تربيت کودک در جهان امروز - 1
بحثى در خصوص تزكيه و تربيت در قرآن
اكـنون كه براى چهارمين بار، اين كتاب به زيور طبع آراسته مى شود، جا دارد كه هم درباره خود كـتاب توضيح مختصرى داده شود و هم درباره تزكيه و تعليم در قرآن قدرى بحث كنيم ، هرچند كـه در كتاب تربيت از ديدگاه اسلام [1] درباره اين مساله بحث شده است ، ولى در اين جا بحث جامع تر وگسترده ترى مورد نظر است .
درباره خود كتاب
خـواننده گرامى بايد توجه داشته باشد كه نگارش اين كتاب به سال هاى دهه پنجم از قرن حاضر تـعـلـق دارد و طبعا شرايط و اوضاع و احوال آن زمان ،با شرايط و اوضاع و احوال اين زمان ـ كه در دهـه هشتم اين قرن ـ به سر مى بريم ، تفاوت بسيار دارد و نبايد خواننده عزيز تصور كند كه شواهد وقراين و حوادثى كه مطرح شده ، تعلق به اين زمان دارد.
در حـقـيـقـت در ايـن كتاب ، مطالبى با استناد به آيات و روايات و نظريات علمى مطرح شده كه هـميشه تر و تازه و شاداب است و كهنگى و فرسودگى ندارد و مطالبى به عنوان شاهد و نمونه از زنـدگـى كـسـانـى آورده ايـم كـه از تـربـيت و تعليم و تزكيه قرآنى به دورند و به همين سبب ، گرفتارى هايى پيداكرده و ضربه ها و لطمه هاى جبران ناپذيرى خورده اند.
طـبـعا اين گونه مطالب با استناد به جرايد و مطبوعات آن زمان ، وارد كتاب شده و بيانگر شرايط اجتماعى و سياسى آن زمان است وخود مى تواندبراى نسل حاضر، شاهد زنده اى باشد كه بدانند به بـركـت ايـثـار مـلـت و فـداكارى ها و مبارزات مستمر، جامعه ما در چه شرايطى بوده و اينك در چه شرايطى به سر مى برد.
بـيـان سرگذشت ها و عواقبى كه دامنگير گذشتگان شده ، مى تواند براى آيندگان درس عبرت باشد تا بدانند كه بازگشت به شرايط گذشته ، نتيجه وثمره اى جز همان بدبختى ها ندارد.
بـراى انـسـان ، درجا زدن و به گذشته بازگشتن ، آن هم گذشته فاسد و تباه ، خسارت و ضرر و زيان بزرگى است .
مـا نـبـايـد مصداق اين آيه قرآنى باشيم كه پس از معرفى پيامبر اكرم ر به عنوان فرستاده خدا اين سـوال را مـطـرح مى كند : افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم [2] ، آيا اگر پيامبر خدا بميرد يا كـشـته شود، شما عقب گرد مى كنيد؟ معلوم مى شود دو گونه انقلاب داريم : انقلابى به پيش و انقلابى به پس .
هميشه بايد در پى تحول و ديگرگونى باشيم .
كـژى هـا را راست و سستى ها را استوار و ناهموارى ها را هموار و عيوب را اصلاح و نقص ها را كامل كنيم ، نه دست روى دست گذاشتن مطلوب است و نه بازگشت به جاهليت .
عـصـر ستمشاهى اين مملكت ، عصر جاهليت بوده و عصر انقلاب ، عصر مبارزه با كژى ها و ستيز با هـمـه آثـار انـحـراف و انـحطاط است و همان به كه ازلابه لاى كتبى نظير كتاب حاضر كه در آن دوران ، از سـر سـوز و درد بـه قلم آمده و كژى ها و نا استوارى ها را به نمايش گذاشته ، چهره آن عصر رابشناسيم و قلب پاك جوانان را از آن ، متنفر كنيم .
اين كتاب كه در آن دوران نگاشته شده ، هم دردها را گفته و هم راه هاى درمان را.
مـفـاسـدى كـه در آن زمان ، دامنگير بسيارى از خانواده ها و نسل جوان آن روز بوده ، نتيجه نظام تربيتى طاغوتى و فاصله از نظام تربيتى اسلام است .
تكيه زدن نيروهاى طاغوتى و ايادى استعمار بر مسندهاى قدرت ، نتيجه اى جز تباهى ارزش ها و بر باد رفتن مقدسات نداشته است و اينك كه عوامل مزاحم بر افتاده اند، بايد قدردان و شاكر نعمت و در راه رشـد و تكامل ، پويا و پرتلاش بود و فرصت را از عوامل شكست و انحطاط و انقلاب به اعقاب سـلـب نـمـود، هـر چـند خطر، هميشه در كمين است و اگر رگه هاى سكولاريزم و پلوراليزم و ليبراليزم و فمينيزم و هرمنيوتيك كه در لابه لاى بسيارى از سخنان ، مسموع و مشهود است ، قطع نـشـود، بـعـد از انـقـلاب بـه پـيـش ، نـوبت انقلاب به پس و بعد از پيش روى و غلبه بر نهادهاى جاهليت طاغوتى ، نوبت عقب نشينى و تسليم مى رسد.
حاشا و كلا كه ملت مسلمان ، چنين رويكرد شومى را متحمل شود و راهى بپيمايد كه خواب نا آرام دشمن را آرام و تب و لرز و اضطراب و آلامش را نقاهت و شفا بخشد.
.........................................................................
1- ص 95.
2- آل عمران (3) آيه 144.
منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي