اين طهارت كه در عرف شرع تيمّم ناميده مىشود، رحمت و اِنعام و بزرگوارى و بخششى است از جانب خداوند - جلّ جلاله - نسبت به كسانى كه نمىتوانند با آب طهارت كنند.
و ويژگى خاكى كه به آن تيمّم مىشود اين است كه: بايد پاك بوده، و از ناحيهى شرع در استعمال آن مأذو باشيم.
و اگر كسى كه وظيفهاش تيمّم است خاك پيدا نكرد، از گرد و غبار نمدِ زين اسب و مانند آن تيمّم مىكند. و در صورت نبودن آب و خاك و در حالت اضطرار و ناچارى مىتوان با هر چيز كه گرد و غبار داشته باشد، تيمّم كرد.
فقط وقتى مىتوان تيمّم كرد كه وقت نماز تنگ شده و تنها به اندازهاى كه بتوان تيمّم كرد وقت باشد، و يا بكلّى آب يافت نشود؛ يا استعمال آب براى شخص - به خاطر بيمارى يا عدم امكان پرداخت بهاى آب، و يا به جهت عذرهايى ديگرى كه در شريعت محمّديّه (صلى الله على و آله و سلم) مجوّزِ تيمّم هستند - ممكن نباشد.
اگر عدم امكان طهارت با آب، به خاطر پيدا نشدن آب بوده و شخصى كه آب پيدا نكرده در صحرا باشد، بايد هنگام تنگ شدن وقت نماز، در زمين هموار به اندازهى مسافت پرتاب دو تير، و در زمين سخت و ناهموار به اندازهى مسافت پرتاب يك تير، در جستجوى آب برود. و جستجوى آب براى هركس كه قدرت بر آن داشته باشد امر مهمّ و بسيار مورد تأكيد است.
اگر انسان در بيابان بود و پس از جستجو آب پيدا نكرد، يا عذرى در ترك طهارت به آب براى نماز داشت (مانند برخى از عذرهايى كه بدان اشاره نموديم)، كيفيّت تيمّم براى طهارت از حَدَث اصغر و بدل از وضو آن است كه: تيمّم كننده كف دو دستش را بر خاك بزند، سپس آنها را به هم مىزند تا گرد و غبار آنها بريزد، و كف دستها را بر پيشانىاش، (از ابتداى جلوى سر [و رستنگاه مو] تا گوشهى بينى) مىكشد. البتّه مقصود از گوشهى بينى، طرفِ سر بينى است، و پس از آن كف دست چپش را روى كف دست راستش (از اوّل كف دست راست تا سر انگشتان)، و كف دست راستش را روى كف دست چپش (از اوّل كف دست چپ تا سر انگشتان) مىكشد.
پس وقتى اينها را انجام داد، وارد شدن در نماز و عباداتى كه به طهارت احتياج دارد، مباح و جايز مىگردد.
امورى كه وضو را باطل مىكند، و علاوه امكان طهارت با آب و وضو گرفتن تيمّم را باطل مىكند.