در مناقب و فضائل امام حسن مجتبی(ع)

manageb-emam-hasan

بخشش و سخاوت سبط پیامبر
سخاوت امام حسن(ع) بسیار معروف و ملموس است و در داستانها و نقل قولهای زیادی به آن اشاره شده است. ما در اینجا فقط به قول یکی از علمای اهل‏سنت درباره بخشندگی این امام بزرگوار اکتفا می کنیم.
سیوطی این عالم اهل سنت می نویسد: "حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و انسانی فراوانی بود، او شخصی بزرگوار، سخی و بخشنده بود تا جایی که گاه صدهزار دینار را یکجا به یک مستمند می بخشید."
همچنین می نویسد: "حسن بن علی در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارائی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار نیز ثروت خود را به دو قسمت تقسیم نموده و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا بخشید."  
هوش و خرد حسن بن علی(ع)
روزى یاران رسول خدا(ص) در نزدیکى کوه حرا گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالى با وقار خاصّى

به جمع آنان پیوست. پیامبر با نگاه طولانى که بر او داشت، همه را مخاطب قرار داده و فرمود: "آگاه باشید که همانا او بعد از من راهنما و هدایتگر شما خواهد بود. او تحفه‏اى است از خداوند جهان براى من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقى مانده از من آشنا خواهد کرد. سنت مرا زنده خواهد کرد. و افعال و کردارش نشانگر کارهاى من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسى باد که حقّ او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نیکى کند.»
در روایت دیگری آمده است که: روزى رسول خدا ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبى فرمود:
"همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سیّد و بزرگ است و به زودى خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح برقرار خواهد کرد.»
در روایت دیگر نقل است روزى امام علی بن ابیطالب به فرزند خود فرمود: "برخیز و سخن گوى تا گفتارت را بشنوم" امام حسن عرض کرد: "پدرجان! چگونه سخنرانى کنم با اینکه رو به روى تو قرار گرفته‏ام؟!" امام خود را پنهان نمود؛ به طورى که صداى حسن را مى‏شنید. امام حسن برخاست و خطابه خود را شروع کرد و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: "على، درى است که اگر کسى وارد آن در شود، مؤمن است و کسى که از آن خارج گردد، کافر است." در این هنگام امام على برخاست و بین دو چشم حسن را بوسید و سپس فرمود: "ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم."
امام على درباره فرزندش امام حسن بعد از شنیدن سخنان او با ابوسفیان در حالى که کودکى چهارساله بیش نبود، فرمود: "سپاس خداى را که در میان آل محمد و در نسل پیامبر خدا، کسى را قرار داد که همچون یحیى بن زکریاست. که خداوند فرمود: به وى علم و دانش در کودکى عطا کردیم."
عثمان بن عفان درباره علم امام حسن(ع) خطاب به شخصى که در نزد او حاضر بود مى‏گوید: " کجا مى‏توانى مثل این جوان‏ها را پیدا کنى؟ آنان کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکى و فضیلتند."
معاویه، به امام حسن عرض کرد: "شنیده‏ام رسول خدا مقدار خرماى درخت را مى‏دانست، آیا چیزى از آن علم در نزد شما هم وجود دارد؟ شیعیان شما چنین مى‏پندارند که شما به همه چیز آگاهى دارید!" حضرت فرمود: " پیامبر خدا وزن و پیمانه درخت‏خرما را مى‏گفت و من عدد آن را مى‏گویم." معاویه گفت: "این درخت‏خرما چند عدد خرما دارد؟" حضرت فرمود: "چهار هزار و چهار عدد." سپس دانه‏هاى خرما را شمردند و دیدند همان مقدار است که حضرت فرموده است.
ابن الصباغ مالکى درباره مى‏نویسد: "درباره حسن بن على نقل شده است که در مسجد رسول خدا مى‏نشست و تشنگان معارف اسلامى گرداگردش مى‏نشستند. او به گونه‏اى سخن مى‏گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادّله و براهین دشمنان را باطل مى‏کرد. "   
عبادت امام(ع)
امام حسن بن علی(ع) بسیار عابد، زاهد و خدا ترس بود، به نمونه هایی از اعمال این امام همام در تقوای الهی اشاره می شود:
هنگام وضو گرفتن بدنش مى‏لرزید، و چهره‏اش زرد مى‏شد، از او درباره راز این امر سؤال شد، فرمود: " بر هر کسى که در پیشگاه خداوند مى‏ایستد لازم است که رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد."
وقتى که در آستانه مسجد قرار مى‏گرفت، سر به سوى آسمان بلند مى‏کرد و عرضه مى‏داشت: "خدایا میهمانت درب خانه‏ات ایستاده، اى احسان کننده! بنده گنه‏کار به سوى تو آمد، بخوبى آنچه نزد توست، از بدى آنچه نزد من است درگذر."
امام صادق مى‏فرماید: "امام حسن بن علی عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود، هرگاه حج‏بجا مى‏آورد پیاده و گاهى پابرهنه بود، همیشه این گونه بود که اگر یادى از مرگ و قبر و قیامت مى‏کرد گریه مى‏کرد... ."
در حالات آن حضرت نوشته‏اند: "همواره چنین بود که وقتى از نماز صبح فارغ مى‏شد، با هیچ کس  سخن نمى‏گفت تا آنگاه که خورشید طلوع مى‏کرد."
آن حضرت هیچگاه خدا را فراموش نکرد و در تمام عمر خویش به یاد محبوب بود . از دورى دوست و خوف و عظمت او اشک مى‏ریخت. حتى آنگاه که در بستر شهادت قرار گرفت، گریه‏اش شدت گرفت، عرض کردند: اى پسر رسول خدا! گریه مى‏کنى در حالى که محبوب رسول خدا هستى و رسول خدا درباره تو بسیار تعریف کرد و سخن گفت و تو بیست نوبت پیاده به حج مشرف شدى . فرمود:"بخاطر دو چیز مى‏گریم; وحشت آنچه در پیش دارم و جدائى دوستان."  
صبر و بردباری حضرت مجتبی(ع)
بردباری امام حسن(ع) در حدى بود که مروان یکى از دشمنان اهل بیت ، که امام حسن (ع) را بسیار رنج داد و آزرد، گفت: "این کارها را با کسى انجام دادم که حلم و خویشتن‏دارى او با کوه‏ها برابرى مى‏کند."
برای نمونه داستان معروفی را در اینجا بازگو میکنم: پیر مردى امام حسن(ع) را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویى کرد، امام کنار او آمد و به او سلام کرد، و در حالى که لبخندى بر چهره داشت‏ به او فرمود: "اى پیرمرد! گمانم غریب هستى، و گویا امرى بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنى از تو خوشنود مى‏شویم، اگر چیزى از ما بخواهى به تو عطا مى‏کنیم، اگر از ما راهنمایى بخواهى تو را راهنمایى مى‏کنیم، اگر کمک براى باربردارى از ما بخواهى... اگر مرکب خود را به سوى خانه ما روانه سازى، و تا هر وقت‏بخواهى مهمان ما باشى، براى تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امکانات بسیار داریم."
هنگامى که آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر امام (ع) را شنید، آن چنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جارى گردید و به امامت آن امام اقرار نمود. سپس به خانه امام رفت و مهمان آن بزرگوار گردید، و در حالى که قلبش سرشار از محبت‏ خاندان رسالت‏بود، از محضر امام(ع) بیرون رفت.
امام حسن(ع) در عصر حکومت‏خودکامه معاویه، در وضعیتى قرار گرفت که اگر صلح تحمیلى را نمى‏پذیرفت، و با خصلت والاى حلم و صبر با آن برخورد نمى‏کرد، کیان تشیع در خطرى عظیم قرار مى‏گرفت . از این رو، در پاسخ به معترضان فرمود: "واى بر شما! شما نمى‏دانید که من چه کرده‏ام، سوگند به خدا پذیرش صلح من براى شیعیانم بهتر است از آنچه خورشید بر آن مى‏تابد و غروب مى‏کند."
و راست گفت رسول خدا درباره حسن بن علی(ع) که: "اگر عقل، خود را به صورت مردى نشان دهد، آن مرد، حسن(ع) است.   
شجاعت و شهامت برادر سید الشهدا(ع)
از صفات بارز اولیاء خداوند این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک مى‏باشد.
بعضى مى‏پندارند که شجاعت امام حسن(ع)  کمتر از ائمه دیگر بوده است . براى اینکه نادرستى این پندار روشن شود به نمونه‏هایى از شهامت آن حضرت اشاره مى‏شود:
به نقل برخى از مورخان مانند ابن اثیر، ابن خلدون و... امام حسن در فتح شمال آفریقا، فتح ایران و فتح طبرستان با ده هزار رزمنده شرکت کرده است.
همچنین امام مجتبى در جنگ جمل، در رکاب پدر خود در خط مقدم جبهه مى‏جنگید و از یاران دلاور و شجاع على بن ابیطالب سبقت مى‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مى‏کرد. پیش از شروع جنگ نیز، به دستور پدر، همراه عمار، وارد کوفه شدند و مردم کوفه را جهت‏شرکت در این جهاد دعوت نمود که بالغ بر نه هزار نفر از شهر کوفه را به میدان جنگ گسیل داشت.
آن حضرت در جنگ صفین، در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن ارتش امیرمؤمنان براى جنگ با معاویه، نقش مهمى به عهده داشت و با سخنان پرشور و مهیج‏خویش، مردم کوفه را به جهاد در رکاب على بن ابیطالب و سرکوبى خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود. آمادگى او براى جانبازى در راه حق به قدرى بود که امیرمؤمنان از یاران خود خواست که او را از پیشتازى در جنگ با دشمن بازدارند، تا نسل پیامبر با کشته شدن حسن و حسین(ع) از بین نرود.

به قلم: سیدمحمد ناظم‏زاده قمی
سایت ابنا

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن