالزَّقُومِ فَلا تُطْعِمْنا، وَ مَعَ الشَّياطينِ فِى النّارِ فَلا تَجْعَلْنا، وَ عَلى وُجُوهِنا فَلا تَكْبُبْنا، وَ مِنْ ثِيابِ النّارِ وَ سَرابِيلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا، وَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَنَجِّنا، وَ بِرَحْمَتِكَ فِى الصّالِحينَ فَأَدْخِلْنا، وَ فى عِلِّيّينَ فَارفَعْنا، وَ مِنْ كَأْسٍ مَعينٍ وَ سَلْسَبيلٍ فَاسْقِنا، وَ مِنَ الْحُورِالْعينِ بِرَحْمَتِكَ فَزَوِّجْنا، وَ مِنَ الْوِلْدانِ الُْمخَلَّدينَ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ [مَكْنُونٌ] فَأَخْذِمْنا، وَ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّيْرِ فَأَطْمِعْنا، وَ مِنْ ثِيابِ الحَريرِ وَ السُّنْدُسِ وَ الاِْسْتَبْرَقِ فَاكْسُنا، وَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فَارْزُقْنا، وَ سَدِّدْنا، وَ قَرِّبْنا إِلَيْكَ زُلْفى، وَ صالِحَ الدُّعآءِ وَ الْمَسْأَلَةِ فَاسْتَجِبْ لَنا، يا خالِقَنا، إِسْمَعْ لَنا، وَ اسْتَجِبْ [دَعْوَتَنا]، وَ إِذا جَمَعْتَ الاَْوَّلينَ وَالْآخِرينَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَارْحَمْنا، يارَبِّ، عَزَّ جارُكَ، وَ جَلَّ ثَنآؤُكَ، وَ لا إِلهَ غَيْرُكَ. - خداوندا، به حقّ محمّد و آل محمّد از تو برائت از آتش جهنّم را درخواست مىنمايم، پس براى ما برائت از آتش جهنّم را بنويس، و در جهنّم قرارمان مده، و به عذاب و خوارىات گرفتار منما، و ضريع و زقّوم [دو خوراك اهل جهنّم] را خوراك ما قرار مده، و همراه با شياطين در آتش يك جا جمع مگردان، و به رو بر زمين مزن، و از جامههاى آتشين و پيراهنهايى را كه از مسِ مُذاب هستند به تنمان مفرما، و از هر بدى - اى خدايى كه معبودى جز تو نيست - در روز قيامت نجات بخش، و به رحمت خود ما را در ميان صالحان داخل فرما، و در عليّين [و والاترين مقام بهشتى] بالايمان بر، و از پيمانه پر از آب دو چشمهى مَعين و سَلْسَبيل سيرابمان گردان، و به رحمتت از حورعين و زنان سياه و درشت چشم به ازدواجمان درآور، و از پسرانى جاودانه [كه همواره در حالت خود باقى هستند و پير نمىشوند] كه گويى لؤلؤ و مَروايدند پيشْ خِدمتهمان گردان، و از ميوههاى بهشت و گوشت پرندگان خوراكمان قرار ده، و از جامههاى ابريشمى سُنْدُس و پرنيان نازك و اِسْتَبْرَق و پرنيان ضخيم به تنمان كن، و شب قدر و حجّ خانهى ارجمندت را روزىمان فرما، و مؤفّق و استوارمان بدار، و مقرّب درگاه خويش بگردان قُرب و منزلت يافتن ويژهاى، و دعا و درخواست شايستهىمان را اجابت فرما، اى آفريدگار ما، از ما بشنو و [دعايمان را ]اجابت فرما، و هنگامى كه اوّلين و آخرين را در روز قيامت گردآوردى، بر ما رحم آر، اى پروردگار ما، همسايهات بلند و عزيز، و ثنايت بزرگ است، و معبودى غير تو نيست. 22 - و از ديگر تعقيبات مهمّ، اقتدا به حضرت صادق جعفر بن محمّد(عليهماالسلام) در دعاهايى است كه آن بزرگوار در تعقيب هر نماز واجب مىخواندند، چنانكه خادم حضرت صادق، جعفر بن محمّد - صلوات اللّه عليهما - مىگويد كه آن بزرگوار (عليه السلام) در تعقيب هر نماز واجب دعاهايى را مىخواندند. به حضرتش عرض كردم: اى پسر رسول خدا، دعاهايى را كه مىخوانى به من بيآموز، حضرت (عليه السلام) فرموده: وقتى نماز ظهر را خواندى سه بار در تعقيب نماز بگو:
بِاللَّهِ اعْتَصَمْتُ، وَ بِاللَّهِ أَثِقُ، وَ عَلَيْهِ أَتَوَكَّلُ. - تنها به خدا پناه برد، و چنگ زدم، و فقط به او اعتماد دارم، و تنها بر او توكّل نمودم. سپس بگو:
أَللّهُمَّ، إِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَأَنْتَ أَعْظَمُ، وَ إِن كَبُرَ تَفْريطى فَأَنْتَ أَكْبَرُ، وَ إِنْ دامَ بُخْلى فَأَنْتَ أَجْوَدَ، أَللّهُمَّ، اغْفِرْلى عَظيمَ ذُنُوبى بِعَظيمِ عَفْوِكَ، وَ كَبيرَ تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ، وَاقْمَعْ بُخْلى بَفَضْلِ جُودِكَ، أَللّهُمَّ، ما بِنا مِنْ نَعْمَةٍ فَمِنْكَ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ. - خداوندا، اگر گناهانم بزرگ است، تو بزرگترى، و اگر كوتاهى و تقصيرم بزرگ است، تو بزرگترى، و اگر بخل و تنگ چشمىام پيوسته است، تو بخشندهترى، خدايا، گناهانم بزرگم را به عفو و گذشت عظيمت، و كوتاهى بزرگ مرا به كَرَم آشكارت بيآمرز، و بخلم را با فزونى بخششت بركَن. خدايا، هر نعمتى كه داريم از توست، معبودى جز تو نيست، از تو طلب آمرزش نموده و به سوى تو توبه مىكنم.
23 - از جمله تعقيبات مهمّ، عمل به روايت معاوية بن عمار از حضرت صادق (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب است. معاوية بن عمّار دُهْنى [ذَهَبى] مىگويد: اين دعاى آقاى من ابى عبداللَّه، جعفر بن محمّد (عليه السلام) در تعقيب نمازش مىباشد كه بر من املاء نمود. اوّلين نمازها، نماز ظهر است، و به همين جهت نماز اُولى و نخست ناميده شده، زيرا نخستين نمازى است كه خداوند متعال بر بندگانش واجب فرموده است، و دعاى آن به اين صورت است:
يا أَسْمَعَ السّامِعينَ، وَ يا أَبْصَرَ النّاظِرينَ، وَ يا أَسْرَعَ الْحاسِبينَ، وَ يا أَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ، وَ يا أَكْرَمَ الاَْكْرَمينَ، صَلِّ عَلى مُحَمُّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ وَ أَجْزَلِ وَ أَوْفى وَ أَكْمَلِ وَ أَحْسَنِ وَ أَجْمَلِ وَ أَكْبَرِ وَ أَطْهَرِ وَ أَزْكى وَ أَنْورِ وَ أَعْلى وَأَبْهى وَ أَسْنى وَ أَنْمى وَأَدْوَمِ [وَ أَعَمِّ وَأَتَمِّ ]وَأَبْقى ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ مَنَنْتَ وَ سَلَّمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ [وَ تَحَنَّنْتَ] عَلى إِبْراهيمَ وَ عَلى آلِ إِبْراهيمِ، إِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ [أَللّهُمَّ، امْنُنْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَما مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَ هارُونَ، وَ سَلِّمْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ] كَما سَلَّمْتَ عَلى نُوحٍ فِى الْعالَمينَ، أَللّهُمَّ، وَ أَوْرِدْ عَلَيْه مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَ أَزْواجِهِ وَ أهْلِ بَيْتِهِ وَأَصْحابِهِ وَ أَتْباعِهِ مِنْ تَقِرُّ بِهِمْ [يا: بِهِ ]عَيْنُهُ، وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ وَ مِمَّنْ تَسقيهِ بِكَأْسِهِ، وَ تُورِدُهُ حَوْضَهُ، وَ احْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ لِوآئِهِ، وَ أَدْخِلْنا فى كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آل مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرَجْنا مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً وَ لا أَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ عافِيَةٍ وَبَلآءٍ، وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ شِدَّةٍ وَ رَخآءٍ، [وَ اجْعَلْنى مَعَهُمْ فى كُلِّ أَمْنٍ وَخَوْفٍ]، وَاجْعَلْنى مَعَهُم فى كُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَبٍ، أَللّهُمَّ، أحْيِنى مَحْياهُمْ، وَ أَمِتْنى مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْنى بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ، وَاكْشِفْ عَنّى بِهِمْ، وَ نَفِّسْ عَنّى بِهِمْ كُلَّ هَمٍّ، وَ فَرِّجْ بِهِمْ [يا: بِهِ] عَنّى كُلَّ غَمِّ، وَ اكْفِنى بِهِمْ كُلَّ خَوْفٍ، وَاصْرِفْ عَنّى بِهِمْ مَقاديرَ الْبَلآءِ وَ سُوءِ الْقَضآءِ وَ دَرَكَ الشَّفآءِ وَشَماتَةَ الاَْعْداءِ.
أَللّهُمَّ، اغْفِرْلى ذَنْبى، وَ طَيِّبْ كَسْبى، وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى، وَ بارِكْ لى فيهِ، وَلا تَذْهَبْ بِنَفْسى إِلى شَىْءٍ صَرَفْتَهُ عَنّى. أَللّهُمَّ،إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ دنُيْاً تَمْنَعُ خَيْرَ الْآخِرَةِ، وَ عَاجِلٍ يَمْنَعُ خَيْرَ الآجِلِ، وَ حَياةٍ تَمْنَعُ خَيْرَ الْمَماتِ، وَ أَمَلٍ يَمْنَعُ خَيْرَ الْعَمَلِ. أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ الصَّبْرَ عَلىطاعَتِكَ، وَالصَّبْرَ عَلى مَعْصِيَتِكَ، وَ الْقِيامَ بِحَقِّكَ، وَ أَسْأَلُكَ حَقآئِقَ الاِْيمانِ، وَ صِدْقَ الْيَقينِ فِى الْمَواطِنِ كُلِّها، وَ أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَ الْمُعافاةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، عافِيَةَ الدُّنْيا مِنَ الْبَلآءِ، وَ عافِيَةَ الْآخِرَةِ مِنَ الشَّقآءِ، أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ العافِيَةَ وَ تَمامَ الْعافِيَةَ وَ دَوامَ الْعافِيَةِ، وَالشُّكْرَ عَلَى الْعافِيَةِ، وَ أَسْأَلُكَ الظَّفَرَ وَالسَّلامَةَ وَ حُلُولَ دارِ الْكِرامَةِ. أَللّهُمَّ، اجْعَلْ فى صَلاتى وَ دُعآئى رَهْبَةً مِنْكَ وَ رَغْبَةً إِلَيْكَ، وَ راحَةً تَمُنُّ بِها عَلَىَّ، أَللّهُمَّ، لا تَحْرِمْنى سَعَةَ رَحْمَتِكَ وَ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ وَ شُمُولَ عافِيَتِكَ وَ جَزيلَ عَطآئِكَ وَ مِنَحَ مَواهِبِكَ لِسُوءِ ما عِنْدى، وَ لا تُجازِنى بِقَبيحِ عَمَلى، وَ لا تَصْرِفْ وَجْهَكَ الْكَريمَ عَنّى، أَللّهُمَّ، لاتَحْرِمْنى وَ أَنَا أَدْعُوكَ، وَ لا تُخَيِّبْنى وَ أَنَا أَرْجُوكَ، وَلا تَكِلْنى إِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً، وَ لا إِلى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَيَحْرِمَنى وَ يَسْتَأْثِرَ عَلَىَّ. أَللّهُمَّ، إِنَّكَ تَمْحُو ماتَشآءُ وَ تُثْبِتُ، وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتابِ، أَسْألُكَ بِآلِ ياسينَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ صَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَ أُقَدِّمَهُمْ بَيْنَ يَدَىْ حَوآئِجى وَ رَغْبَتى إِلَيْكَ. أَللّهُمَّ، إِنْ كُنْتَ كَتَبْتَنى فى أُمِّ الْكِتابِ شَقِيّاً مَحْرُوماً مُقْتَرّاً عَلَىَّ فِى الرِّزْقِ، فَامْحُ مِنَ الْكِتابِ شَقآئى وَ حِرْمانى، وَ أَثْبِتْنى عِنْدَكَ سَعيداً مَرْزُوقاً، فَإِنَّكَ تَمْحُو ما تَشآءُ وَ تُثْبِتُ، وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتابِ. أَللّهُمَّ، إِنّى لِما أَنْزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ، وَ أَنَا مِنْكَ خآئِفٌ، وَ بِكَ مُسْتَجيرٌ، وَ أَنَا حَقيرٌ مِسْكينٌ، أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنى، فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى، إِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْميعادَ، يا مَنْالَ:أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ [لَكُمْ](233)نِعْمَ الُْمجيبُ أَنْتَ يا سَيِّدى، وَ نِعْمَ الرَّبُّ وَ نِعْمَ الْمَوْلى، [وَ] بِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا، وَ هذا مَقامُ الْعآئِذِ بِكَ مِنَ النّارِ، يا فارِجَ الْهَمِّ، وَ يا كاشِفَ الْغَمِّ، يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ، يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحيمَهُما، إِرْحَمْنى رَحْمَةً تُغْنينى بِها عَنْ [قَصْدِ] رحْمَةِ مِنْ سِواكَ، وَ أَدْخِلْنى بِرَحْمَتِكَ فِى عِبادِكَ الصّالِحينَ، أَلْحَمْدُللَّهِِ الَّذى قَضى عَنّى صَلاةً كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مُوْقُوتاً، [بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ]. - اى شنواترين شنواها، و اى بيناترين بينندگان، و اى كسى كه زودتر از همه به حساب مىرسى، و اى بخشندهترين بخشندگان، و اى بزرگوارترين بزرگواران، همانند برترين و فراوانترين و فراگيرترين و كاملترين و نيكوترين و زيباترين و بزرگترين و پاكيزهترين و خوشترين و نورانىترين و بالاترين و درخشندهترين و والاترين و بالندهترين و پيوستهترين و شاملترين [و كاملترين] و پايندهترين درود و بركت و بخشش و سلامتى و ترحّم [و مهربانى ]را كه بر حضرت ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى، بر محمّد و آل محمّد فرست، براستى كه تو ستودهى بلند مرتبه هستى. [خداوندا، چنانكه بر حضرت موسى و هارون (عليهماالسلام) منّت نهادى بر محمّد و آل محمّد منّت نِهْ، و بر محمّد و آل محمّد سلام فرست] ِچنانكه بر حضرت نوح از ميان عالميان سلام فرستادى، خدايا، از فرزندان و همسران و اهل بيت و ياران و پيروان آن بزرگوار كسانى را كه چشمش به آنها روشن مىگردد، بر او وارد گردان، و ما را از آنان و نيز از كسانى كه با جام آن بزرگوار سيرابشان نموده و در حوض حضرتش وارد مى نمايى قرار ده، و ما را در گروه آن بزرگوار و زيرِ پرچمش محشورگردان، و در هر خير و خوبى كه محمّد و آل محمّد را در آن وارد گرداندهاى داخل گردان، و از هر بدى كه محمّد و آل محمّد را از آن خارج نمودهاى خارج گردان، و هيچگاه به اندازهى چشم برهم زدنى نه كمتر از اين و نه بيشتر از آن، ميان ما و محمّد و آل محمّد جدايى ميانداز، خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و ما را در هر عافيت و گرفتارى همراه با آنان قرار ده، و در هر سختى و خوشى همراه با ايشان بگردان، [و در حال ايمنى و خوف و هراس با آنان همراه بفرما]، و در هر ايستادن و رفتن همراه با ايشان قرار ده. خداوندا، زندگانىمان را بسان زندگانى آن بزرگواران، و مردنمان را همانند مرگ ايشان قرار ده، و مرا به واسطهى آنان در دنيا و آخرت در نزد خويش آبرومند و از مقرّبان درگاهت بگردان، خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست. و تمام اندوههاى مرا به واسطهى آنان برطرف نموده و از بين ببر، و تمام غمهايم را بگشاى، و به واسطهى آن بزرگواران هر ترس و هراسى را از من كفايت فرما، و گرفتاريهاى مقدّر شده و قضاى بد و دركِ [و يا: پيآمدِ ]بدبختى و شماتت و خوشحالى دشمنان را از من دورگردان. خداوندا، گناهم را بيآمرز، و كسبم را پاكيزه، و به آنچه روزىام فرموهاى قانع، و برايم پرخير و بركت گردان، و نَفْسم را نسبت به چيزى كه از من بازداشتهاى متمايل مفرما، خدايا، به تو پناه مىبرم از دنيايى كه جلو خير آخرت را مىگيرد، و از دنياى زودرسى كه مانع خير آخرت آينده مىگردد، و از زندگانىاى كه از مردن بهتر جلوگيرى مىكند، و از آرزويى كه مانع عمل خير مىگردد، خداوندا، از تو شكيبايى بر طاعتت، و صبر از ارتكاب معصيت و نافرمانى است، و بجاآوردن حقّت را خواستارم، و از تو ريشهها و حقايق ايمان و يقين راستين در تمام جايگاهها را مسألت دارم، و از تو عفو و عافيت و تندرستى در دنيا و آخرت، عافيت دنيا از بلا و گرفتارى، و عافيت آخرت از شقاوت و بدبختى را مسألت مىنمايم. خدايا، عافيت و كمال و دوام عافيت و شكر بر عافيت را از تو درخواست مىنمايم، و كاميابى و سلامتى و وارد شدن در دارد كرامتت را مىخواهم. خداوندا، در نماز و دعايم هراس از خود، و ميل و رغبت به سوىات و راحتى و آسودگىاى كه بر منّت نهى قرار ده، خدايا، به خاطر بدىِ آنچه كه در نزد و وجود من است [يعنى اعمال و صفات بدم] از رحمت گسترده و نعمت گوارا، و عافيت فرا گير، و عطاى فراوان، و بخششهاى مواهبت محروم مگردان، و به عمل زشتم پاداش مده، و روى [و اسماء و صفات ]گرامىات را از من برمگردان. خداوندا، در حالى كه تو را مىخوانم محرومم مگردان، و در حالى كه به تو اميدوارم دست خالى برمگردان، و هيچگاه به اندازهى چشم بر هم زدنى نه به خود و نه به هيچ كس از مخلوقاتت واگذارم مكن، تا مرا محروم گردانده و ديگرى را بر من مقدّم بدارد. خداوندا، براستى كه تو هرچه را بخواهى محو و يا اثبات مىفرمايى، و كتابِ مادر تنها در نزد توست، به [حقّ] آل ياسين كه برگزيدگان خلق، و نابترين مخلوقاتت مىباشند از تو درخواست نموده و آن بزرگواران را پيشاپيش خواستهها و ميل و رغبتم به تو مقدّم مىدارم، خديا، اگر مرا در و كتابِ مادر بدبخت و محروم و گرفتار به تنگى روزى نوشتهاى، بدبختى و محروميّتم را از آن محو، و در نزد خويش نيكبخت و پر روزى ثبت بفرما، خدايا، بىگمان من به هر خيرى كه به سوى من فرو فرستادهاى نيازمندم، و از تو هراسناكم، و به تو پناه آوردهام، و من حقير و بيچاره و درمانده هستم، همان گونه كه امر فرمودهاى مىخوانمت، پس چنانكه وعده فرمودى، كه تو هيچگاه خلف وعده نمىنمايى، [دعاى ]مرا اجابت فرما. اى خدايى كه فرمودى: مرا بخوانيد، تا [دعاى] شما را اجابت نمايم. چه خوب اجابت كنندهاى هستى تو، اى سرور من، و چه خوب پروردگارى و چه نيكو مولى و سرپرستى، و چه بد بندهاى هستم من، و اين است ايستادن بنده پناه آورده به تو از آتش جهنّم، اى گشايندهى ناراحتى، و اى برطرف كنندهى غم و اندوه، اى اجابت كنندهى دعاى درماندگان، اى رحمان و رحيم دنيا و آخرت، مرا به چنان رحمتى مورد مِهْر و رحمت خويش قرار ده كه به آن از [آرزو كردن و نيّت] رحمت غيرِ خود بىنيازم گردانى، و به رحمتت مرا در ميان بندگان شايستهات داخل فرما، ستايش خداوندى را كه يك نماز از نمازهايى را كه بر مؤمنين نوشته و واجب نموده از من برآوَرَد،[به رحمتت، اى مهربانترين مهربانها].
24 - از جمله تعقيبات مهمّ. دعاى است كه به روايت صحيح از مولايمان حضرت مهدى (عليه السلام) در تعقيب نمازهاى واجب وارد شده است. ابو نعيم محمّد بن احمد انصارى مىگويد: من و گروهى به تعداد سى نفر مرد - كه فرد مُخْلِص و شيعه جز محمّد بن ابى القاسم در ميان آنان نبود، - در روز ششم ذى الحجّة سال 293 [هجرى قمرى] در مكّه نزد مستجار بوديم، كه ناگهان جوانى كه دو لنگِ ناصِح كه در آن احرام بسته بود و بر تن داشت و نعلين او در دستش بود، از طوافِ خانهى خدا فراغت پيدا كرد و به سوى ما آمد، وقتى او را ديديم، همگى به خاطر هيبت و ابّهت او بپا خاستيم و هيچ كس از ما بر زمين نشسته نماند، او بر ما سلام نمود و در وسط نشست و ما در گرد او، سپس به راست و چپ نگاه كرد و آنگاه فرمود: آيا مىدانيد كه امام صادق (عليه السلام) در دعاى اِلْحاح چه مىفرمود؟ عرض كرديم: چه چيزى مىفرمود؟ فرمود كه آن بزرگوار مىفرمودند:
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى بِهِ تَقُومُ السَّمآءُ، وَ بِهِ تَقوُمُ الاَْرْضُ، وِ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ، وَ بِهِ تَجْمَعُ بَيْنَ الْمُتَفَرِّقِ، وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الُْمجْتَمِعِ، وَ بِهِ أَحْصَيْتَ عَدَدَ الرِّمالِ وَ زِنَةَ الْجِبالِ وَ كَيْلَ الْبِحارِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لى مِنْ أَمْرى فَرَجاً. - خداوندا، به [حقّ] آن اسمت كه به [وسيلهى] آن آسمان برپا، و زمين پابرجاست، و ميان حقّ و باطل جدا مىافكنى، و ميان [امور و يا اشخاصِ] جدا و پراكنده جمع مىنمايى، و بين جمع جدايى مىافكنى، و شمارهى سنگريزهها و وزن كوهها و پيمانهى درياها را به آن حساب مىنمايى، از تو درخواست مىنمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و در امر من فرج و گشايشى قرار دهى. سپس برخاست و داخل طواف شد، و ما نيز به واسطهى قيام او بپا خواستيم، تا اينكه رفت، و ما او را از ياد برديم. و تا فرداىِ همان وقت به خود مىگفتيم: او چه كسى بود؟ تا اينكه باز فردا از طواف خارج شد، و به سوى ما آمد و مانند روز گذشته در برابر او قيام نموديم، و در وسط مجلس ما جلوس فرمود، و نظر به راست و چپ انداخت و فرمود: آيا مىدانيد اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از نماز واجب چه مىفرمود؟ عرض كرديم: چه مىفرمود؟ فرمودند: حضرتش همواره مىفرمودند:
إِلَيْكَ رُفِعَتِ الاَْصْواتُ، وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ، وَلَكَ خَضَعَتِ الرِّقابُ، وَ إِلَيْكَ التَّحاكُمُ فِى الاَْعْمالِ، يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ خَيْرَ مَنْ أَعْطى، يا صادِقُ يا بارُّ، يا مَنْ لايُخْلِفْ الْميعادَ، يا مَنْ أَمَرَ بِالدُّعآءِ وَ وَعَدَ بِالاِْجابَةِ، يا مَنْ قالَ: أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ،(234) يا مَنْ قالَ: وَ إِذا سَأَلُكَ عِبادى عَنّى، فَإِنّى قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَة الدّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْيَسْتَجيبُوا لى، وَ لْيُؤْمِنُوا بى، لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.،(235) وَ يا مَنْ قالَ: يا عِبادِىَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلىأَنْفُسِهِمْ، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمعياً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ.(236)، لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ، ها، أَنَا ذا بَيْنَ يَدَيْكَ، أَلْمُسْرِفُ، وَ أَنْتَ الْقائِلُ: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً. - صداها تنها به سوى تو بلند، و چهرهها تنها در برابر تو فروتن، و گردنها فقط براى تو خاضع هستند، و داورى در اعمال تنها به درگاه توست. اى بهترين كسى كه از او درخواست مىشود، و بهترين كسى كه عطا مىفرمايى، اى راستگو، اى نيكوكار، اى كسى كه خلف وعده نمىفرمايى، اى كسى كه دستور دعا كردن و وعده اجابت دادى، اى كسى كه فرمودى: مرا بخوانيد، تا دعاى شما را اجابت نمايم. اى كسى كه فرمودى: و هرگاه كه بندگانم دربارهى من درخواست نمايند، [بگو] كه همانا من نزديكم و دعاى دعا كنندگان را هرگاه كه مرا بخوانند اجابت مىنمايم، پس بايد آنان [يعنى بندگان ]دعوت مرا پذيرفته و به من ايمان آوَرَند، اميد آنكه كه رهنمون گردند. و اى كسى كه فرمودى: اى بندگان من كه بر نَفْسِ خويش اسراف نموديد، از رحمت خدا نوميد نشويد، كه بىگمان خداوند همهى گناهان را مىآمرزد، براستى كه اوست بسيار آمرزندهى مهربان. آرى و آرى، هان، اينك من همان اسراف كنندهى [بر نَفْس خويش ]هستم، و تو فرمودهاى كه: از رحمت خدا نوميد نشويد، براستى كه خداوند همهى گناهان را مىآمرزد. بعد از اين دعا، به راست و چپ نظر انداخت و بعد فرمود: آيا مىدانيد كه اميرالمؤمنين - عليه افضل السّلام - در سجدهى شكر چه مىفرمود؟ عرض كرديم: چه چيزى مىفرمود؟ فرمود: آن بزرگوار مىفرمودند:
يا مَنْ لا يَزيدُهُ كَثْرَةُ الدُّعآءِ إِلاّ سَعَةً وَ عَطآءً، يا مَنْ لا تَنْفَدُ خَزآئِنُهُ، يا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ السَّمآءِ وَالاَْرْضِ، يا مَنْ لَهُ خَزآئِنُ ما دَقَّ وَجَلَّ، لا تَمْنَعْكَ إِسْآئَتى مِنْ إِحْسانِكَ أَنْ تَفْعَلَ بِىَ الذَّى أَنْتَ أَهْلُهُ، [فَأنْتَ أَهْلُ الْجُودِ وَالكَرَمِ وَالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، يارَبِّ، يا أَللَّهُ، لا تَفْعَلْ بِىَ الَّذى أَنَا أَهْلُهُ، فَإِنّى أَهْلُ الْعُقُوبَةِ] وَ قَدِ اسْتَحْقَقْتُها، لا حُجَّةَ لى وَ لا عُذْرَلى عِنْدكَ، أُبوءُ لَكَ بِذُنُوبى كُلِّها، وَ أَعْتَرِفُ بِها كَىْ تَعْفُوَ عَنّى، وَ أَنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّى، أَبُوءُ لَكَ بِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلِّ خَطيئَةٍ احْتَمَلْتُها [يا: أَخْطَأْتُها]، وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ عَمِلْتُها، رَبِّ، اغْفِرْ وَارْحَمْ، وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الاَْعَزُّ[الاَْجَلُ] الاَْكْرَمُ. - اى خدايى كه بسيار دعا كردن جز بر گسترش [عنايت] و عطاى او نمىافزايد، اى كسى كه گنجينههايش تمام نمىشود، اى كسى كه گنجينههاى آسمان و زمين از آنِ اوست، اى خدايى كه گنجينههاى تمام امور كوچك و بزرگ براى اوست؛ بدى من جلوى احسان و نيكى تو را نگيرد كه آنچه را كه شايسته آن هستى به من روا دارى، [زيرا تو اهل بخشش و بزرگوارى و عفو و گذشت هستى. اى پروردگار من، اى خدا، با من آنچه را كه سزاوارم مكن، كه من زيبندهى عذاب هستم،] و اينك مستحقّ عقوبت توام، و حجّت و دليلى و عُذرى در نزد تو ندارم، به همهى گناهانم در نزد تو اقرار و اعتراف مىكنم تا از من درگذرى. و تو نسبت به من از خودم آگاهتر هستى، در درگاه تو به هر گناهى كه كردم و هر بدى كه مرتكب شدم و هر بدى كه انجام دادم اقرار مىنمايم، پروردگارا، بيامرز و رحمآر، و از تمام آنچه مىدانى درگذر، كه تو سرافرازترين [بزرگترين] و بزرگوارترين هستى. بعد بپا خاست و داخل طواف شد، و ما نيز به خاطر قيام او ايستاديم، فردا نيز در همان وقت بازگشت و باز ما به خاطر روى آمدن او به سوى ما مانند گذشته بپا خاستيم، و او در وسط مجلس نشست و به راست و چپ نظر افكند و فرمود: علىّ بن الحسين،(عليهماالسلام) سرور عبادت كنندگان پيوسته در سجدهاش در همين جا - و با دست به حِجْرِ اسماعيل زير ناودان اشاره فرمود - مىفرمودند: بَيْدُكَ بِفِنآئِكَ، مِسْكينُكَ بِفِنآئِكَ، فَقيرُكَ بِفِنآئِكَ، [سآئِلُكَ بِفِنآئِكَ]، يَسْأَلُكَ مالا يَقْدِرُ عَلَيْهِ غَيْرُكَ. - بندهى كوچك تو در آستانه توست، مسكين و بيچارهات در درگاه توست، نيازمند به تو در درگاه توست، [سائل تو در آستانهى توست]، و از تو آنچه را كه غيرِ تو بر آن قادر نيست، درخواست مىنمايد. سپس به راست و چپ نظر انداخت و از ميان ما به محمّد بن قاسم نگريست و فرمود: اى محمّد بن قاسم، ان شاء اللَّه تو بر عقيدهى خوبى هستى، و محمّد بن قاسم به اين امر [يعنى تشيّع و ولايت ائمّه(عليهمالسلام)] اعتقاد داشت. بعد بپا خاست و داخل طواف شد و هيچ كدام از ما نبود كه دعايى را كه ذكر كرده بود به ياد نداشته باشيم، ولى همگى از يادمان رفت كه اين امر را به ياد يكديگر آورديم تا اينكه در آخر آن روز ابوعلى محمودى گفت: اى قوم، آيا اين شخص را مىشناسيد، به خدا سوگند، اين صاحب زمان شماست، گفتيم: اى اباعلى، چگونه دانستى؟ وى گفت كه مدّت هفت سال به درگاه پروردگارش دعا مىنموده و درخواست مىكرده كه صاحب الزمان را به او نشان دهد. و نيز گفت: عصر روز عرفه با دوستان گردِ هم بوديم، ناگهان درست همان مرد را ديدم كه دعايى را كه من نيز حفظ بودم، مىخواند، از او پرسيدم: كيستى؟ فرمود: از مردم. گفتم: از كدامين مردم؟ فرمود: از عرب. عرض كردم: از كدام عرب؟ فرمود: از برترين آنها. عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمود: بنىهاشم. عرض كردم: از كدام بنى هاشم؟ فرمود: از بلندمرتبهترين و نابترين آنها، عرض كردم: از چه كسى؟ فرمود: از كسى كه سرهاى كافران را مىشكافت، و نيازمندان را اطعام مىنمود، و در حالى كه مردم در خواب بودند شبها به نماز مشغول مىشد. دانستم كه علوىّ است و به همين خاطر او را دوست داشتم. سپس او را از پيش رُويم گم كردم، و ندانستم كه چگونه رفت. از مردمى كه گرداگردِ او بودند پرسيدم: آيا اين علوىّ را مىشناسيد؟ گفتند: بله، هر سال با ما پياده حجّ بجا مىآورد. از روى تعجّب، به خود گفتم: سبحان اللَّه، به خدا سوگند، كه من اَثَر و ردِّپاى شخصى را نمىبينم. تا اينكه غمگين و اندوهگين بر فراقش به سوى مُزْدَلِفه روانه شدم، و آن شب را خوابيدم، ناگهان رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) را ديدم. به من فرمود: اى احمد، كسى را كه مىخواستى ديدى؟ عرض كردم: اى آقاى من، چه كسى را؟ فرمود: كسى را كه عصر و شام گذشته ديدى، صاحب زمان تو بود. وقتى ما اين جريان را از وى شنيديم، او را سرزنش كرديم كه چرا ما را آگاه ننمودى، وى گفت: اين امر را زمانى كه به ما بازگو كرد فراموش نموده بود. توضيح يك نكته از حديث گذشته دربارهى اين سخن در حديث گذشته كه: حضرت دو لنگِ ناصح داشت از بعضى از اهل حجاز پرسيديم. وى گفت: لباسهايى از يَمَن آورده مىشود كه بدان ناصِح گفته مىشود، و آنها را گاهى سفيد و گاهى رنگارنگ درست مىكنند. و صاحب كتاب أّلصِّحاحُ فِى اللُّغَة گفته كه ناصح بانون والف، وصاد وحاء بدون نقطه يعنى خالص.(237)
25 - از ديگر تعقيبات مهمّ بعد از فراعت از نمازها، جهت تلافى و جبران غفلتها و گناهان قلبى كه در نماز حاصل مىشود، خواندن دعايى است كه در كتاب احمد بن عبداللَّه بن خانبه آمده، هم او كه جدّ سعيدم ابوجعفر طوسى در كتاب الفهرست ذكر كرده كه از اصحاب مورد اعتماد ماست، و عمل به دعاهايى كه كتابش متضمّن آن است، روايت شده است(238). سعيد بن عبداللّه اشعرى مىگويد: احمد بن عبداللّه بن خانبه كتابش را بر مولايمان ابى محمّد حسن بن علىّ بن محمّد عسكرى (عليه السلام) عرضه كرد، و حضرتش آن را قرائت نمود، و فرمود: صحيح است و بدان عمل كنيد. احمد بن خانبه در كتابى كه بدان اشاره شد و در زمينه دعا و مناجات است، گفته است: نمازگزار بعد از فراغت از نماز بگويد:
أَللّهُمَّ، لَكَ صَلَّيْتُ، وَ إِيّاكَ دَعَوْتُ، وَ فى صَلاتى وَ دُعآئى ما عَلِمْتَ مِنَ النُّقْصانِ وَ الْعَجَلَةِ وَ السَّهْوِ وَالْغَفْلَةِ وَالْكَسَلِ وَالْفَتْرَةِ وَالنِّسْيانِ وَالمُدافَعَةِ وَالرِّيآءِ وَالسُّمْعَةِ وَ الرَّيْبِ وَ الْفِكْرِ [يا: أَلْفِكْرَةِ ]وَ الشَّكِّ وَالْمَشْغَلَةِ [وَ الشَّنيعَةِ] وَاللَّحْظَةِ الْمُلْهِيَةِ عَنْ إِقامَةِ فَرآئِضِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْ مَكانَ نُقْصانِها تَماماً، وَ عَجَلتى تَثْبيتاًوَ تَمَكُّناً، وَ سَهْوى تَيَقُّظاً، وَ غَفْلَتى تَذَكُّراً، وَ كَسَلى نَشاطاً، وَ فُتُورى قُوَّةً، وَ نِسْيانى مُحافَظَةً، وَ مُدافَعَتى مُواظَبَةً، وَ رِيآئى إِخْلاصاً، وَ سُمْعَتى تَسَتُّراً، وَ رَيْبى بَياناً، وَ فِكْرى خُشُوعاً، وَ شَكّى يَقيناً، وَ تَشاغُلى فَراغاً، وَلَحاظى خُشُوعاً، فِإِنّى لَكَ صَلَّيْتُ، وَإِيّاكَ دَعَوْتُ، وَ وَجْهَكَ أَرَدْتُ، وَإِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ ما عِنْدَكَ طَلَبْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لى فى صَلاتى و دُعآئى رَحْمَةً وَ بَرَكَةً تُكَفِّرُ بِها سَيِّئآتى، وَ تُضاعِفُ بِها حَسَناتى، وَ تَرْفَعُ بِها دَرَجَتى، وَ تُكْرِمُ بِها مَقامى، وَ تُبَيِّضُ بِها وَجْهى، وَ تَحُطُّ بِها وِزْرى، وَاجْعَلْ ما عِنْدَكَ خَيْراً لى مِمّا يَنْقَطِعُ عَنّى.
أَلْحَمْدُللَّهِِ الَّذى قَضى عَنّى صَلاتى إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً(239) يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، أَلْحَمْدُللَّهِِ الَّذى هَدانا لِهذا، وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، أَلْحَمْدُللَّهِِ الَّذى أَكْرَمَ وَجْهى عَنِ السُّجُودِ إِلّا لَهُ، أَللّهُمَّ، كَما أَكْرَمْتَ وَجْهى عَنِ السُّجُودِ إِلاّ لَكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْهُ عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلاّ مِنْكَ [يا: لَكَ]، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَقَبَّلْها مِنّى بَأَحْسَنِ قَبُولِكَ، وَلا تُؤاخِذْنى بِنُقْضانِها. وَ ما سَهى عَنْهُ قَلْبى مِنْها فَتَمِّمْهُ لى بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ.
أَللّهُمَّ، فَصَلِّ [يا: صَلِ] عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِطاعَتِهِمْ، وَ اُولِى الاَْرْحامِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِصِلَتِهِمْ، وَ ذَوِى الْقُرْبَى الَّذينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ، وَ أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ، وَ الْمَوالِى الَّذينَ أَمَرْتَ بِمُوالاتِهِمْ وَ مَعْرِفَةِ حَقِّهِمْ، وَ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذينَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهيراً، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ ثَوابَ صَلاتى وَ ثَوابَ مَنْطِقى وَ ثَوابَ مَجْلسى رِضاكَ وَ الْجَنَّةَ، وَاجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ خالِصاً مُخْلِصاً يُوافِقُ [يا: يُوافى] مِنْكَ رَحْمَةً وَإِجابَةً، وَافْعَلْ فى جَميعِ ما سَأَلْتُكَ مِنْ خَيْرٍ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ، إِنّى إِلَيْكَ مِنَ الرّاغِبينَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ، يا ذَا الْمَنِّ الَّتى لا يَنْقَطِعُ أَبَداً، يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ آمَنَ بِكَ فَهَدَيْتَهُ، وَ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ، وَ سَأَلَكَ فَأَعْطَيْتَهُ، وَ رَغِبَ إِلَيْكَ فَأَرْضَيْتَهُ، وَ أَخْلَصَ لَكَ فَأَنْجَيْتَهُ، أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَحْلِلْنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِكَ، لا يَمَسُّنا فيها نَصَبٌ، وَ لا يَمَسُّنا فيها لُغُوبٌ.
أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الذَّليلِ الْفَقيرِ [يا: الْفَقيرِ الذَّليلِ]، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَغْفِرَلى جَميعَ ذُنُوبى، وَ تَقْلِبَنى بِقَضآءِ جَميعَ حَوائِجى إِلَيْكَ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، أَللّهُمَّ، ما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتى وَ عَجَزَتْ مِنْهُ قُوَّتى وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتى مِنْ أَمْرٍ تَعْلَمُ فيهِ صَلاحَ أَمْرِ دُنْياىَ وَ آخِرَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْهُ بى يا لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّأَنْتَ، بِرَحْمَتِكَ فى عافِيَةٍ، ماشآءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ. - خداوندا، تنها براى تو نماز گزاردم، و فقط تو را خواندم، و در نماز و دعايم هر چه از كاستى و شتاب و سهو و غفلت و تنبلى و سستى و فراموشى و حواس پرتى و رياء و سمعه و دو دلى و انديشه و شكّ و مشغله [يا: عمل زشت و ناپسند] و سرگرمى و نگاه باز دارنده و سرگرم كننده از برپا داشتن فرايضت مىدانى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به جاى نقص و كاستى آن تمام و كمال قرار ده، و عجله و شتابم را استوارى به ثبات و، و سهوم را به هوشيارى، و غفلتم را به تذكّر و به ياد بودن، و تنبلىام را به نشاط و شادابى، و سستىام را به نيرومندى، و فراموشىام را به حفظ، و حواس پرتىام را به مواظبت و نگاهدارى، و و ريايم را به اخلاص، و سمعهام را به پوشانيدن [اعمالم از مردم]، و دو دلىام را به روشنگرى، و انديشهام را به فروتنى، و شكّم را به يقين، و مشغول بودنم را به آسودگى، و نگاه كردنم را به خشوع و خضوع مبدّل گردان. زيرا من تنها براى تو نماز گزاردم، و فقط تو را خواندم، و روى [و اسماء و صفات و خشنودى] تو را اراده نمودم، و به سوى تو متوجّه شدم، و به تو ايمان آورده و بر توكّل نمودم، و آنچه را كه در نزد توست درخواست نمودم، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و براى من در نماز و دعايم رحمت و بركتى قرار ده كه بديها و گناهانم را بدان پوشانده، و كارهاى نيكم را دو چندان گردانده، و درجه و پايهام را بالا برده، و مقام و منزلتم را گرامى، و رويم را سپيد گردانيده، و بار گناهانم را بريزى. و آنچه را كه در نزد توست براى من، از آنچه كه پايان مىپذيرد بهتر گردان. سپاس خداوندى را كه نمازم را از سوى من ادا نمود براستى كه نماز، نوشته و واجبى با وقت معيّن براى مؤمنان است. اى مهربانترين مهربانها، سپاس خدايى را كه ما را به اين رهنمون شد، و اگر خدا هدايت نمىفرمود، ما نمىتوانستيم هدايت پذير گرديم. ستايش خداوندى را كه رويم را از سجده كردن براى غير خود گرامى داشت. خداوندا، چنانكه رويم را از كرنش نمودن براى غير خود گرامى داشتهاى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و آن را از مسألت نمودن از غير خود محفوظ بدار. خدايا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و نمازم را از من با نيكوترين پذيرش بپذير، و مرا به كمبود و كاستى آن مؤاخذه فرما، و آنچه كه دلم از آن سهو نموده به رحمتت كامل گردان. اى مهربانترين مهربانها. خداوندا، [پس] بر محمّد و آل محمّد درود فرست، همان فرمانروايانى كه به پيروى از آنان دستور دادهاى، و خويشاوندانى كه امر به رسيدگى آنان فرمودهاى، و نزديكان [پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ] كه به مودّت و مهربانى ايشان فرمان دادهاى، و اهل ذكرى كه دستور به پرسيدن از ايشان دادهاى، و سروران و سرپرستانى كه به موالات و دوستى و شناختن حقّشان دستور دادهاى، و اهل بيتى كه پليدى را از ايشان دور و به گونهى ويژهاى پاكيزهشان نمودى. خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب نمازم و ثواب گفتارم و ثواب نشستنم را خشنودىات و بهشت قرار ده، و همهى اينها را خالص و پاكيزه و بىآلايش گردان، به گونهاى كه با رحمت و اجابتى از جانب تو سازگار گردد، و تمام خيراتى را كه از تو درخواست نمودم دربارهى من انجام ده، و از فضل خويش افزون گردان، بىگمان من به سوى تو ميل و رغبت دارم، اى مهربانترين مهربانها، اى صاحب بخششى كه هرگز بخششات بريده نمىگردد، اى صاحب نيكىاى كه هرگز نيكىات گسسته نمىگردد، اى صاحب نعمتى كه هيچگاه نعمتت به شمار در نمىآيد، اى بزرگوار، اى بزرگوار، اى بزرگوار، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و مرا از كسانى كه به تو ايمان آورده، و در نتيجه هدايشتان نمودى، و بر تو توكّل نموده و كفايتشان فرمودى، و از تو درخواست نموده و عطايشان فرمودى، و به تو گراييد و خشنودشان گردانيدى، و [اعمال ]خود را براى تو خالص گردانيد و نجاتشان دادى قرار ده، خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به فضل خود ما را در خانهى جاودانىاى جاى ده كه هيچ رنجورى و ستوهى به ما در آن نرسد. خدايا، از تو همانند درخواست شخص - ذليل نيازمند [يا: نيازمند ذليل] مسألت دارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و تمام گناهانم را بيامرزى، و با برآورده نمودن همهى خواستههايم برگردانى، براستى كه تو بر هر چيز توانايى. خداوندا، هر چيزى كه درخواستم از آن كوتاه، و نيرويم از آن ناتوان گشته، و هوشيارى و ذهنم به آن نرسيده، در تمام امورى كه صلاح امر دنيا و آخرتم را در آن مىدانى، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست - اى خداوندى كه معبودى جز تو نيست، به حقّ اينكه معبودى جز تو نيست - به رحمتت همراه با عافيت آن را براى من انجام ده، آنچه خدا خواست همان مىشود، و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به خدا. دعاى گذشته به روايت ديگر اين دعا از اوّل تا جمله كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً، يا أَرْحَمَ الرّاحمين از مولايمان علىّ بن طالب (عليه السلام) نيز روايت شده، و اين دو روايت باهم اختلاف دارند. درادامهى روايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمده است: سپس بگو:
يا أَللّهُ الْمانِعُ قُدْرَتُهُ خَلْقَهُ، وَالْمالِكُ بِها سُلْطانَهُ، وَ الْمُتَسَلِّطُ بِها فى يَدَيْهِ، كُلُّ مَرْجُوٍّ دُونَكَ يُخَيِّبُ رَجآءَ راجيهِ، وَ راجيك مَسْرورٌ لا يُخَيَّبُ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ رِضاً لَكَ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ أَنْتَ فيهِ، وَ بِكُلِّ شَىْءٍ تُحِبُّ أَنْ تُذْكَرَ بِهِ وَ بِكَ يا أللّهُ، فَلَيْسَ يَعْدِلُكَ شَىْءٌ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلىمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تَحُوطَنى وَ إِخْوانى وَ وُلْدى، وَ تَحْفَظَنى بِحِفْظِكَ، وَ أَنْ تَقْضِىَ حاجَتى فى كَذا وَ كَذا. - اى خداوندى كه با قدرتت مخلوقات را منع نموده و به واسطهى آن مالك سلطنت و فرمانروايى گشته، و در دو دست [جمال و جلال ]خويش تسلّط و چيرگى دارى، هركسى غير تو كه به او اميد بسته مىشود اميدِ اميدوارانش را نوميد مىگرداند، ولى اميدوار به تو هرگز نوميد و محروم نمىگردد. از تو به [حقّ ]هر خشنوديى كه از هر چيزى كه در آن هستى دارى، و به هر چيزى كه دوست دارى به آن ياد شوى، و به تو اى خدا كه هيچ چيز با تو برابرى نمىكند، درخواست مىنمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و من و برادران و فرزندانم را نگاهدارى نموده، و به حفظ خويش محافظت نمايى، و حاجتم را دربارهى فلان چيز و فلان چيز برآورده سازى. و هر خواستهاى داشتى ذكر مىكنى، زيرا روايت شده كه پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: هر كس اين دعا را، بخواند پيش از اينكه از جايش تكان خورده و جاى ديگر برود، حاجتش برآورده مىشود.
26 - از تعقيبات مهمّ خواندن دعايى كه است كه در پايان تعقيبات و دعاهاى بعد از نماز خوانده مىشود. در روايت آمده كه: لازم است اين دعا در آخر دعاها خوانده شود:
أَللّهُمَّ، إِنّى وَجَّهْتُ وَجْهى إِلَيْكَ، وَ أَقْبَلْتُ بِدُعآئِى عَلَيْكَ، راجِياً إِجابَتَكَ، طامِعاً فى مَغْفِرَتِكَ، طالباً ما وَأَيْتَ بِهِ عَلى نَفْسِكَ، مُسْتَنْجِزاً [يا: مُتَنَجِّزاً] وَعْدَكَ، إِذْ تَقُولُ: أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ(240)، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَقْبِلْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ، وَاغْفِرْلى، وَارْحَمْنى، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، يا إِلهَ الْعالَمينَ، - خداوندا، براستى كه روى و تمام وجودم را به سوى تو نمودم، و با دعا كردنم بر تو روى آوردم، در حالى كه اميد به اجابت، و طمع در آمرزشت داشته، و آنچه را خودت بر خودت روا دانسته و وعده دادهاى، درخواست نموده، و وفاى به وعدهات را جويايم. زيرا خود فرمودى كه: مرا بخوانيد، تا دعاى شما را اجابت نمايم. پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به روى [واسماء و صفات]ات بر من روى آور، و بيآمرز و مورد رحمت خويش قرار ده، و دعايم را مستجاب گردان. اى معبود عالميان.
27 - وقتى از خواندن اين دعا فراغت پيدا كردى، مانند كسى كه آگاهانه سجده مىكند، و با خضوع و سجده كردن خواهان قُرب به خداوندگار و معبودش مىباشد، سجدهى شكر بجا آور، و بسان بندهى حقير [و نيازمندى كه خواهان داخل شدن به محضر قرب مولاى عظيم و بزرگ خويش است خود را آماده و مُهيّا نما؛ و حدّاقل حضور قلب داشته باش و خواطر خود را جمع كن، وگرنه [اگر سجده را با حالت غفلت بجا آورى، مانند كسى خواهى بود كه به هلاكت گرفتار شده، و يا خود را به خطر انداخته است، ببين سجدهى مولايمان امام كاظم (عليه السلام) را كه براى تو روايت خواهيم نمود چگونه بوده و چه ذلّت و خاكسارى و بندگىاى را دربرداشته است. و حضرتش الگويى است كه بندگان را به سوى خداوند - جلّ جلاله - خوانده و رهنمون مىگردد، و نگو كه: من توان پيمودن اين راه را ندارم. بلكه به خود بگو: واى بر تو، چگونه مىگويى كه من نمىتوانم؟ و حال آنكه اگر در پيشگاه پادشاه بزرگى ايستاده بودى، مانند بندهى ذليل و خاكسار مىشدى، پس همان گونه كه براى بندهاى از بندگانِ مولايت خاكسارى مىنمايى، تذلّل و افتادگىات براى خدا نيز چنين باشد، كه اگر تو او را نمىبينى، او تو را مىبيند. و اگر نمىتوانستى، مانندِ آن تذلّل را در برابر بندهاى از بندگان سلطانِ عالميان انجام نمىدادى. و اگر آنان به تو مىگفتند كه هيچ ترسى از ناحيهى ما نداشته باش و از سوى ما در اَمان هستى، بر تذلّل و خضوع و فروتنى تو در محضرشان افزوده مىشد، تا به اين وسيله به سوى آنان و محبّتشان تقرّب بجويى. پس حال كه مقام و منزلت بندهاى از بندگان در نزد نَفْسِ تو بالاتر از حرمت سلطان دنيا و آخرت مىباشد، خويش را معذور مدان، و حال كه سجدهى ويژگان درگاه الهى دربردارندهى خضوع و فروتنىاى است كه ذكرش خواهد آمد، پس شايسته است كه تو نيز صاحب گناهان و جنايات هستى، بيم و خشوع و فروتنى مضاعف داشته باشى.
28 - در روايت آمده كه حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر (عليه السلام) به سوى بعضى از املاك او رفتيم تا اينكه حضرت به نماز ظهر ايستاد وقتى از نماز فراغت پيدا كرد، به سجده رفت، شنيدم كه آن بزرگوار با صداى اندهناك و در حالى كه اشكها در چشمش حلقه زده بود، مىفرمود:
رَبِّ، عَصَيْتُكَ بِلِسانى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََخْرَسْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِبَصَرى، وَ لَو شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََكْمَهْتَنى [يا: لَكَمَّهْتَنى]، وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََصْمَمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِيَدى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَنَّعْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِرِجْلى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَجَذَمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِفَرْجى، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَعَقَّمْتَنى، وَ عَصَيْتُكَ بِجَميعِ جَوارِحِىَ الَّتى أَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ، وَ لَيْسَ هذا جَزآؤَك مِنّى. - پروردگار، با زبانم از تو نافرمانى نمودم به عزّتت سوگند اگر خواسته بودى مسلّماً لالم نموده بودى، و با ديدهام معصيت تو را نمودم، به عزّتت سوگند، اگر خواسته بودى بىگمان نابينايم فرموده بودى، و با گوشم نافرمانى تو را نمودم، به سربلندىات سوگند، اگر مشيّتت تعلّق گرفته بود حتماً ناشنوايم نموده بودى، و با دستم معصيت تو را نمودم، به سرافرازىات سوگند، اگر خواسته بودى مسلّماً دست مرا شل و خشك فرموده بودى، و با پايم معصيت نمودم، به عزّتت سوگند اگر خواسته بودى آن را قطع [و يا به بيمارى جذام گرفتارم] نموده بودى، و با عورتم معصيت تو را نمودم، به عزّتت سوگند اگر مىخواستى مسلّماً نازايم مىفرمودى، و با تمام اعضاء و جوارحم كه آنها را من ارزانى داشتى گناه تو را نمودم، و اين پاداش مناسب تو نبود. راوى گويد: شمردم حضرت هزار بار أَلْعَفْو أَلْعَفْو فرمود، سپس طرف راست صورت خود را بر زمين گذاشت، و شنيدم كه با صداى حزن آلود سه بار فرمود:
بُؤْتُ إِلَيْكَ بِذَنْبى، عَمِلْتُ سُوءاً، وَ ظَلَمْتُ نَفْسى، فَاغْفِرْلى، فَإِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ غَيْرُكَ، يا مَوْلاىَ، [يا مَوْلاىَ.] - به گناهم در نزد اعتراف نمودم، عمل زشت انجام دادم و به خود ستم نمودم، پس مرا بيآمرز، كه جز تو گناهان را نمىآمرزد، اى مولاى من، [اى آقاى من]. سپس طرف چپ صورت خود را به زمين گذاشت. شنيدم كه سه بار فرمود:
إِرْحَمْ مَنْ أَسآءَ وَاقْتَرَفَ، وَ اسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ. - رحم آر بر كسى كه عمل بد انجام داده و مرتكب گناه شد، و فروتنى و خاكسارى نموده و اعتراف كرد. سپس سر از سجده برداشت.
29 - وقتى سر از سجده برداشتى، آنچه را كه در روايت آمده كه: پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) هماره وقتى مىخواست از جايى كه نماز خوانده بود بر خيزد، دست راستش را بر پيشانىاش مىكشيد و مىفرمود:
لَكَ الْحَمْدُ، وَ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، إِذْهَبْ عَنِّى الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ. - حمد و ستايش تنها تو راست، و معبودى جز تو كه آگاه به نهان و آشكار، و رحمت گستر و مهربان [ويژه به مؤمنان ]هستى، وجود ندارد، غم و اندوه و فتنهها و گرفتاريها و امتحانات آشكار و نهان را از من برطرف فرما. و فرمود: هيچ يك از امّت من اين را نمىگويد، مگر آنكه خداوند هر چه مىخواهد به او عطا مىفرمايد. و نيز در حديث ديگرى آمده است كه: وقتى خواستى اين كلمات را بگويى، سه بار دست راست خويش را بر جاى سجدهات بكش و در هر بار دستت را بر صورتت بكش، و در هر بار كلمات مذكور را بگو. 30 - اگر درد و بيمارى داشته باشى، آنچه را كه از امام صادق (عليه السلام) روايت شده انجام بده، كه حضرت (عليه السلام) فرمود: دعايى است كه در تعقيب هر نمازى كه مىخواهى از آن خارج گردى، خوانده مىشود. پس اگر درد و بيماريى داشتى وقتى نمازت را تمام كردى، دستت را بر سجده گاهت از زمين بكش و اين دعا را بخوان، و هفت بار دستت را بر جاى درد بكش، و در آن حال بگو:
يا مَنْ كَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ، وَ سَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ، وَ اخْتارِ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الاَْسْمآءِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا، [وَ ارْزُقْنى كَذا وَ كَذا]، وَعافِنى مِنْ كَذا وَ كَذا. - اى خدايى كه زمين را بر روى آب [و هوا] گسترانيده و آن را پوشاندى، و هوا را با آسمان بر بسته و مسدود نمودى، و نيكوترين نامها [و كمالات] را براى خويش برگزيدى، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من چنين و چنان كن، [و فلان چيز و فلان چيز را روزىام گردان]، و از فلان چيز و فلان چيز عافيت بخش. 31 - همچنين جدّ سعيدم ابوجعفر طوسى - رضوان اللَّه عليه - فرمود: و مستحبّ است كه نمازگزار در سجدهى شكر براى برادران مؤمن خود دعا نمايد، و نيز بگويد:
أَللّهُمَّ، رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّيالِى الْعَشْرِ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ، وَ رَبَّ كُلِّ شَىْءٍ، وَإِلهَ كُلِّ شَىْءٍ، وَ خالِقَ كُلِّ شَىْءٍ، وَ مَليكَ كُلِّ شَىْءٍ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدً وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى وَ بِفُلانٍ ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِنا ما نَحْنُ أَهْلُهُ، فَإِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ - خداوندا، اى پروردگار سپيده دم [روز دهم ذى الحجّه] و شبهاى دهگانهى [نخست ذى الحجّه] و آن [روز] زوج و فرد [يعنى روز ترويه كه زوج هشتم ذى الحجّه است و روز عرفه كه فرد و نهم ذى الحجّه مىبارد] و پروردگار آخر شب و پروردگار هر چيز و معبود تمام اشياء و آفريننده تمام موجودات و فرمانرواى و هرچيز، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من و به فلانى هر چه را كه خود زيبندهى آن هستى بكن، و آنچه را كه ما سزاوار آنيم مكن، كه تو اهل تقوى و نگاهدارى و زيبندهى آمرزش مىباشى. سپس سر از سجده بردار و بگو:
أللّهُمَّ، أَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ السَّعادَةَ فِى الرُّشْدِ وَ إِيمانَ الْيُسْرِ وَ فَضيلَةً فِى النِّعَمِ وَ هَنآئَةً فِى الْعِلْمِ، حَتّى تُشَرِّفَهُمْ عَلى كُلِّ شَريفٍ. أَلْحَمْدللَّهِِ وَلِىِّ كُلِّ نِعْمَةٍ، وَ صاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ، وَ مُنْتَهى كُلِّ رَغْبَةٍ، لَمْ يَخْذُلْنى عِنْدَ شَديدَةٍ، وَ لَمْ يَفْضَحْنى [سوء ]بِسَريرَةٍ،(241) فَلَِسيِّدِى الْحَمْدُ كَثيراً. - خداوندا، نيكبختى در رشد و هدايت، و راحتى ايمان، برترى در نعمتها، و گوارايى بدون سختى و رنج در دانش را به محمّد و آل محمّد عطا فرما، تا اينكه آنان را بر هر بزرگى برترى دهى. ستايش خدا را، [كه] سرپرست هر نعمت، و صاحب هر نيكى، و منتهاى هر ميل و رغبت است، [هم او كه] در هر سختى و ناگوارى مرا بىياور نگذاشت، و به واسطهى باطن و درون [و صفات بد ]مرا رسوا نفرمود، پس ستايش فراوان تنها براى آقا و سرورم مىباشد. سپس بگو:
أَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنى وَ لَمْ أَكُنْ شَيْئاً مُذْكُوراً، رَبِّ، أَعِنّى عَلى أَهْوالِ الدُّنْيا وَ بَوائِقِ الدَّهْرِ وَ نَكَباتِ الزَّمانِ وَ كُرُباتِ الْآخِرَةِ وَ مُصيباتِ اللَّيالى وَ الاَْيّامِ، وَ اكْفِنى شَرَّ ما يَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ، وَ فى سَفَرى فَاصْحَبْنى، وَ فى أَهْلى فَاخْلُفْنى، وَ فيما رَزَقْتَنى فَبارِكْ لى، وَ فى نَفْسى لَكَ فََذلِّلْنى، وَ فى أَعْيُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى، وَ إِلَيْكَ فَحَبِّبْنى، وَ بِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى، وَ بِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى، وَ بِسَريرَتى فَلا تُخْزِنى، وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالْأِنْسِ فَسَلِّمْنى، وَلَِمحاسِنِ الاَْخْلاقِ فَوَفِّقْنى، وَ مِنْ مَساوِى الاَْخْلاقِ فَجَنِّبْنى.
إِلى مَنْ تَكِلُنى يا رَبَّ الْمُسْتَضْعَفينَ، وَ أَنْتَ رَبّى؟ إِلى عَدُوٍّ مَلَّكْتَهُ أَمْرى، أَمْ إِلى بَعيدٍ فَيَتَهَجَّمُنى [يا: فَيَتَجَّهُمنى] فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ يارَبِّ فَلا أُبالى، غَيْرَ أَنَّ عافِيَتَك أَوْسَعُ لى وَ أَحَبُّ إِلَىَّ. أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ الَّذى أَشْرَقَتْ لَهُ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ، وَ كُشِفَتْ بِهِ الظُّلْمَةُ، وَ صَلُحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الاَْوّلينَ وَالْآخِرينَ، مِنْ أَنْ يَحُلَّ عَلَىَّ غَضَبُكَ، أَوْ يَنْزِلَ بى سَخَطُكَ، لَكَ الْحَمْدُ حَتّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِكَ. - خداوندا، سپاس تو را همان گونه كه مرا آفريدى در حالى كه هيچ چيز قابل ذكر نبودم. پروردگار، مرا بر هول و هراسهاى دنيا و مصيبتهاى روزگار و گرفتاريهاى زمانه و ناراحتيهاى گلوگير آخرت و مصيبتهاى شبانه روز يارى فرما، و از شرّ آنچه كه ستمگران در زمين انجام مىدهند كفايت فرما، و در سفرم همراه من، و در خانوادهام جانشين من باش، و آنچه را به من روزى دادى پر خير و بركت گردان، و مرا در نزد خويش ذليل، و در چشم مردم بزرگ گردان. و در نزد خود مرا محبوب نما، و به واسطهى گناهانم مفتضح، و به جهت كردارم گرفتارم، و به واسطهى درون [و صفات بدم] رسوايم مفرما، و از شرّ جنّ و انس سلامتم بدار، و به اخلاق نيكو مؤفّقم گردان، و از اخلاق ناپسند دورم بدار. اى پروردگار ناتوانان، مرا به چه كسى مرا واگذار مىكنى، در حالى كه تو پروردگار من هستى؟ (آيا) به دشمن [و شيطان]ى كه مالك امرم گردانيدهاى، يا به شخص دورى بر من هجوم آورد [يا: كه با روى ناخوش با من برخورد كند]؟! پس اى پروردگار من، اگر تو بر من خشم نگيرى، با كى ندارم، جز اينكه عافيت تو براى من وسيعتر و دوست داشتنىتر است. پناه مىبرم به روى [و اسماء و صفات] بزرگوارت كه آسمانها و زمين بدان روشن گرديده، و تاريكى به واسطهى آن برطرف شده، و امر اوّلين و آخرين بدان شايسته و درست گشته، از اينكه مشمول غضبت گردم، يا خشمت بر من فرود آيد. ستايش مخصوص توست تا اينكه خشنود گردى، و [تا حتّى] بعد از خشنودىات. و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به تو.
اينك فضيلت نماز كسانى را كه به تدبير خداوند - جلّ جلاله - راضى و خرسند هستند، و به شرطها و پيمانهاى خود با خداوند - جلّ جلاله - وفا مىكنند، ذكر مىكنيم: در روايت آمده كه ابن عبّاس گفت: رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: خداوند متعال فرشتهاى دارد كه سخائيل [يا: سنحائيل ]ناميده مىشود، كه وقت هر نماز برائتهاى نماز گزاران را از پروردگار عالميان - جلّ جلاله - مىگيرد. پس وقتى مؤمنين صبح بپا خاسته و وضو گرفته و نماز صبح را خواندند، برائتى از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مىستاند كه در آن نوشته شده است: منم خداوند باقى و پايدار، بندگان و كنيزان من، شمارا در حرز و حراست خود قرار داده و در حفظ و تحتِ كَنَف و حمايتم گردانيدم. به عزّتم سوگند، هرگز شما را بىياور نخواهم گذاشت، و تا ظهر گناهانتان آمرزيده است. و هنگامى كه ظهر شد و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت دوّم را از خدا - عزّوجلّ - براى آنان مىگيرد، كه در آن نوشته شده: منم خداوند قادر و توانا، اى بندگان و كنيزان من، گناهان شما را به كارهاى نيك مبدّل گردانيده، و بديهايتان را آمرزيدم، و به واسطه خشنودىام، شما را در خانهى جلال و عظمتم داخل گردانيدم. و هنگامى كه عصر شد و بپا خاستند و وضو گرفتند و نماز خواندند، برائت سوّم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مىگيرد كه در آن نوشته شده: منم خداوند جليل و بزرگوار، كه يادم بزرگ و پاك، و سلطنت و پادشاهىام عظيم است. بندگان و كنيزان من، بدنهاى شما را بر آتش حرام گردانيده و شما را در جايگاه ابرار و نيكان جاى دادم، و به رحمت خويش شرّ اشرار را از شما دور نمودم. و هنگامى كه وقت نماز مغرب شد، و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت چهارم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مىگيرد كه در آن نوشته شده: منم خداوند جبّار بزرگ متعال، بندگان و كنيزان من، فرشتگانم از نزد شما با خرسندى و خشنودى به بالا آمدند، و بر من سزاوار است كه شما را خشنود و خرسند گردانم و هرچه را كه آرزو داريد در روز قيامت به شما عطا كنم. و هنگامى كه وقت نماز عشا رسيد و آنان بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت پنجم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مىگيرد كه در آن نوشته شده: منم خدايى كه معبودى جز من نيست و پروردگارى جز من وجود ندارد. بندگان و كنيزان من، در خانههايتان طهارت نموده، و به خانههاى من و مساجد رفتيد، و مستغرق در ذكر و ياد من شده، و حقّ مرا شناختيد، و نمازهايى كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد، تو را گواه مىگيرم اى سنحائيل و اى ساير [و يا: همهى] فرشتگانم، براستى كه من از آنان خرسند و خشنود گرديدم. حضرت فرمود: آنگاه سنحائيل هر شب بعد از نماز عشا سه بار ندا مىكند: اى فرشتگان خدا، براستى كه خداوند - تبارك و تعالى - نمازگزاران مُوَحِّد را آمرزيد. پس هيچ فرشتهاى در آسمانهاى هفتگانه نمىماند مگر اينكه براى نمازگزاران طلب آمرزش و استغفار مىنمايد و براى آنان به مداومت بر نمازگزاردن دعا مىكند. پس هر بنده (زن و يا مرد) كه نمازِ شب روزىاش شده، و با اخلاص براى خدا بپا خاسته و وضوى كامل گرفته و با نيّت صادق و قلب سليم و بدن فروتن و چشمِ اشكبار براى خداوند - عزّوجلّ - نماز بخواند، خداوند تبارك در پشت او نُه صف از فرشتگان را قرار مىدهد، كه در هر صف عدّهاى كه شمارهاش را جز خداوند - تبارك و تعالى - نمىتواند بشمارد قرار مىگيرند، يك طرف صف در مشرق و ديگرى در مغرب قرار دارد. حضرت فرمود: پس وقتى وى از نماز فراغت پيدا كرد، به عدد آنان براى او درجه و پايهى ايمانى نوشته مىشود. راوى حديث منصور مىگويد: وقتى ربيع بن بدر اين حديث را نقل مىكرد، مىگفت: كجايى تو اى كسى كه از اين كَرَمَ و بزرگوارى غفلت دارى؟ و كجايى از اين برخاستن و عبادت در شب، و از اين پاداش فراوان و بزرگ، و از اين كرامت و بخشش؟
مبادا گمان كنى به كسى كه با حالت غفلت از خداوند - جلّ جلاله - و همراه با خوار و كوچك شمردن حُرمت خداوند - جلّ جلاله - نماز مىخواند نيز اين گونه عطا و بخشش مىشود، زيرا همان گونه كه پيش از اين توجّه داديم نماز اين دسته، از بديها و گناهان محسوب مىشود و بنده در هنگام فراغت از اين گونه نمازها نيازمند به درخواست عفو و گذشت از درگاه الهى است. آيا نمىبينى كه در همين حديث چگونه خداوند دربارهى نمازگزارانى كه آن نويدها و آن جُود و بخشش وعده داده شده مىفرمايد: براستى كه فرشتگانم از نزد شما با خشنودى و رضايت بالا آمدند. و تو خود مىدانى كه نَفْس تو به تدبير خداوند نسبت به خود و عيال و آرزوها و حالاتت خشنود نيست. و همچنين در آن قسمت حديث كه مىفرمايد: مستغرق در ذكر و ياد من شده و حقّم را شناخته و نمازهايى را كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد. و تو مىدانى كه در بيشتر اوقات مستغرق در ياد دنيا هستى، و نسبت به حقّ خداوند - جلّ جلاله - معرفت ندارى، و حداقلّ آن را مانند بجا آوردن حقّ برخى از بندگان خدا كه در نزدت عزيز و ارجمند است، انجام نمىدهى. و نيز آنجا كه پيرامون نماز نافلهى شب مىفرمايد كه: با قلب سليم و بدن خاشع و فروتن و چشم اشكبار نماز مىگزارند. و توجّه دارى كه اگر حال تو اينچنين نباشد، تمام نمازت ضايع و نابود، و يا جنايت و گناهى است از ناحيه تو.
221) محمّد (47): 9. 222) بقره (2): 45. 223) حجرات (49): 7. 224) بقره (2): 238. 225) به جاى اين كمله، در برخى از نسخههاى كتاب آمده است: يا مُعْترّ يعنى: اى كسىكه بدون درخواست خواهان نيكى هستى
226) در برخى از نسخههاى كتاب در ادامه وچپ دارد، كه اشتباه است. 227) علق (96): 19. 228) و روشن است كه دعا كردن و درخواست عفو نقصهايى كه در نماز پيش مىآيد، و سپردن آن به خداوند - جلّ جلاله - از مصاديق قرب به اوست. (مترجم) 229) كافى، ج 2 ص 549، روايت 9 - البتّه در كافى عبارت به اينصورت آمده است: وَلا يَفْعَلُ ما يَشاءُ أَحَدٌ غَيْرُهُ و نيز اينكه تمام دعا را سه بار بگويد. 230) يعنى امور خوشايند (از آن جمله دفع موارد مذكور درروايت) را در پى دارند.
231) در برخى از نسخهها به جاى يَغْبِطُنى لفظيُعْطينى آمده است كه ظاهراً اشتباه كاتب و ناسخ مىباشد. 232) به جاى اين كلمه در برخى از نسخهها «يُرْفَثُ» آمده است كه ظاهراً درست نيست. 233) غافر (40): 60 234) غافر (40): 60. 235) بقره(2): 186. 236) زمر (39): 53. 237) صحاح، مادّهى نصح، ج 1، ص 411.
238) الفهرست، ص 70، ص 79. 239) نساء (4): 103. 240) غافر (4): 60. 241) ظاهراً عبارت به اين صورت بوده است: بِ [سُوءِ] سَريرَةٍ.
توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: