مجلس هفتاد و ششم روز سه شنبه يازده روز از جمادى الا خرة سال 368مانده

امالی شیخ صدوق

1- سعيد بن مسيب گفت :
هر روز جمعه امام چهارم در مسجد پيغمبر در پند مردم و ترك دنيا و تشويق ب آخرت اين سخنرانى را مينمود و حفظ كردند و نوشتند ميفرمود ايا مردم از خدا بپرهيزيد و بدانيد كه باو برميگرديد و هر كس آنچه در اين دنيا كرده حاضر بيند خوب باشد يا كردار بدى كه تمنا كند كاش ميان آن و او فرسنگها دور بود خدا شما را از خود بر حذر داشته ، واى بر تو اى پسر آدم كه در غفلتى و حساب ترا دارند اى پسر آدم مرگت شتابنده تر بهمه چيز است بسوى تو آزمند بتو رو آورده و ترا ميجويد و نزديك است بتو برسد و تو عمر خود را بسر كرده و ملك الموت جانت را گرفته باشد و بمنزل تنهائى بروى و روحت بتو برگردد و دو فرشته منكر و نكير بر تو در آيند براى باز پرسى تو و امتحان سخت از تو هلا از اول چيزى كه بپرسند از پروردگار تو است كه او را بپرستى و از پيغمبرت كه بتو فرستاده شده و از دينى كه طبق آن عبادت كنى و از پيغمبرى كه فرمانش ببرى و از كتابى كه آن را تلاوت كنى و از امامى كه دوستانه پيروى كنى سپس از عمرت كه در چه صرف كردى و از مالت كه از كجا آوردى و در چه خرج كردى وسيله دفاع فراهم كن و خود را بپا و آماده جواب باش پيش از آنكه بازپرسى و امتحان برسد اگر تو مؤمن و منقى و عارف بدينت هستى و پيرو راستگويانى و دوستدار اولياء خدائى خدا دليل بدهن تو گذارد و زبانت را بحق گويا كند و خوب جواب دهى و مژده بهشت و رضوان از خدا و مژده خيرات حسان دريابى و فرشتگان با گل و شادى از تو پيشواز كنند و اگر چنين نباشى زبانت بگيرد و دليل تو بيهوده گردد و در پاسخ بمانى و نويد دوزخ گيرى و فرشتگان عذاب تو را استقبال كنند با حميم و سوزش جحيم ، بدان اى پسر آدم كه دنبال اين پيشامد بزرگتر و برنده تر و دلگداز تريست كه رستاخيز است روزى كه همه مردم در آن جمع آيند و آن روزيست مشهود، خدا اولين و آخرين را در آن جمع كند آن روزى كه در صور دمند و هر كه در گور است برآرند روز پرشور كه دلها بگلوگاه رسد و در هم باشند، روزى كه از لغزش نگذرند و از احدى بهاى يكنفر جرم نگيرند و عذرى نپذيرند و توبه كسى قبول نشود و آن روز جز پاداش ‍ حسنات و كيفر بدكرداريها نباشد هر كه مؤمن است و در اين دنيا بوزن ذره كار خوب كرده آن را دريابد و اگر بوزن ذره كار بد كرده دريابد، ايا مردم از گناهان و نافرمانيها بر حذر باشيد كه خدا شما را از آن نهى كرده و بر حذر داشته در كتاب صادق و بيان ناطق از مكر خدا در امان نباشند و از سخت گيرى او وقتى كه شيطان لعين شما را بشهوترانى و كامجوئى در اين دنيا ميخواند زيرا خدا ميفرمايد براستى كسانى كه تقوى پيشه كردند چون شيطان ولگردى بدانها رسيد يادآور شوند و بينا باشند و دلهاى خود را آكنده از ترس خدا كنيد و بياد آريد آنچه را در برگشت باو از ثواب شما وعده داده است و از كيفر دردناكش شما را ترسانده هر كه از چيزى ترسد از آن بر كنار گردد و هر كه از چيزى بر كنار گردد گرد آن نگردد، از غافلان مايلان ب آرايش زندگى دنيا نباشيد تا از آنها باشيد كه توطئه بدكارى كنند و خدا فرموده (نخل - 46) آيا در امانند كسانى كه توطئه بدكارى كنند از اينكه خدا آنها را بزمين فرو برد يا عذابى بدانها آيد از آنجا كه نفهمند يا خدا آنها را در ضمن گردششان مأ خوذ دارد و نتوانند خوددارى كنند يا آنها را بهراس ‍ مأ خوذ دارد و براستى پروردگار شما مهر ورز و رحيم است .
حذر كنيد از آنچه خدا شما را بر حذر داشته و پند گيريد از آنچه با ستمكاران كرده و در قرآن ثبت است و در امان نباشيد كه پاره اى از آنچه بستمكاران وعده كرده بر شما فرود آيد بخدا شما پند داده شويد و خوشبخت كسى است كه از ديگرى پند گيرد خدا گوشزد شما كرده كه با مردم ستمكار پيش از شما از شهرنشينان چه كرده آنجا كه فرمايد (انبياء- 11) چند شهرها كه در هم شكستيم كه ستمكار بودند و پس از آنها مردم ديگر آفريدم ، چون احساس عذاب ما كردند بناگاه در گريز شدند، نگريزيد برگرديد بهمان وضع خوشگذرانى خود و وطن خود شايد بازپرسى شويد چون عذاب بر آنها فرود آمد گفتند اى واى بر ما براستى ما ستمكارانيم اين سخن را ادامه دادند تا آنها را خرد و خاموش كرديم و درو نموديم ، بخدا اين يك پنديست براى شما و تخويفى اگر بپذيريد و بترسيد- پس برگشت بگفتار خدا در باره گنهكاران كه فرمود (انبياء- 46) اگر يك دمى از عذاب خدا ب آنها رسد گويند اى واى بر ما براستى ما ستمكاريم اگر اى مردم بگوئيد كه مقصود خدا در اين آيات مشركانست چه گونه درست باشد كه پس از آن فرمايد ما در قيامت ترازوى عدل بنهيم و هيچ كس ستم نشود در چيزى و اگر بوزن دانه خردلى باشد آن را در حساب آوريم و همين بس كه ما حسابگريم - بدانيد اى بندگان خدا كه براى مشركان ميزانى نصب نشود و ديوانى منتشر نگردد نامه اعمال براى مسلمانان منتشر مى شود از خدا بپرهيزيد اى بندگان خدا و بدانيد كه خدا اين دنيا و نقد آن را براى هيچ كدام از دوستانش اختيار نكرده و آنها را بدان تشويق ننموده و نه در آرايش نقد آن و خرمى برون آن و همانا دنيا و اهلش را آفريده تا بيازمايد كه كدامشان براى آخرت بهتر كار كنند بحق خدا كه براى شما در آن مثلها زده و آياتى جور بجور آورده براى خردمندان اى مؤمنان شما از آنها باشيد كه تعقل كنند و توانى جز بوسيله خدا نيست و در آن بيرغبت باشيد و خدا شما را در نقد دنيا بيرغبت نموده و براستى فرموده است (يونس 24) همانا مثل زندگى دنيا چون بارانى است كه فروباريم از آسمان و بياميزد با آن گياه زمين تا آخر آيه ايا بندگان خدا از آن مردمى باشيد كه بينديشند و تكيه بدنيا نكنيد زيرا خدا بمحمد پيغمبرش فرموده تكيه نكنيد ب آنها كه ستم كنند تا آتش ‍ بگيريد و تكيه ب آرايش دنيا و آنچه در آنست ندهيد مانند آنها كه آن را خانه دائمى و وطن خود دانند زيرا دنيا خانه كوچيدن و قدر كفايت است و خانه كردار است از كارهاى خوب توشه گيريد از آن ، پيش از آنكه بيرون شويد و پيش از آنكه خدا اجازه ويرانى آن دهد و آن را ويران كند كسى كه در آغاز آبادان نموده و آن را آغاز كرده و ولى ميراث آنست و از خدا خواهم براى خود و شما كمك بر توشه گرفتن تقوى و زهد در دنيا خدا ما را و شما را از زاهدان در آرايش زندگى دنياى نقد مقرر سازد و از اميدواران و عمل كنندگان براى خاطر ثواب آخرت زيرا همانا ما با اوئيم و از آن اوئيم .

2- امام صادق (ع) فرمود:

دابه بر صاحبش هفت حق دارد، او را بيش از طاقت بار ننهد، پشت او را مجلس گفتگو نكند، چون منزل كرد اول بار او را علوفه دهد، داغ بر چهره او ننهد كه تسبيح گويد، چون ب آب رسد او را آب دهد، اگر رم كرد او را نزند و اگر لغزيد او را ميتواند بزند زيرا او ببند آنچه شما نبينيد.

3- اصبغ بن نباته گويد:
ركاب على را كه ميخواست سوار شود گرفتم سر برداشت و لبخندى زد عرضكردم آقا سر برداشتى و لبخند زدى ؟ فرمود آرى ! اى اصبغ من ركاب شهباء را براى رسول خدا (ص) گرفتم سر ب آسمان برداشت و لبخندى زد عرضكردم يا رسول اللّه سر برداشتى و لبخند زدى فرمود اى على كسى نيست كه وقت سوار شدن آية الكرسى بخواند و سپس بگويد.
استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه
خدايا گناهانم را بيامرز گناهان را جز تو بيامرزد، جز آنكه سيد كريم فرمايد اى فرشتگانم بنده ام ميداند كه جز من گناهان را نيامرزد، گواه باشيد كه من گناهانش را آمرزيدم .

4- امام صادق (ع) فرمود:
اول نماز جماعتى كه رسول خدا خواند تنها امير المؤمنين با او بود ابو طالب ب آنها گذشت و جعفر همراهش بود باو گفت پسر جانم بپهلوى عموزاده ات وصل شو، چون رسول خدا احساس كرد كه او بنماز ايستاد پيش ايستاد از آن رو ابو طالب شاد برگشت و ميگفت .

على و جعفرم پشت و پناهند   بگاه سختى و هنگام شدت
نسازم من پيمبر خوار و بيكس   نه فرزندم كه باشد مرد همت
شما دست از محمد بر نداريد   ز باب و مام باشد بن عموتان

آن اول جماعت بود كه در آن روز اقامه شد.

5- رسول خدا (ص) فرمود:
نزديكتر شما بمن فرداى قيامت و مستحق تر شما بشفاعت من راستگوتر و اداكننده تر امانت و خوش خلق تر و نزديكتر شما است بمردم .

6- امام صادق (ع) فرمود:
در اين ميان كه رسول خدا (ص) با برخى اصحابش در يكى از راههاى مدينه ميرفت ناگهان پا از ركاب خالى كرد و روى زمين بسجده افتاد و سجده اى طولانى كرد و سر برداشت و باز سوار شد اصحابش سبب پرسيدند فرمود جبرئيل نزد من آمد و از پروردگارم بمن سلام رسانيد و بمن مژده داد كه خدا مرا در امتم رسوا نكند مالى نداشتم بشكرانه آن صدقه دهم و بنده اى نداشتم آزاد كنم و خواستم شكر پروردگار عز و جلم را كرده باشم .

7- رسول خدا فرمود:
هر كدام شما در دنيا قنوتش طولانى تر باشد در قيامت آسايش طولانى تر دارد.

8- هرون الرشيد بامام موسى كاظم نوشت :
مرا پندى ده و مختصر كن ، در جوابش نوشت چيزى نيست كه چشمت بيند جز در آن پنديست .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: