سوال از ابوبکر درباره کلاله

ائمّه حدیث با سند صحیحى که همه رجال آن ثقه هستند از شعبى نقل کرده اند: از ابوبکر درباره کلاله سؤال شد. گفت : «إنِّی سأقول فیها برأیی فإن یک صواباً فمن الله وإن یک خطأ فمنّی ومن الشیطان ، والله ورسوله بریئان منه . أراه ما خلا الولد والوالد» [من نظر خود را در این باره مى گویم ، اگر درست بود از جانب خداست، و اگر خطا بود از جانب من و شیطان است ، و خدا و رسولش از آن برى هستند . کلاله به نظر من (وارثى) به غیر از پدر و فرزند است] . و چون عمر خلیفه شد گفت : «إنّی لأستحیی الله أن أردّ شیئاً قاله أبوبکر» [من از خدا شرم دارم چیزى را که ابوبکر گفته ردّ کنم ] .
این روایت را سعید بن منصور ، عبدالرزّاق ، ابن أبی شیبه ، دارمى در سنن خود، و ابن جریر طبرى در تفسیر خود نقل کرده اند(1) .
البته این، دیدگاه دوم ابوبکر است; زیرا ابتدا مى گفت: کلاله خصوص کسى است که فرزند ندارد. و عمر هم همین دیدگاه را داشت، سپس دیدگاه دوم را ارائه کردند(2)، و بعداً در معناى آن اختلاف پیدا کردند .
در حالیکه ابن تیمیه در کتاب مجموع الفتاوى ذیل آیه ارث کلاله مى گوید: «والمراد به ولدالاُْمّ بالاجماع» اجماع همه علماء بر این است که مقصود از کلاله فرزندان مادرى هستند(3)
پي نوشت:
1 ـ المصنَّف ، عبدالرزّاق [10/304 ، ح 19191] ; المصنَّف ، ابن أبی شیبه [11/415 ، ح 11646] ; جامع البیان 6 : 30 [مج 3/ ج 4/284] ; کنزالعمّال [11/79 ، ح 30691] .
2 ـ تفسیر قرطبى 5 : 77 [5/51] .
3 ـ مجموع الفتاوى، کتاب الفرائض.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن