دعا معراج مومنین و راه زندگی - 15
مؤمن در زندگيش با سه خطر روبرو مىشود:
1 - با توانى خويش، زيرا انسان از ضعف آفريده شده و وجودش با ناتوانىآميخته است، زندگيش محصور محدوديتهاست، عمر، علم، نيرو و جنبشش دردنيا نيز محدود است. سؤال اين است كه: انسان از اين ناتوانى، كه او را فرا گرفتهاست، چگونه رها شود؟ و در برابر آن چگونه مقاومت ورزد؟ و چگونه از زندانناتوانى ذاتى خود آزاد گردد؟ انسان از اين زندان با كمك نيرويى برونى و امدادىغيبى، آزاد مىشود و آن همانا پيوند و رابطه با خداى سبحان است.
اين حالت را در خويش بيازما: آنگاه كه مىخواهى كارى كنى كه بر تو دشوارمىنمايد، مثلاً وقتى مىخواهى نماز شب بخوانى، ساعت را براى وقتى مشخّصكوك مىكنى، زنگ به صدا در مىآيد و تو بيدار مىشوى، امّا غلبه بر ضعف رادشوار مىيابى و خواب بر تو چيره مىشود، تنت در برابر برخاستن مقاومتمىكند و عقل و شعورت سست است، در اين حال چگونه به نفس نهيب مىزنىوتصميم به برخاستن مىگيرى؟
در اين هنگام در برابر تو، راهى بيش نيست و آن اين است كه خدا را بيادآورى و بر او توكّل كنى و از او توفيق خواهى، چيزى نخواهد گذشت كه گويىروحى تازه در كالبدت دميده شده است و تو را در برخاستن يارى مىدهد تا نمازشب را ادا كنى. از اينروست كه دعا سلاح مؤمن است در برابر امور منفى نفس.
2 - مؤمن در پيرامون خود با نواقص طبيعت روبرو است و طبيعت نيز براىانسان هراسانگيز است و آدمى فطرتاً از طبيعت مىترسد. كودك را مىبينيد كهمعمولاً از تاريكى، بيابان و صداهاى ناآشنا مىترسد، انسان بالغ نيز از بسيارى ازعرصههاى طبيعت مىهراسد، امّا او توانسته است با دانش و خرد خويش بربعضى از امور ترسناك چيرگى يابد، بى آنكه ترس از طبيعت كاملاً از ميان برود.اين ترس، همان عاملى است كه پيش از خطرات طبيعى، آدمى را شكستمىدهد، زيرا انسان هراسناك توان رويارويى با امور وحشتآور را ندارد، خدا همهآنچه را كه در آسمان و زمين است، مسخّر انسان گردانيده، پس انسان ناچار استبه سلاحى مجهّز شود كه با آن در برابر اين ترس ايستادگى كند و سپس در برابرخطرات طبيعى بايستد. اين سلاح، سلاح دعاست.
وقتى در بيابان يا جنگل تنها هستى و ترس از چيزى در تو پديد مىآيدوزمانى كه در برابر كوهى بلند يا هر پديده طبيعى ديگر بر ناتوانى خود واقفمىشوى و احساس ضعف مىكنى، خدا را بخوان تا بر ترس و ناتوانى غلبه يابى.
از اينروست كه در احاديث، دعاهايى براى امور گوناگون آمده است، براىمقاومت در برابر ترس از بيمارى، جن و تاريكى؛ بعلاوه اينكه توجّه كلّى در نيايشهابه ارتباط انسان و طبيعت با خداست تا انسان براى سيطره بر طبيعت دست بكارگردد. در دعاى "صباح" كه از امام علىعليه السلام روايت شده مىخوانيم:
اللَّهُمَّ يَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَسَرَّحَ قِطَعَ اللَّيْلِ المُظْلِمِ بِغَيَاهِبِتَلَجْلُجِهِ، وَأَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوَّارِ فِى مَقَادِيرِ تَبَرُّجِهِ، وَشَعْشَعَ ضِيَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِتَأَجُّجِهِ. يَا مَنْ دَلَّ عَلى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ؟
"بارالها؛ اى آنكه زبان صبح را به بيان گوياييش بر آورد و پارههاى شب تار رابا شدّت تاريكيش بر طرف كرد و آفرينش آسمان گردان در اندازههاى بر جهايش رااستوار ساخت و پرتو خورشيد را با نور فروزانش جلوه داد، اى آنكه به ذاتش خوددلالت مىكند و از شباهت با مخلوقاتش دورى جسته است..."
اين دعا -با تلاوت پى درپى و مداوم آن- يادآور مىشود كه همه جوانبطبيعت در برابر خداوند خاضع است، شكوفايى بامدادى طبيعت، شكستتاريكى در برابر پرتو بامداد و افلاك گردان اين جهان، همه در دست خداستوتحت تسلّط و شكوه و قدرت اوست، بنابراين دليلى براى ترس از طبيعت وجودندارد، بلكه بر انسان است تا به سلاح ايمان و دانش مجهّز شود تا بر طبيعتچيرگى يابد و آن را براى خواستهها و اهداف خود تسخير كند.
3 - مؤمن با بيم از عذاب و بلاى خدا مواجه است و دعا سلاح مؤمن استدر برابر عذاب و بلاى خدا، در حديث آمده:
"الدعاء يردّ القضاء وقد اُبِرم إبراماً".
اصول كافى، ج4، ص216
"دعا قضا را بر مىگرداند حال آنكه سخت پا برجاست."
در روايات مىخوانيم كه بر قوم يونس عذاب نازل شد و چنان به آنها نزديكگشت كه گويى با آنان به اندازه قامت مردى فاصله دارد )يعنى حدوداً دو متر(،عذاب در شرف وقوع بود و آن را به چشم خويش مىديدند، امّا آنان زارى كردندوخدا را خواندند تا اينكه عذاب از آنان روى گرداند.
دعا سلاح مؤمن است در برابر عذاب خدا، اين عذابى كه خداوند به سبباعمال و گناهان انسان بر وى نازل مىكند.
منبع : دعا معراج مومنین و راه زندگی
نویسنده : آیت الله محمّدتقى المدرسى