در جريان شهادت امام على (ع ) سه نفر از خوارج در كنار كعبه هم سوگند شدند، كه يكى از آنها به نام (ابن ملجم )حضرت على (ع ) را در كوفه بكشد، دومى به نام (برك بن عبدالله ) معاويه را در شام به هلاكت رساند، و سومى به نام (عمرو بن بكر) عمروعاص را در مصر به قتل رساند، توطئه اين سه نفر اين بود كه سحر گاه 19 رمضان سال 40 هجرى ، در يك وقت ، تصميم خود را اجرا سازند.
ابن ملجم به كوفه آمد و سرانجام در سحر 19 رمضان ، در مسجد هنگام نماز به امام على (ع ) حمله كرد و شمشير بر فرق مقدس او زد كه همين ضربت منجر به شهادت آن حضرت گرديد.
عمرو بن بكر به مصر رفت ، و در مسجد مصر در وقت سحر منتظر ورود عمرو عاص باقى ماند، آن شب عمرو عاص بيمار بود و به جاى او خارجة بن حنيفه براى نماز آمد، عمرو از روى اشتباه به او حمله كرد و او را كشت ، عمرو را دستگير كردند و سپس به دستور عمرو عاص كشتند.
برك بن عبدالله در مسجد شام در كمين معاويه قرار گرفت وقتى كه معاويه به مسجد آمد، به او حمله كرد ولى شمشيرش بر ران معاويه وارد شد، او را دستگير كردند، معاويه بسترى گرديد، طبيبى به بالين او آوردند، طبيب پس از معاينه به معاويه گفت : شمشير به زهر آلوده بوده است ، اكنون يا بايد با دارو درمان گردى ، در اين صورت نسل تو قطع مى گردد، ديگر داراى فرزند نمى شوى ، و يا بايد آهنى را با آتش گداخته سرخ كنم و سر زخم ران تو بگذارم و از اين طريق مداوا كنم ، در اين صورت نسل تو قطع نخواهد شد.
معاويه گفت : من طاقت طريق دوم را ندارم ، همان طريق اول را دنبال مى كنم ، همين دو پسرى كه دارم به نام يزيد و عبدالله براى من كافى است .
برك بن عبدالله تروريست ياغى را نزد معاويه آوردند كه حكم اعدامش را صادر كند او به معاويه گفت : من مژده اى براى تو دارم .
معاويه گفت : آن چيست ؟
برك گفت : بنا است همين امشب على (ع ) كشته شود، مرا نزد خود نگهدار، اگر او كشته شد كه هر گونه خواستى با من رفتار كن ، و اگر كشته نشد، من با تو عهده محكم مى بندم كه مرا آزاد سازى تا بروم و على (ع ) را بكشم و سپس نزد تو آيم .
معاويه او را نزد خود نگه داشت ، وقتى كه خبر شهادت على (ع ) به معاويه رسيد، او آن تروريست را به خاطر مژده اين خبر، آزاد ساخت .(344)
344-شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 6 ص 114 113