دعا معراج مومنین و راه زندگی - 30
روايت كردهاند كه پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله به گروهى از مسلمانان خطاب فرمود كه:
"ألا أدلّكم على سلاح ينجيكم من عدوّكم ويدرّ رزقكم؟ قالوا: نعم. قال:تدعون بالليل والنهار، فإنّ سلاح المؤمن الدعاء." )بحار الانوار، ج93، ص291)
"آيا شما را به سلاحى كه از دشمن نجاتتان دهد و روزيتان را سرازير كندراهنمايى نكنم؟ گفتند: چرا! گفت: شب و روز دعا كنيد، زيرا سلاح مؤمندعاست."
امنيّت و آسايش مهمترين جنبههايى هستند كه انسان مىخواهد در زندگيشمتحقّق كند. امنيّت فقط از طريق رهايى از دشمنان و شرّ آنان تحقّق مىپذيرد و نيزانسان آسايش را فقط زمانى در بر مىگيرد كه خداوند روزى فراوان به او عنايتفرمايد. دعا -آنچنانكه در حديث آمد- سلاح انسان مؤمن است در مقابلدشمنانش، و وسيله آمدن روزى فراوان است.
پيامبر در حديثى مىفرمايد:
"هر بندهاى كه در بيابانى راه رود و دست به ذكر و دعا بگشايد، خداوند آنبيابان را با حسنات پر مىكند خواه آن بيابان بزرگ باشد خواه كوچك."
بحار الانوار، ج93، ص292
وقتى مؤمن وارد بيابانى شود و خدا را ذكر كند و او را بخواند، حسناتوبركات، بيابان را خواه بزرگ باشد خواه كوچك، پر مىكنند. بنابراين از صفاتمؤمن است كه هر جا باشد با بركت است، هر جا كه مؤمن فرود آيد بركت واردمىشود. از اينروست كه پيامبر اشاره مىكند كه مؤمن وقتى در جايى منزل مىكندودستهايش را با دعا به سوى خدا بلند مىكند، زمين سبز مىشود و بركات آسمانبر آن فرو مىبارد. اين حديث از حقيقتى مهم پرده برمىگيرد و آن اين است كه آنچهكه ما تصادف مىنمايم، در واقع تصادف نيست زيرا همه دگرگونيهايى كه در زمينوآسمان رخ مىدهد بايد طبق قوانين و سنّتهاى از پيش تعيين شدهاى باشد. مردمدر گذشته و در آن زمان كه نظامهاى هستى براى آنان ناشناخته بود همه چيز راحتىبيمارى، و مرگ، و قطحى و فراوانى را به تصادف ربط مىداند و همه اينها راتصادفى فرض مىكردند؛ امّا بعد از آنكه مجموعه نظامهايى را كه در طبيعتپيرامون ما جريان دارد كشف كرديم دانستيم كه اين تغيير و تحوّلات در واقعمجموعهاى از تصادفات نيست، بلكه همانا تابع نظامها و قوانينى است كه انسان آنرا نمىشناخت؛ زيرا مجموعهاى از قضاياى ديگرى باقى مانده است كه انسان آن راهنوز به تصادف نسبت مىدهد، چرا؟
پاسخ اين است كه رابطه اين قضايا با هم و با عمل انسان، تا امروز براى ماناشناخته است و تا ابد نيز آن روابط را نخواهيم شناخت. وقتى كه يكى ازما براىانجام كارى مهم و دشوار از خانه بيرون مىآيد و صدقهاى به فقيرى مىدهد، بىآنكه گرفتار بلايى شود كارش را به انجام مىرساند و بار ديگر كه پس از ارتكاب گناهاز خانه خارج مىشود، تصادفاً در آن روز با چندين مصيبت و مشكل روبرومىگردد آيا به راستى تصادف در اين دو حالت سهمى داشته است؟ به هيچوجه...، بلكه در حالت اوّل صدقه بوده است كه بلا را دفع كرده و در حالت دومگناه سبب نزول مشكلات و مصايب بوده است.
دهها مورد مانند اين امورى كه انسان هر روز با آنها روبرو مىشود وجود داردكه ربط آن به تصادف ممكن نيست، زيرا هر قضيّهاى قانونى دارد، امّا ما اين قانونرا نمىشناسيم زيرا قانونى است غير مادّى، كه تا به حال آن را كشف نكردهايم، جزاينكه عقل براى ما معلوم مىكند كه اينجا رابطهاى ميان دعا و نزول خير و بركت،وصدقه و دفع بلا هست.
وهمينطور درباره مؤمنى كه به زمينى مىرود و خدا را مىخواند و نمازمىگزارد و دل را براى خداوند خاشع مىكند و به اين سبب، فضل خدا شامل آنزمين مىشود و آنجا از حسنات، بركات، كشت و ثمر پر مىشود و چشمههاى زلالدر آن مىجوشد و خداوند مردانى را براى آن زمين مىفرستد تا آن را بكارند وآبادكنند... اينها همه به سبب تقدير الهى و دعاى مؤمن صالح است.
منبع : دعا معراج مومنین و راه زندگی
نویسنده : آیت الله محمّدتقى المدرسى