احكام و آداب تيمّم
گذشت كه طهارت با خاك و تيمّم هنگام تنگى وقت و ترس از فوت نماز انجام مىشود، و نيز امورى كه آن را باطل مىكند ذكر شد(132). چنانكه گفتيم: تيمّم دَرِ رحمتى است كه خداوند - جلّ جلاله - گشوده، و به واسطهى آن بندگان را بر اسباب نيل به خشنودىاش رهنمون گرديده، و با اين كار هشدار داده كه نماز از مهمّترين عبادتهاست، و حتّى هنگام ضرورت و در هيچ حالتى، از هيچ يك از مكلّفين ساقط نمىگردد.
كيفيّت تيمّم بدل از غسل
1 - هرگاه كه وقت نماز - خواه واجب باشد و خواه مستحبّ - تنگ شد، و غسلى بر انسان واجب بود كه داخل شدن در نماز جز بعد از طهارت از آن جايز نبود، اگر نمازى كه مىخواهد براى آن طهارت كند واجب باشد، نيّت تيمّم آن نيز به اين صورت است: تيمّم واجب بجا مىآورم، به جهت وجوب، آن، به گونهاى كه هر چيز كه با غسل كردن مباح مىگردد با آن نيز مباح و جايز شود، و بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبندهى عبادت و پرستش است، عبادت مىنمايم.
2 - اگر نماز، مستحبّ باشد، تيمّم نيز مستحبّ و بقيّهى نيّت آن به همان صورتى است كه توضيح داديم.
3 - سپس مكلّف دستهايش را بر زمين يا هر چيزى كه در صورت پيدا نشدن خاك به جاى آن مىنشيند، مىزند، و دستها را به هم مىزند تا گرد و غبارش بريزد، و با هر دو دست از ابتداى رستنگاه موى سر از بالاى پيشانى و تمام جبين و كنار پيشانى تا سَرِ بينى كه در سمت دهان قرار دارد (به همان صورتى كه پيش از اين ذكر نموديم) مىكشد، و بعد دوباره دستها را بر زمين يا هر چيز ديگر جانشين آن مىزند، و آنها را به هم مىزند تا گردش بريزد، و با كفِ دستِ چپ، پشت دست راست را از مَفْصَلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست راست مسح مىكند، و نيز با كفِ دستِ راستِ، پشتِ دست چپ را از مفصلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست چپ مسح مىنمايد.
4 - وقتى اينها را انجام داد، هر چيز كه به واسطهى غسل، مباح و جايز بود، بدون كم و كاست جايز و مباح مىگردد. و هر چيز كه غسل را باطل مىكند، تيمّم بدل از طهارت كبرى يعنى غسل، و تيمّم بدل از طهارت صغرى يعنى وضوء را نيز باطل مىكند. و اين مطلب در فصل دوازدهم نيز ذكر شده بود.
5 - اگر براى غسل دادن ميّت نيز، امكان نداشته باشد كه انسان از آب استفاده كند، بى كم و كاست به ترتيبى كه شخص زندهى مكلّفِ به غسل، تيمّم مىكند، ميّت را تيمّم بدل از غسل مىكنند.
شرايط لباس و مكان نماز
در رابطه با گزينش جامه و مكان نماز، مهمّ اين است كه لباس و مكان نماز پاكيزه باشند، به گونهاى كه نماز خواندن در آن دو براى انسان مباح و جايز باشد. خواه مِلْكِ انسان باشند و يا از كسى عاريه و يا اجاره نموده و يا به صورتى غير از اينها براى او مباح باشند.
صدق در پوشيدن لباس و مقصود از آن
و ديگر اينكه نماز گزار در پوشيدن لباس براى نماز، صادق باشد، و معناى صادق آن است كه: باطنش با ظاهرش كه مىگويد آن لباسها را جز براى خدا و جز براى انجام عباداتى كه خداوند اراده نموده نپوشيدهام، باهم سازگار و موافق باشند؛ زيرا اگر قصدش از پوشيدن لباس، لذّت نَفْس و دل باشد، در نزد خدا از اين جهت كه ادّعا مىكند لباس را تنها براى نماز يا براى پروردگارش پوشيده، دروغگو محسوب مىشود؛ و همچنين اگر لباس را براى افزون طلبى و فخر و نزديكى جستن به دلهاى بندگان پوشيده باشد، ولى چنين اظهار كند كه آن را براى خدمت و بندگى خداوندى كه سلطان معاد است پوشيده، دروغگو خواهد بود.
بنابراين، واجب است كه در پوشيدن لباس صادق باشد، و گرنه حضرت حقّ را كوچك شمرده، و مستحقّ آن است كه خداوند - جلّ جلاله - از خطاب و پاسخ و پاداش دادن به او روى گردان باشد.
ديگر احكام لباس نمازگزار
نماز خواندن مرد در لباس ابريشم خالص كه ساتر عورت باشد، در صورتى كه نمازگزار بداند كه لباس ابريشمى پوشيده صحيح نيست، مگر اينكه در جنگ بپوشد و پوشيدن آن به صلاح جنگجو بوده و ناچار از پوشيدن آن باشد. البتّه توضيح بحث لباس نمازگزار و لباس حلال و مستحبّ و حرام و مكروه مفصّل است كه اگر در اينجا ذكر شود، بيم آن است كه مطلب به درازا بكشد.
اخلاص و حضور قلب در انتخاب مكان نماز
در رابطه با گزينش مكان نماز نيز بهترين جا براى نمازگزار، مكانى است كه بنده در آنجا حضور قلب داشته و با دل به ياد خداوند - جلّ جلاله - بوده، و حقّ حُرمت عظمت الهى و ادب خاكسارى عبوديّت و بندگى را مراعات نمايد، و نسبت به اخلاص و اختصاص اعمال براى پروردگار نزديكتر بوده، و به دور از چيزهايى باشد كه باطن و ظاهر انسان را از ايستادن در پيشگاه خداوندى كه مولى و مالك انسان و با عظمتتر از همگان و خداوندگار دنيا و آخرت است، به خود سرگرم مىسازند.
صدق در انتخاب مكان نماز و مقصود از آن
و نيز نمازگزار بايد در اختيار مكان براى خدمت و بندگىِ خداوند پادشاه بسيار پاداش دهنده، صادق باشد، و معناى صادق بودن آن است كه باطنش با ظاهرش كه مىگويد: قصدم از حضور در اين مكان و ايستادن در اينجا جز براى خداوند - جلّ جلاله - و طلب خشنوديهاى او نيست، موافقت داشته باشند.
در بعضى از داستانها آمده است كه: يكى از خواصّ و برگزيدگان در خلوت و تنهايى مشغول عبادت خداوند - جلّ جلاله - بود، و در نزديكى او درختى وجود داشت كه پرندههايى در آن زندگى مىكردند. وى سجّادهى خود را به زير آن درخت انتقال داد، تا به درخت و آواز پرندگان كه در درخت بودند اُنس بگيرد، ولى از ناحيهى خداوند - جلّ جلاله - معاقَب شده و به او گفته شد كه: آيا اُنس با ما آن قدر ارزش نداشت كه تو را از درخت و پرندگان بىنياز نمايد؟ وى توبه نمود و دانست كه با اين اُنس گرفتن، خود را به خطر انداخته است.
و نيز در برخى از داستانهاى اهل محاسبه و مراقبه ديدم كه بعضى از آنها كه با نشاط و اهتمام و سرور مشغول نماز بود، به درگاه خدا عرض كرد: اى پروردگار من، آيا در رابطه با حضور قلب و اقبال و توجّه قلبى در نماز چيزى باقى مانده كه من نياز داشته باشم پيش از مرگ اصلاحش كنم؟ گفته شد: بله، تو به نسيم سحرگاهان اُنس مىگيرى، و چيز ديگرى غير از ما، تو را به نشاط مىآورد، و صفات خواصّ ابرار و برگزيدگان چنين نمىباشد، پس در خدمت و بندگى تو شرك، و انگيزهى ديگر غير از آنچه كه ما از اخلاص عبوديّت مىخواهيم، وجود دارد.
بهترين مكان براى نماز
اگر حالِ بندهاى كه به نماز مكلّف است مقاوم و استوار باشد، به گونهاى كه به تغيير مكانها، اخلاص و اختصاصش ديگرگون نگردد، افضل آن است كه در انتخاب مكانهاى نماز و جايگاههاى دعا، هر مكان و جايگاهى را كه شرع مقدّس به آن فضيلت داده انتخاب و پيروى نمايد، كه با فضيلتترين آنها خانههاى خداوند - متعال و جلّ جلاله - و مساجد است كه مخصوص عبادت اوست، و برترين مسجدها، مسجدُالحَرام و مسجد مدينه باشد. و البتّه مطلب در اين رابطه بسيار است و ما تنها مقدارى از آن را كه آماده است، در اين راستا و بر اساس روايت ذكر مىكنيم.
ذكر فضيلت بعضى از مساجد و تفاوت نماز خواندن در آنها
1 - از آن جمله در روايت آمده كه مولايمان علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) پيوسته مىفرمود: هركس به مسجد رفت و آمد كند، يكى از هشت چيز را به دست مىآورد: برادرى كه در راه خشنودى خدا از او بهره ببرد، يا علم و دانشى نو و زيبا، يا آيه محكم از قرآن كريم، يا سخنى كه او را بر هدايت رهنمون گردد، يا كلامى كه او را از هلاكت رهايى بخشيده و برگرداند، يا سنّت و روشى كه از آن پيروى كند، يا رحمتى از جانب خداوند كه انتظارش را مىكشيده، يا گناهى كه آن را به خاطر ترس از پروردگار يا از روى شرم ترك مىكند.
2 - نيز در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس به مسجد برود، بر هيچ تر و خشك قدم نمىگذارد، مگر اينكه آن چيز تا زمينهاى هفتگانه براى او تسبيح مىگويد.
3 - همچنين در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوار از پدران بزرگوارش از علىّ (عليه السلام) فرمود: يك نماز در بيت المقدّس هزار و يك نماز سپاس شود، و در مسجد اَعْظَم صد و يك نماز، و در مسجد قبيله بيست و پنج نماز، و در مسجد بازار دوزاده نماز، و نماز خواندن در خانه به تنهايى، تنها يك نماز محسوب مىگردد.
ناگفته نماند كه در فضيلت نماز گزاردن در مسجد الحرام و مسجد النبىّ - عليه افضل الصّلاة والسّلام - و مسجد كوفه احاديث معروف و فراوانى نقل شده است.
كيفيّت دخول در مسجد
كيفيّت دخول در مسجد بر اساس دو روايتى كه از مولايمان امام صادق - صلوات اللّه عليه - و امام حسن عسگرى (عليه السلام) كه از ابتداى وارد شدن در مسجد تا روبه قبله ايستادن در جاى خواندن نماز را شامل مىشوند، و ما آن دو را باهم مخلوط نموده و باهم ذكر مىكنيم، بدين ترتيب وقتى انسان خواست وارد مسجد شود، روبه قبله ايستاده و مىگويد:
بِسْمِ اللَّهِ، وَ بِاللَّهِ، وَ مِنَ اللّهِ، وَ إِلَى اللّهِ، وَ خَيْرُ الاَْسْماءِ لِلّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلى اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، أَلّلهُمَّ افْتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ أَغْلِقْ عَنّى أَبْوابَ مَعْصِيَتِكَ، وَاجْعَلْنى من زُوّارِكَ وَ عُمّارِ مَساجِدِكَ، وَ مِمَّنْ يُناجيكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ، وَ مِنَ الَّذينَ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظوُنَ، وَ اَدْحَرْ عَنِّى الشَّيْطانَ [الرَّجيمَ] وَ جُنُودَ إِبْليسَ أَجْمَعينَ.
- به نام خدا، و به وسيلهى خدا، و از خدا، و به سوى خدا، و بهترين نامها [و كمالات] براى خداست، بر خداوند توكّل مىنمايم، و هيچ دگرگونى و نيرويى به غير خداوند وجود ندارد، خداوندا، دَرِ رحمت و توبهات را بر من بگشاى، و درهاى معصيت و نافرمانىات را به روى من ببند، و مرا از زيارت كنندگان خود و آباد كنندگان مساجدت، و از كسانى كه شبانه روز با تو مناجات مىنمايند، و از آنان كه بر نمازهايشان محافظت دارند، قرار ده، و شيطان [رانده شده] و همهى لشگرهاى ابليس را از من دور فرما.
سپس با پاى راست وارد مسجد شده و مىگويد:
أَلّلهُمَّ، افتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ أَغْلِقْ عَنّى بابَ سَخَطِكَ وَ بابَ كُلِّ مَعْصِيَةٍ هِىَ لَكَ. أَلّلهُمَّ، أَعْطِنى فى مَقامى هذا جَميعَ ما أَعْطَيْتَ أَوْلِياءَكَ مِنَ الْخَيْرِ، وَ اصْرِفْ عَنّى جَميعَ ما صَرَفْتَهُ عَنْهُم مِنَ الاَْسْوآءِ وَ الْمَكارِهِ، رَبَّنا، لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا، [رَبَّنا، وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلنا.] رَبَّنا، وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَاعْفُ عَنّا، وَاغْفِرْلَنا، وارْحَمْنا. أَنْتَ مَوْلانا، فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ(133)
أَلّلهُمَّ، افْتَحْ مَسامِعَ قَلْبى لِذِكْرِكَ، وَارْزُقْنى نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ثَبِّتْنى عَلى أَمْرِهِمْ، وَ صِلْ ما بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ، وَ احْفَظْهُم مِنَ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمآئِلِهِمْ، وَامْنَعْهُمْ أَنْ يُوصَلَ اِلَيْهِمْ بِسُوءٍ.
أَلّلهُمَّ، إِنِّى زآئِرُكَ فى بَيْتِكَ. وَ عَلى كُلِّ مَأْتِىٍ حَقٌّ لِمَنْ أَتاهُ وَ زَارَهُ، وَ أَنْتَ أَكْرَمُ مَأْتِّىٍ وَ خَيْرُ مَزُورٍ وَ خَيْرُ مَنْ طُلِبَ إِلَيْهِ الْحاجاتُ، وَ أَسْأَلُكَ يا أَللَّهُ، يا رَحْمانُ، يا رَحيمُ، بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ، وَ بِحَقِّ الْوِلايَةِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ، وَ تَمُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ.
- خدايا، دَرِ رحمت و توبهات را به روى من بگشاى، و دَرِ ناخشنودى و در تمام گناهان و معاصى را به روى من ببند. خداوندا، در همين جا تمام خيراتى را كه به اولياء خويش عنايت فرمودى به من نيز ارزانى دار، و همهى بديها و ناخوشاينديهايى را كه از آنان بازداشتى از من باز دار. پروردگارا، اگر فراموش يا خطا كرديم بر ما مگير، [پروردگارا، سنگينى و تكليف سخت بر دوش ما مَنِهْ، همچنانكه بر دوش كسانى كه پيش از ما بودند نهادى ]پروردگارا، ما را به آنچه كه توان آن را نداريم مكلّف منما، و از ما درگذر، و مورد مغفرت و رحمت خويش قرار ده، تويى سرپرست ما، پس ما را بر گروه كافران يارى فرما.
خدايا، گوشهاى دلم را به ذكر و يادت بگشاى، و ياورى آل محمّد را روزىام گردان، و مرا بر امر [ولايت] آن بزرگواران استوار بدار، و پيوند ميان من و ايشان را برقرار دار، و ايشان را از [گزند دشمنان] از پيشارو و پشت سر و دست راست و چپشان محافظت فرما، و از رسيدن شرّ و بدى به ايشان جلوگيرى نما. خداوندا، من به خانه تو و به زيارت تو آمدهام، و هر كه به سوى كسى برود و زيارتش نمايد بر كسى كه زيارتش نموده حقّى دارد. و تو بهترين كسى هستى كه بر تو وارد مىشوند و بهترين زيارت شونده و بهترين كسى هستى كه حوايج از درگاهت درخواست مىشود. اى خدا، اى رحمان، اى رحيم، به خاطر آن رحمتت كه هر چيز را فراگرفته، و به حقّ ولايت، از تو خواستارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و مرا وارد بهشت گردانى، و به من منّت بگذار و از آتش جهنّم آزاد نما.
و هنگامى كه به جايى كه مىخواهى نماز بخوانى رسيدى، رو به قبله نما و بگو:
أَلّلهُمَّ، إِنّى أُقَدِّمُ إِلَيْكَ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ نَبِىَّ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ الاَْوْصِيآءِ الْمَرْضِيّينَ بَيْنَ يَدَىْ حَوآئِجى، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِمْ اِلَيْكَ، فَاجْعَلْنى بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ. أَلّلهُمَّ، اجْعَلْ صَلاتى بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ دُعآئى بِهِمْ مُسْتَجاباً، وَ ذَنْبى بِهِمْ مَغْفُوراً، وَ رِزْقى بِهِمْ مَبْسُوطاً، وَ انْظُرْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ نَظْرَةً أَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ وَالاْيمانَ، ثُمَّ لاتَصْرِفْهُ إلّا بِمَغْفِرَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ. (رَبَّنا، لا تُزِعْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَ هَبْ لنا مِنْ لَدُنْكَ رِحْمَةً، إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ.(134)
أَلّلهُمَّ، إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَ رِضاكَ طَلَبْتُ، وَ ثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، أَلّلهُمَّ، أَقْبِلْ عَلَىَّ [يا: إلَىَ] بِوَجْهِكَ، وَ أَقْبِلْ إِلَيْكَ بِقَلْبى، أَلّلهُمَّ، أَعِنّى عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِمَّنْ يُناجيهِ. أَلّلهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما هَدَيْتَنى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما فَضَّلْتَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما رَزَقْتَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى كُلِّ بَلآءٍ حَسَنٍ ابْتَلَيْتَنى، أَلّلهُمَّ، تَقَبَّلْ صَلاتى، وَ تَقَبَّلْ دُعآئى، وَ اغْفِرْلى، وَارْحَمْنى، وَ تُبْ عَلَىَّ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.
- خدايا، براستى كه من حضرت محمّد، پيامبرت، پيامبر رحمت، و اهل بيتش اوصياءِ مورد پسندت را در پيشاپيش خواستههايم مقدّم مىدارم، و به واسطهى آنان به سوى تو توسّل مىجويم، پس مرا به واسطهى ايشان در دنيا و آخرت در نزد خويش آبرومند، و از مقرّبان درگاهت قرار ده. خداوندا، نمازم را به واسطهى آنان قبول، و دعايم را به خاطر آنان مستجاب، و گناهانم را به جهت آنان آمرزيده، و روزىام را به خاطر آنان وسعت ده، و به وجه [و اسماء و صفات] گرامىات، يك نگاه و گوشهى چشمى به من بنما به گونهاى كه كرامت و ايمانم به آن كامل گردد، آنگاه نگاهت را از من برگردان مگر اينكه مرا آمرزيده و توبهام را پذيرفته باشى.
پروردگارا، بعد از آنكه هدايتمان فرمودى دلهايمان را منحرف مفرما، و رحمتى از جانب خويش ارزانىمان دار، براستى كه تويى بسيار بخشنده.
خداوندا، تنها به سوى تو متوجّه شدم، و تنها خشنودى تو را خواستارم و فقط ثواب تو را خواهانم، و تنها به تو ايمان آورده و فقط بر تو توكّل نمودم. خدايا، با وجه [و اسماء و صفات]ات به سوى من روى كن، و دل مرا رو به سوى خود كن، خداوندا، مرا بر ذكر و شكر و سپاسگزارى و عبادت نيكويت يارى فرما، سپاس خدايى را كه مرا از كسانى قرار داد كه با او مناجات مىكنند، خدايا، حمد و ستايش بر تو به خاطر اينكه مرا هدايت فرمودى، و سپاس تو را به جهت اينكه مرا فضيلت دادى، و ستايش تو را به خاطر اينكه مرا روزى دادى، و سپاس تو را به جهت هر گرفتارى نيكويى كه مرا بدان گرفتار و امتحان نمودى، خدايا نمازم را قبول، و دعايم را مستجاب فرما، و مرا بيآمرز و بر من رحم آر، و توبهام را بپذير، براستى كه بسيار توبه پذير و مهربان هستى.
بهترين مكان براى خواندن نماز واجب و مستحبّ
و توجّه داشته باش كه خواندن نماز نافله در غير مسجد افضل است، و بپا داشتن نماز واجب در مساجد اكمل مىباشد، و ما اين مطلب را به تفصيل درآينده بر اساس آنچه كه خداوند - جلّ جلاله - ما را آگاه نموده با استفاده از آنچه كه خداوند به ما آموخته و احسان فرموده، ذكر خواهيم نمود. ان شاء اللَّه تعالى.
132) به فصل دوازدهم رجوع شود.
133) بقره (2): 286.
134) آل عمران (3): 8.