معاويه به عقيل برادر على بن ابى طالب (ع ) گفت : برادرت تو را محروم نمود ولى من از نظر مالى به تو كمك نموده ام و از تو راضى نخواهم بود مگر اين كه در منبر او را لعنت كنى . عقيل پذيرفت .
بر منبر رفت پس از حمد و سپاس خداوند و درود به پيامبر (ص ) گفت : مردم معاويه پسر ابوسفيان به من دستور داده على بن ابى طالب را لعنت كنم او را لعنت كنيد، لعنت خدا و ملايكه و تمام مردم بر او باد، از منبر پايين آمد.
معاويه گفت : تو معين نكردى كدام يك از معاويه و على را لعنت كنند، عقيل گفت : نه چيزى اضافه نمودم و نه كم كردم كلام بسته به نيت گوينده است .(219)
219- عقد الفريد، ج 2، ص 142.