پس از هجوم بر خانه على (ع )، على (ع ) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد. ولى سخن پيامبر (ص ) و وصيتى را كه به او كرده بود، بياد آورد و فرمود: (اى پسر صهاك ، قسم به آن كه محمد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود مقدرى كه از طرف خداوند گذشته و عهدى كه پيامبر (ص ) با من نموده است مى دانستى كه تو نمى توانى به خانه من داخل شوى ).(129)
129- اسرار آل محمد، ص 227.