على (ع )، فاطمه (س ) را بر الاغى سوار مى كرد و او را شبانه به در خانه هاى انصارى مى برد، و از آنها طلب يارى مى كرد. همچنين فاطمه (س ) از آنها كمك خواست ، لكن آنها مى گفتند: اى رسول خدا ديگر زمان گذشته است و ما با ابى بكر بيعت كرده ايم ؛ اگر پسر عم تو على (ع ) زودتر از ابى بكر از ما طلب بيعت مى كرد هرگز از او روى بر نمى گردانديم .
پس على (ع ) گفت : آيا توقع داشتيد كه جنازه رسول خدا (ص ) را بدون غسل و كفن در خانه اش رها كنم و به سوى مردم بشتابم و با آنها در سلطنت بعد از او به نزاع و كشمكش بپردازم ؟!
و فاطمه (س ) مى گفت : سزاوار نبود براى او (على (ع ) چنين كارى . لكن كردند آنها كارى را كه خداوند سزاى آنها را بدهد.(178)
178- آتش به خانه وحى ، ص 160.