باب هشتم: روزه عبادتى آسان

ramazan-maktabe-tarbiat

(يُرِيدُاللهُ بِكُمُ اليُسْرَ) (12)

: خدا براى شما آسانى مى خواهد.

شريعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احكام آن، خواسته هاى واقعى فطرت و طبع سليم و ذوق مستقيم است. اسلام به خرد و نيروى انديشه بشر اهميّت فراوان داده و او را به تعقّل و كنجكاوى و تحقيق تشويق مى كند و كسانى را كه از حكومت عقل و مراجعه به آن سرباز مى زنند، سرزنش و توبيخ مى نمايد.

تعاليم اسلام تحميلى بر روح پاك انسانيّت ندارد و وجدان بشر از اين كه روش خود را با آن تعاليم منطبق سازد، سنگينى و فشارى را احساس نمى كند.

يگانه صراط مستقيم و كوتاه ترين راه به سوى مقاصد عاليه، برنامه هاى اسلام است كه مصالح دين و دنيا، جسم و روح و فرد و اجتماع را با هم جمع نموده است.

آن چه در اين دين حنيف مورد نهى و حرمت واقع شده، چيزهايى است كه بر فطرت تحميل شده و با خواسته هاى آن هماهنگ نيست. و آن چه مورد امر قرار گرفته و حكم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.

«خير و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پايه احكام اسلام است و در هر كجا، دو مصلحت باهم مزاحمت كنند، حفظ مصلحت مهم تر و در هر جا ناچارى به ارتكاب يكى از دو مفسده باشد، پرهيز از عملى كه مفسده اش بيشتر است، لازم مى شود.

يكى از مشخّصات و علايم شريعت اسلام، «سهولت و آسانى احكام» آن است; چنان چه در امورى كه تشريع اسلام بر پايه آن استوار است، «امكانات مكلّفين» و «عملى بودن تكاليف» مدّنظر قرار مى گيرد.

تعاليم سخت، برنامه هاى دشوار و پر زحمت و مخالفت با فطرت سبب مى شود كه فرد، بيش تر از اطاعت سرباز زند; و دين به واسطه آن فقط مكتب رياضت و وسيله كوبيدن و افناى غرايز باشد; و از فوايدى كه بايد براى دنيا و آخرت، نظام اجتماع، تهذيب اخلاق، تربيّت و هدايت و ترقّى داشته باشد، خالى گردد.

بديهى است اگر قانون، بر خلاف فطرت و براساس رعايت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نيست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحميل شود، با مقاومت و عكس العمل شديد مواجه شده و در مقابل فطرت محكوم مى گردد.

همان طور كه در عالم تكوين و طبيعت اگر بخواهيم موجودى را بر خلاف طبع و مسير طبيعى قرار بدهيم، آن موجود مقاومت مى كند تا پيروز يا فانى شود، در عالم تشريع نيز بايد قوانين با خواسته هاى فطرى و نيازهاى واقعى سازش داشته باشد و گرنه در ميدان تنازع بقاء مغلوب و معدوم مى شود.

قوانينى كه با فطرت بشر موافق باشد، پذيرفته مى شود و از وجدان خود انسان، مأمور اجرا خواهد داشت. و اگر برخى براى مقاصد شخصى و جهل با آن ستيزه كنند و نگذارند آن قوانين به اجرا درآيد، ديگران پشتيبان آن خواهند بود و مخالفت با آن را سرزنش مى نمايند.

از اين جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقيّه، طبق شرايطى كه در فقه بيان شده، احكام و تكاليف خود را برداشته است. و قرآن مجيد و نصوص و روايات، اين اصول را تثبيت و تقرير فرموده اند كه به نمونه هايى از آن اشاره مى گردد:

الف ـ آيات كريمه:

(فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا) (13)

: پس روى خود را، با گرايش تمام به حق، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است.

(وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينَ مِنْ حَرَج) (14)

: و در دين بر شما سختى قرار نداده است.

(يُرِيدُ اللهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ) (15)

: خدا مى خواهد تا بارتان را سبك كند.

(اِلاّمَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ) (16)

: جز آنچه بدان ناچار شده ايد.

(الاّ اَن تَتَقُوا مِنهم تُقاة) (17)

: مگر اينكه از آنان به نوعى تقيّه كنيد.

(يُرِيد اللهُ بِكمُ اليُسرَوَا لايُريد بِكُمَ العُسرَ) (18)

: خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد.

(مَايُريدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَج وَلكِن يُرِيدُ لِيُطهِّرَ كُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُم لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (19)

: خدا نمى خواهد براى شما تنگ بگيرد، ليكن مى خواهد شما را پاك، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد كه سپاس] او [بداريد.

(لايُكَلِفُ اللهَ نَفَساً الاّوُسعَها) (20)

: خدا هيچ كس را به قدر توانايى اش تكليف نمى كند.

(لايُكَلِّفُ اللهَ نَفساً الاّمآ آتَاهَا) (21)

: خدا هيچ كس را جز]به قدر[ آنچه با او داده است تكليف نمى كند.

ب ـ احاديث شريفه:

«لاضَررَ وَلاضِرار فى الإسلام.» (22)

«رُفِعَ عَن اَمَّتِى تِسعَة ...» (23)

«يَسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا ، ولاتنفِرُوا...» (24)

«بُعِثتُ بِالحَنيفيةِ السَمحة» (25)

مطابق آن چه بيان گرديد، بناى شرع بر تسهيل و آسانى است; پس، اين سؤال مطرح است كه چرا تكاليف دشوار ـ كه به بذل مال و جان نياز دارد ـ در شرع بسيار است؟

در پاسخ بايد گفت: اگرچه بذل جان و فداكارى آسان نبوده و بذل اموال نيز بر كسانى كه از خصلت سخاوت محروم اند و از همدردى با هم نوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر مى پندارند، دشوار است; امّا براى تحصيل مقاصد مهم و يا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل اين زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتى اين تكاليف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نواميس كمال و بقاى نظام اجتماع مى دانند. اين گونه تكاليف، خلاف يُسر و آسانى نيست; بلكه تأمين كننده آن نيز است.

در ضمن آيات راجع به روزه ماه رمضان، اين جهت سهولت دين اعلان گرديده و نشان گر آن است كه در تشريع روزه هم اين موضوع رعايت شده است.

روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعى، رياضت است; چرا كه مانند هر رژيم تربيتى ديگر، با هواى نفس انسان سازگار نيست; ولى اين ناسازگارى مثل ناسازگارى دارو با اشتهاى بيمار است و قبول نكردن ذايقه و تنفّر مزاج بيمار، به واسطه طعم دارو است; ولى فطرت، وجدان و عقل بيمار، خوردن اين دارو را پذيرفته و تحمّل زحمت آن را لازم مى داند و سرباز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردى مى شمارد; به طورى كه اگر بيمار از خوردن آن دارو خوددارى كند، پرستار كه عقل و فطرتش پا بر جا است ـ آن را به زور به او مى خوراند.

امّا اگر دارويى زيان آور بود، نبايد آن را به بيمار خورانيد و يا اگر خوردن آن دارو، ناراحت كننده است، ولى قابل تبديل به داروى ديگر مى باشد، پزشك حاذق آن را به داروى ديگر تبديل مى نمايد و يا اگر تغيير زمان آن، مصلحت مهمّى داشت، وقت آن را تغيير مى دهد.

خداوند متعال در ضمن بيان احكام روزه، دستور فرموده است كه مسافر و بيمار در وقت ديگر ـ كه اين دو عذر را ندارند ـ روزه بگيرند. سپس مى فرمايد:

(يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ) (26)

: خدا بر شما آسانى مى خواهد.

خداوند در روزه نيز، سخت گيرى و دشوارى نخواسته و به طور كلّى هدف تكاليف، تنگ گرفتن بر مردم و به دشوارى انداختن آنان نيست; بلكه خدا نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است; آسانى امور آن ها را مى خواهد و سخت گيرى بر آنان را اراده نفرموده است.

اگر چه اصل مذكور، در ضمن احكام روزه بيان شده، امّا اصلى كلّى است كه در تمام موارد ديگر هم منظور شده و تذكّر آن در ضمن احكام روزه، به اين دليل است كه: بسا بعضى نادانان و ناپخته گان گمان كنند كه در تشريع روزه بر مكلّفين سخت گيرى شده است و از اين رو خداوند براى دفع اين توهّم فرموده است:

(يريد الله بكم اليسر)

بى شك اگر مراد خداوند از روزه به دشوارى افكندن بندگان بود، از بيمار و مسافر و پيران سالخورده، وجوب آن برداشته نمى شد.

پس، اى برادر مسلمان! سپاس خداى را به جاى آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذيرا شو!

مبادا كه از آمرزش خدا در اين ماه محروم بمانى: «فالشقى من حرم غفران الله فى هذا الشهر العظيم». مبادا بدون عذر شرعى روزه ات را افطار كنى و با امر الهى در اين ماه عزيز مخالفت كرده و معصيّت نمايى و مشمول اين حديث شريف گردى:

«مَن اَفطَرَ يَوماً مِن شَهر رَمَضان خَرجَ رُوحَ الايِمانِ مِنه.» (27)

: كسى كه روزى از ماه رمضان را ]بدون عذر[ افطار كند، روحايمان از او بيرون خواهد رفت.

پاورقى:‌.

[12] ـ سوره بقره، آيه 185.
[13] ـ سوره 30، آيه 30.
[14] ـ سوره 22، آيه 78.
[15] ـ سوره 4، آيه 28.
[16] ـ سوره 6، آيه 119.
[17] ـ سوره 3، آيه 28.
[18] ـ سوره 2، آيه 185.
[19] ـ سوره 5، آيه 6.
[20] ـ سوره 2، آيه 286.
[21] ـ سوره 65، آيه 7.
[22] ـ بحارالانوار، ج 2، ص 276.
[23] ـ همان، ج 77، ص 155.
[24] ـ غوالى الؤالى، ج 1، ص 281.
[25] ـ وافى، ح 6، ص 69; بحارالانوار، ج 67، ص 136.
[26] ـ سوره بقره، آيه 185.
[27] ـ وافى، ج7، ص41.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن