خضر نبى

امام على (ع ) فرمودند: لحظه اى كه براى غسل دادن رسول خدا (ص ) آماده مى شدم ، همين كه بدن پاك و پاكيزه آن جناب را بر سكو نهادم ، صدايى از گوشه اتاق به گوشم رسيد كه گفت : (على ! محمد را غسل مده ، بدن پاك و مطهر او احتياج به غسل و شستشو ندارد).
از سخن او در دلم گمانى پيدا شد (اما به زودى بر طرف شد و به خود آمدم و) گفتم : واى بر تو، تو كه هستى ؟ پيامبر خدا (ص ) ما را بر غسل و شستشوى خود فرمان داده است و تو از آن نهى مى كنى ؟!
در همين حال آواز ديگرى با صدايى بلندتر شنيده شد كه گفت :
(على ! او را بشوى و غسل ده ، بانگ نخستين از شيطان بود. او به سبب رشك و حسدى كه بر محمد (ص ) دارد، خوش ندارد كه وى با غسل و طهارت پاى بر بساط پرودرگار خويش بگذارد).
گفتم :اى صاحب صدا! از اين كه او را به من معرفى كردى ، خدا به تو پاداش نيك دهد، اما تو كيستى ؟
گفت : من خضر نبى هستم كه براى تشييع جنازه پيغمبر خاتم (ص ) آمده ام .(44)

 

44- مشاهدات اميرمؤ منان (ع )، ج 2، ص 55.
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: