31. مشروعيت حكومت، از ديدگاه قرآن و سنت

از قرآن كريم و روايات شيعى مى‏توان مشروعيت سه‏گونه حكومت را به وضوح دريافت:

1. حكومت انبيا و جانشينان آنها كه از سوى خداوند تعيين شده‏اند و نام آنها مشخص گرديده است. اينان انسان كامل و معصوم از خطا هستند و در تصميمها، فرمانها و دستورهاى خود خطا نمى‏كنند. به همين خاطر اطاعت آنها واجب است و مردم با اطاعت مطلق از آنها مى‏توانند با تضمين الهى مطمئن باشند كه به راه خطا نخواهند رفت. حتى اگر ابهامى داشته باشند مى‏توانند از حاكمان بپرسند و پاسخ بگيرند. در شيعه، اين افراد منحصر به پيامبر و 12 جانشين تعيين شده هستند. دختر پيامبر، حضرت فاطمه زهرا (س) نيز گرچه داراى حكومت نيست اما معصوم است و مى‏توان دستورهاى او را با اصمينان خاطر به كار بست.
بجز اختلاف در شمار جانشينان پيامبر، اين باور، وجه مشترك همه شيعيان و از اصول اعتقادى شيعه به شمار مى‏آيد و مهمترين وجه تمايز شيعه و اهل سنت است. اين حكومت، دينى است.
2. حكومت شوراى همه امت. از آنجا كه همه غير معصومان، ناقص و جايزالخطا هستند، عقل، قرآن و روش و دستور پيامبر و امامان حكم مى‏كند كه دانش، تجربه و خرد همه صاحبنظران و دست‏اندركاران در هر تصميم كوچك و بزرگ با يكديگر پيوند خورَد تا خطاى آن به حداقل برسد. از آيات و روايات مى‏توان دريافت كه خداوند چنين كوششى را بى‏ياور نمى‏گذارد و راه تصميم درست را نشان مى‏دهد. به عبارت ديگر شورا با تأييد خداوند معصوم است. پس در نبود معصوم، شوراى همه معتقدان به اسلام و محكمات اسلامى جانشين معصوم است و اطاعت تصميمهايى كه از اين راه ساخته و گرفته مى‏شوند و به صورت فرمان و دستور صادر مى‏گردند، واجب است. اين در واقع اطاعت هر فرد عضو جمع، از عقل و دانش جمعى است.
چنين حكومتى طبيعتا دينى است زيرانگرش، عقيده و استنباطهاى اسلامى مسلمانان نيز در آن نقش اساسى دارد.
3. حكومت غيردينى كارآمد و قدرتمند، عدالت‏گستر و آزاديبخش. حاكم يا حاكميت در اين نوع حكومت مى‏تواند كافر يا اهل فسق و فجور باشد اما مؤمنان آزاد باشند كه كار خود را بكنند، كافران بهره خود را ببرند و در تنگنا نباشند، مالياتها و اموال بيت‏المال به درستى گردآورى و به عدالت توزيع گردد، با دشمنان پيكار شود، راهها امن باشند، عدالت قضايى برقرار باشد، حق مظلوم از ظالم گرفته شود و كسى نتواند به كسى زور بگويد و ستم كند و همه در امنيت خاطر روز را به شب و شب را به روز رسانند.
اين حكومت، دينى نيست اما مزاحمتى نيز براى دين و دينمداران ايجاد نمى‏كند. اطاعت چنين حكومتى واجب است.
فلسفه حكومت در اسلام و ملاك حقانيت حكومت از ديدگاه اسلامى، اين نوع حكومت را تأييد مى‏كنند. در خطبه 40 نهج‏البلاغه نيز حضرت على (ع) در پاسخ خوارج كه مى‏گفتند: حكومت، تنها از آن خداستويژگيهايى را كه پيش از اين آمد، برمى‏شمارد و براى چنين حكومتى نيز قائل به مشروعيت مى‏شود. عالم و پرهيزكار بزرگ شيعى سيدبن طاووس نيز تصريح كرده است كه: سلطان كافر عادل از سلطان مسلمان جابر افضل است(2)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: