شيخ صالح , شمس الدين محمد بن قارون , فرمود: مردى به نام نجم اسود, در روستاى قوسا كه يكى از آباديهاى كنار رود فرات است ,ساكن بود.
او از اهل خير و صلاح بود و زن صالحه اى به نام فاطمه داشت كه او هم اهل تقوى بود.
اين دو, يك پسر و يك دختر به نامهاى على و زينب داشتند, اما هم مرد و هم همسرش هر دو نابينا شدند و مدتى بر اين حال بودند.
شبى آن زن متوجه شد كه دستى به روى او كشيده شد و گوينده اى فرمود: حق تعالى كورى را از تو برداشت .
برخيز و شوهر خود, ابوعلى را خدمت كن و درخدمت او كوتاهى نداشته باش .
زن گفت : چشمهايم را باز كردم و خانه را پر از نور ديدم .
دانستم كه اين معجزه ازطرف مولايمان حضرت قائم (ع ) بوده است
منبع :کتاب کرامات امام مهدی (عج) یا خلاصه العبقری الحسان