(از سری داستانهای کسانی که به محضرشریف امام زمان(عج) رسیده و در هنگام تشرف آن حضرت را نشناخته اند)
عالم ربانى آقا ميرزا حسن آشتيانى , كه از جمله شاگردان فاضل شيخ انصارى (ره )است فرمود: روزى بـا عده اى از طلاب در خدمت شيخ انصارى (ره ) به حرم حضرت اميرالمؤمنين (ع ) مشرف شديم .
بـعـد از دخول به حرم مطهر, شخصى به ما برخورد و بر شيخ انصارى سلام كرد و براى مصافحه و بـوسـيـدن دست ايشان جلو آمد.
بعضى از همراهان براى معرفى آن شخص به شيخ عرض كردند: ايشان نامش فلان و در جفر يا رمل ماهر است و ضمير اشخاص را هم مى گويد.
شـيـخ چـون ايـن مـطلب را شنيد, متبسم شد و براى امتحان , به آن شخص فرمود: من چيزى در ضميرم گذراندم اگر مى توانى بگو چيست ؟ آن شـخص بعد از كمى تامل , عرض كرد: تو در ذهن خود گذرانده اى كه آياحضرت صاحب الامر (ع ) را زيارت كرده اى يا نه ؟ شـيـخ انـصارى (ره ) وقتى اين را شنيد حالت تعجب در ايشان ظاهر گشت , اگر چه صريحا او را تصديق نفرمود.
آن شخص عرض كرد: آيا ضمير شما همين است كه گفتم ؟ شيخ ساكت شد و جوابى نفرمود.
آن شـخص اصرار كرد كه درست گفتم يا نه ؟ شيخ اقرار كرد و فرمود: خوب , بگو ببينم كه ديده ام يا نه ؟ آن شخص عرض كرد: آرى , دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفياب شده اى : يك مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جاى ديگر.
شـيـخ چـون ايـن سـخـن را از او شـنـيـد, مثل كسى كه نخواهد مطلب بيشتر از اين ظاهرشود, براه افتاد.
منبع :کتاب کرامات امام مهدی (عج) یا خلاصه العبقری الحسان