مجلس هفتاد و پنجم روز جمعه نيمه جمادى الا خر 368

امالی شیخ صدوق

1- امام صادق فرمود:
عيسى بن مريم بجمعى گذشت كه ميگريستند، فرمود اينان بر چه
ميگريند؟ گفتند بر گناهانشان ، فرمود ترك كنند تا آمرزيده شوند، در حديث امام رضا عيسى بن مريم بحواريين فرمود اى بنى اسرائيل بر آنچه از دنيا از دستتان برفت غم مخوريد در صورتى كه دين شما سالم است چنانچه دنيا داران بر دين از دست رفته خود غم نخورند وقتى دنياشان بر جا است .

2- پيغمبر فرمود:
وقت هر نمازى رسد فرشته اى برابر مردم جار كشد برخيزيد و آتشى كه بر جان خود افروختيد با نمازتان خاموش كنيد.

3- از جابر بن عبد اللّه انصارى پرسيدند:
از على بن ابى طالب (ع) گفت به از خلق اولين و آخرين است جز پيغمبران و رسولان ، چه گراميند على و امامان اولاد او پس از وى ، سالم بن ابى جعد راوى حديث گويد من باو گفتم چه گوئى در باره كسى كه دشمنش دارد و كمش شمرد گفت دشمنش ندارد جز كافر و كمش نشمارد جز منافق گفتم چه گوئى در باره كسى كه دوستدار او و ائمه اولاد او است پس از وى ؟ گفت شيعيان على و اولادش كه امامان پس از اويند، ب آنها كامياب و آسوده اند در قيامت سپس گفت چه رأ ى دهيد در كسى كه خروج كند و مردم را بضلالت بخواند كى از مردم باو نزديكتر است گفتند پيروان و يارانش گفت اگر كسى قيام بدعوت بسوى حق كند كى در مردم باو نزديكتر است ؟ گفتند شيعيان و يارانش ، گفت چنين است على بن ابى طالب روز قيامت لواء حمد بدست دارد و نزديكترين مردم باو شيعيان و انصار اويند.

5- امام صادق (ع) فرمود:
كسى كه بيكى از موارد تهمت برود و متهم شود ملامت نكند جز خودش را.

6- امام باقر (ع) فرمود:
على هر بامداد تازيانه بدوش همه بازارهاى كوفه را يك يك بازرسى ميكرد، تازيانه اش دو سر داشت و سبيبه نام داشت ، بر سر هر بازارى ميايستاد و فرياد مى زد اى گروه تجار خيرجوئى از خدا را پيش داريد و ب آسانى عمل تيرك جوئيد و بخريداران نزديك شويد و خود را ببرد بارى بيارائيد و از دروغ و سوگند كنار باشيد و از ستم بر كنار شويد و ستمديده ها را انصاف كنيد و گرد ربا مگرديد پيمانه و ترازو را تمام بدهيد و مال مردم را نكاهيد و در زمين تباهى نكنيد، در همه بازارهاى كوفه گردش ميكرد و اين را ميفرمود و سپس ميسرود:

لذت برود ز هر كه جويد آن را   از راه حرام و دائم ننگش ماند
انجام بدش بجا است در دنبالش   خيرى نه بلذتى كه دوزخ زايد

7- فرمود:
شيوه امير المؤمنين در كوفه اين بود كه چون نماز عشاء را ميخواند سه بار بمردم فرياد ميكرد كه همه ميشنيدند ميفرمود اى مردم بار ببنديد خدا شما را رحمت كند بر شما جار كوچ كشيدند اين چه روئى است كه بدنيا داريد پس از جار كوچ از آن بار ببنديد خدايتان رحمت كناد و بهترين توشه كه داريد با خود برداريد كه آن تقوى است بدانيد راه شما بمعاد است و گذر شما بر صراط و بزرگتر هراس جلو راه شما است و گردنه سختى در پيش ‍ داريد و منازل هراسناكى كه ناچاريد از آن بگذريد و بر آن بپائيد يا برحمت خدا نجات از هراس آن يابيد و از خطر بزرگش و منظره دلخراش و آزمايش ‍ سخنش و يا بهلاكتى رسيد كه پس از آن جبرانى نيست .

8- ام سلمه به پيغمبر عرضكرد:
پدر و مادرم قربانت زنى دو شوهر كرده و همه بميرند و ببهشت روند آن زن از كدامين شوهر است ؟ فرمود اى ام سلمه برگزيند خوش خلق تر و زن پرورتر آنها را اى ام سلمه حسن خلق خير دنيا و آخرت را با خود برده است .

9- يكى از اصحاب پيغمبر باو گفت :
يا رسول اللّه چرا ما غم اولاد داريم و آنها غم ما ندارند؟
فرمود چون آنها از شمايند و شما از آنها نيستند.

10- امام صادق (ع) بعبد اللّه بن ابى يعفور گفت :
اى عبد اللّه چون نماز واجبى بخوانى در وقتش بخوان و با آن وداع كن كه ترسى ديگر بدان نرسى و ديده بر جاى سجده ات انداز اگر بدانى سمت دست راستت و در دست چپت كيست نماز خوب ميخوانى بدان كه در برابر كسى هستى كه تو را ببيند و او را نبينى .

11- مردى نزد رسول خدا (ص) آمد و عرضكرد:
يا رسول اللّه گناهم بسيار و كارم سست است رسول خدا (ص) فرمود بسيار سجده كن كه گناهت را بريزد چنانچه باد برگ درخت را.

12- امام صادق (ع) فرمود:
مؤمن خواب هولناك ببيند و گناهش بريزد و تنش خوارى كشد و گناهانش ‍ آمرزيده شود.

13- فرمود:
عيسى بجمعى گذشت كه شادى ميكردند، فرمود اينها را چه شده عرض ‍ شد يا روح اللّه امشب دخترى را براى مردى برند و اينها شادند، فرمود امروز شادند و فردا گريان يكى از آنها گفت چرا يا رسول اللّه ؟ فرمود چون عروس آنها امشب بميرد پيروانش گفتند خدا و رسولش راستگويند و منافقان گفتند فردا نزديك است صبح كه شد آمدند و او را زنده ديدند و چيزى رخ نداده بود گفتند يا روح دخترى كه ديروز گفتى ميميرد نمرده عيسى فرمود خدا هر چه خواهد كند ما را نزد او بريد در رفتن بيكديگر پيشى گرفتند تا در را زدند شوهرش بيرون آمد عيسى باو گفت از بانويت اجازه گير براى من نزد او رفت و گفت روح اللّه و كلمة اللّه با جمعى بر در خانه انتظار تو را دارند چادر بر سر كرد و آمد عيسى باو فرمود امشب چه كار خيرى كردى ؟ گفت آنچه كردم پيش از آنهم ميكردم ، هر شب جمعه سائلى بر ما گذر ميكرد و خوراك تا شب جمعه ديگر را باو ميداديم ديشب آمد و من بكار خود مشغول بودم و فاميلم شغلها داشتند فرياد كرد كسى جوابش ‍ نداد و باز فرياد كرد و جواب نشنيد تا چند بار فرياد زد من كه آوازش را شنيدم بوضع ناشناسى برخاستم و باندازه معهود باو رساندم عيسى فرمود از مجلس خود بكنار رو و بناگاه زير جامه او يك افعى بود چون تنه خرما كه دم خود را گاز گرفته بود عيسى فرمود بدان چه كردى خدا اين بلا را از تو گردانيد.

14- محمد بن منكدر گفت :
عون بن عبد اللّه بن مسعود بيمار شد رفتم بعيادتش گفت حديثى از عبد اللّه بن مسعود برايت باز نگويم ؟ گفتم چرا گفت عبد اللّه بن مسعود گفت در اين ميان كه ما نزد رسول خدا (ص) بوديم لبخندى زد گفتم يا رسول اللّه براى چه تبسم كردى ؟ فرمود در عجب شدم از مؤمن و بى تابيش از بيمارى اگر ميدانست در بيمارى نزد خدا چه اجرى دارد دوست داشت هميشه بيمار باشد تا خدا را ملاقات كند.

15- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه روز پنجشنبه و شب جمعه مسجد را بروبد و باندازه گردى كه بچشم كشند خاكروبه از آن بيرون برد آمرزيده شود.

16- رسول خدا (ص) فرمود:
هر كه حديثش قرآنست و خانه اش مسجد است خدا برايش خانه اى در بهشت بسازد.

17- فرمود:
هر كه در مسجد اذان را بشنود و بى عذر بيرون رود منافق است مگر بقصد برگشت .

18- ابو جرول زهير سردار قبيله خود گويد:
روز فتح خيبر رسول خدا ما را اسير كرد در اين ميان كه زنان و مردان را جدا ميكردند من جستم و برابر رسول خدا (ص) نشستم و شعرى برايش گفتم كه دوران جوانى و نشو و نماى او را در هوازن و هنگامى كه شيرش ميدادند ياد او آوردم و اين قطعه را سرودم .

كرم كن اى رسول اللّه بر ما   تو مردى و بتو اميدواريم
بنه منت بجمعى از قدر لخت   كه پاشيده ز هم عبرت شعاريم
بجا از جنگ جار حزن برما است   همه افسردگان و دلفكاريم
اگر نشر كرم جبران نسازد   ز لطفت جملگى زار و نزاريم
ايا خير البشر در برد بارى   بگاه امتحان دل با تو داريم
بنه منت بزنهائى كه بودند   تو را دايه چه بودى شيرخواره
بگاه كودكى دادند شيرت   كه بودى طفلكى شيرين قواره
توئى بهتر يلى كش اسب برداشت   چه بارد جنگ برگردان شراره
منه ما را زبون بى پرستار   كه ما هستيم ايلى ماه پاره
همه شاكر بنعمتها كه كفران   شود ما راست روزى در شماره
تو بگذر زانكه شيرت داده ديروز   گذشت تو شهير هر دياره
اميد ما بعفو تو است امروز   كه رهبر از گذشت افتاده پيروز
خدا بخشد بما آنچه تو بخشى   برستاخيز كانجائى تو فيروز

رسول خدا (ص) فرمود من بهره خود و اولاد عبد المطلب را بشما واگذاشتم ، انصار هم گفتند هر چه از آن ما است از خدا و رسول او است و آنچه از اولاد و اموال در دست داشتند بمارد كردند.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: