گريه ابا عبدالله بر على (ع )

محمد حنفيه مى گويد: پس از ضربت خوردن ، پدرم فرمود: مرا برداريد و به محل نمازم ببريد، آن حضرت را به مكان نمازش حمل كرديم ، مردم زار زار مى گريستند، و به گونه اى جانسوز گريه مى كردند كه نزديك بود روح از بدنشان بيرون رود، امام حسين (ع ) متوجه پدر شد و سخت گريه مى كرد و دى اين حال به پدر عرض كرد: (ما بعد از تو چه كنيم ؟ و روز رحلت تو مانند روز رحلت رسول خدا (ص ) بسيار جانسوز است ، به خدا برايم سخت و طاقت فرسا است كه تو را در چنين حالى بنگرم ).
امام على (ع ) صدا زد: اى حسين ، خود را به من نزديك كن ، حسين كه چشمانش پر از اشك شده بود نزديك شد، على (ع ) اشك هاى چشمان حسين (ع ) را پاك كرد و دستش را بر روى قلب حسين (ع ) گذاشت و فرمود:
يا بنى قد ربط الله قلبك بالصبر...
(پسر جانم خداوند قلبت را با صبر و استقامت ، توان بخشد، و بزرگ ترين پاداش را به تو و برادرت عنايت فرمايد، آرام باش ، گريه نكن ، خداوند در قبال اين مصيبت عظيم به تو اجر مى دهد).
سپس فرزندان ديگر امام به بالين او آمدند و گريه مى كردند و امام آنها را امر به صبر مى كرد، و گاهى خود نيز بى اختيار همراه آنها مى گريست .(399)

 

399-بحار، ج 42 ص 288
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: