فرات بن ابراهيم از ابن عباس روايت كرده است كه گفت : زمانى كه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) را ضربت زدند، بر مصلاى خود نشسته سر خود را بر زانوى خود گذاشته بود گفت : ايها الناس من سخنى مى گويم بشنويد، هر كه خواهد ايمان بياورد و هر كه خواهد كافر شود، شنيدم از رسول خدا(ص ) مى فرمود: چون على بن ابى طالب (ع ) از دنيا بيرون رود، خصلتى چند در ميان امت من ظاهر شود كه خيرى در آنها نباشد.
گفتم : آن خصلت ها كدام است يا رسول الله ؟
فرمود: امانت در ميان مردم كم شود و خيانت بسيار شود، حيا از ميان مردم برخيزد كه مردم در حضور يكديگر زنا كنند و پروا نكنند، بعد از آن نكبتى در ميان مردم حادث شود كه كار بر همه مردم تنگ شود، به درستى كه تا على در ميان مردم است زمين از من خالى نيست ، على به منزله پوستى بر روى گوشت من است ، على به منزله رگ و استخوان من است ، على برادر و وصى من در اهل من و جانشين من است در ميان قوم من ، به وعده هاى من وفا مى كند، ادا كننده قرض من است ، على در شدت ها مرا يارى كرد، براى من با كافران جنگ كرد، در وقت نزول وحى ها حاضر بود نزد من ، با من طعام هاى بهشت را تناول نمود، مكرر جبرييل با او آشكارا مصافحه كرد، گواه گرفت جبرييل مرا كه على از پاكان و معصومان و نيكوكاران است ، من مى گيرم شما را اى گروه مردم تا على (ع ) در ميان شماست بر شما امرى مشتبه نيست ، چون على از ميان شما برود مصداق اين آيه ظاهر مى شود
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنةٍ (392)
392-انفال /42.