ابوالوفاء شيرازى مى گويد: در زندان ابوعلى الياس , با وضع سختى اسير بودم و برايم معلوم شد كه او قصد كشتن مرا دارد, لذا شكايت را نزد خداوند تبارك و تعالى بردم و مولاى خود ابى محمد على بن الحسين , زين العابدين (ع ) را شفيع قرار دادم .
در ايـن بـين به خواب رفتم .
در عالم رؤيا رسول خدا (ص ) را زيارت كردم .
حضرت فرمودند: نه به مـن و نه به دخترم و نه به دو پسرم (امام حسن و امام حسين (ع )) براى ماديات متوسل نشو, بلكه براى آخرت و آنچه از فضل خداى تعالى اميدوارى , به مامتوسل شو.
و اما ابوالحسن (اميرالمؤمنين ), برادرم , او انتقام تو را از كسى كه به تو ظلم نموده مى گيرد.
عرض كردم : يا رسول اللّه , آيا مگر به فاطمه (س ) ظلم نكردند, ولى ايشان صبر كرد؟ و ميراث شما را غصب كردند, اما صبر نمود؟ پس چطور انتقام مرا از كسى كه ظلم نموده , مى گيرد؟ حـضـرت از روى تـعجب نظرى به من كردند و فرمودند: اين موضوع عهدى بود كه من با او بسته بـودم و فرمانى بود كه من به او داده بودم و براى او كارى جز بپا داشتن آن پيمان جايز نبود.
او هم حق را ادا كرد.
و واى بر كسى كه متعرض دوستان و شيعيان ماشود.
[زيرا اميرالمؤمنين (ع ) انتقام او را مى گيرد.
] امـا عـلـى بن الحسين , براى نجات از سلاطين و شر شياطين و محمد بن على و جعفربن محمد, براى آخرت , [به روايتى آنچه از طاعت خداوند و رضوان او بخواهى ] اما موسى بن جعفر, عافيت را به وسيله او بخواه .
و اما على بن موسى , براى نجات .
[به روايتى نازل شدن رزق ] امـا عـلـى بـن مـحـمد, براى قضاى نوافل و نيكى برادران دينى و آنچه از طاعت خداوندعزوجل بخواهى .
و حسن بن على , براى آخرت .
و امـا الـحجة , هرگاه شمشير به محل ذبح تو رسيد - حضرت با دست به سوى گلوى خود اشاره فـرمـودند - به او استغاثه كن , به درستى كه او در مى يابد و فريادرس و پناه است براى هر كس كه استغاثه كند و بگويد: يا مولاى يا صاحب الزمان انا مغيث بك .
ابـو الـوفـاء مـى گـويد: همان جا (در عالم خواب ) فرياد زدم : يا صاحب الزمان انا مغيث بك .
همان لحظه ديدم شخصى از آسمان فرود آمد كه سوار بر اسب است و در دست خنجرى از نور داشت .
عرض كردم : مولاى من شر آن كه مرا اذيت مى كند,رفع كن .
فرمود: كار تو را انجام دادم .
صبح شد, الياس مرا خواست و گفت : به چه كسى استغاثه كردى ؟ گفتم : به آن كسى كه فريادرس درماندگان است
منبع :کتاب کرامات امام مهدی (عج) یا خلاصه العبقری الحسان