مجلس شصت و چهارم روز سه شنبه 6 جمادى الاولى 368

امالی شیخ صدوق

1- امام رضا (ع) در تفسير قول خداى عز و جل (قيامت - 22 و 23):
چهره هائى در اين روز خرم است و بسوى پروردگار خود نگران است - فرمود يعنى تابان است و منتظر ثواب پروردگار خود است .

2- در تفسير قول خداى عز و جل (انعام - 103):
ديده ها در كش نكنند و او ديده ها را درك كند-
فرمود توهم دلها او را درك نكنند تا چه رسد بچشمها.

3- اسماعيل بن فضل گويد:
از امام صادق (ع) پرسيدم كه خدا در معاد ديده شود؟ فرمود منزهست و برتر است بى اندازه اى پسر فضل بديده ها در نيابد جز آنچه رنگ و كيفيت دارد و خدا آفريننده رنگها و چگونگيها است .

4- امام رضا (ع) فرمود:
روزى ابو حنيفه از نزد امام صادق (ع) بيرون آمد و موسى بن جعفر با او رو برو شد ب آن حضرت عرضكرد اى پسر گناه از كيست ؟ فرمود از سه وجه خالى نيست يا از خداى عز و جل است و اين نشود زيرا بر كريم شايسته نيست بنده را بدان چه كار او نيست شكنجه كند و يا باشتراك خداى عز و جل است با بنده و اين هم روا نيست زيرا شريك توانا شايسته نيست بشريك ناتوان ستم كند و يا آنكه از خود بنده است و بايد چنين باشد و اگر خدا كيفرش كند بگناه خود او است و اگر از او بگذرد بكرم وجود خداست .

5- ابراهيم بن ابى محمود گويد:
بامام رضا (ع) گفتم يا ابن رسول اللّه چه فرمائى در حديثى كه مردم
از رسول خدا باز گويند كه فرمود خداى تبارك و تعالى هر شب بسماء دنيا نازل شود فرمود خدا آنان كه سخن را از جاى خود بگردانند لعنت كند رسول خدا چنين نفرموده همانا فرموده خداى تعالى هر شب در ثلث آخر فرشته بسماء دنيا فرود كند و شب جمعه از اول شب و باو دستور دهد كه جار كشد آيا سائلى هست كه باو عطا كنم ؟ تائبى هست كه از او بپذيرم آمرزشجوئى هست كه برايش بيامرزم اى خيرخواه بيا اى بد خواه كوتاه كن و اين دعوت را تا سپيده دم ادامه دهد و چون سپيده دمد بجاى خود در ملكوت سماء برگردد پدرم از جدم از پدرانم از رسول خدا (ص) اين طور برايم باز گفتند.

6- امام صادق (ع) فرمود:
چون بنده در سجده گويد يا اللّه يا رباه يا سيداه سه بار خداى تعالى در جوابش فرمايد لبيك بنده ام حاجتت بخواه .

7- فرمود كه رسول خدا (ص) فرمود:
هر زنى در خانه شوهر براى اصلاح چيزى را جابجا كند خداى عز و جل باو نظر كند و هر كه خدا باو نظر كند عذابش نكند ام سلمه عرضكرد مردها همه خوبيها را بردند زن هاى بيچاره چه خوبى دارند؟ فرمود آرى چون زنى آبستن شود مقام روزه دار و شب زنده دار و مجاهد با خود و مالش را در راه خدا دارد و چون بزايد اجرى دارد كه كس عظمت آن را نداند و چون طفل را شير دهد بهر مكى ثواب آزاد كردن يك بنده از اولاد اسماعيل دارد و چون از شير دادن فارغ شود فرشته اى پر بر پهلويش زند و گويد كار خود را از سر گير كه آمرزيده شدى .

8- فرمود:
سه چيز است كه اگر در كسى نباشد هرگز اميد خيرى در او نيست . كسى كه در نهان از خدا نترسد و در پيرى از گناه نهراسد و از عيب شرم نكند.

9- فرمود رسول خدا (ص) فرمود:
كه بنده ايست صد سال بخاطر گناهش در زندان است و زنان و برادران خود را در بهشت مى بيند.

10- على (ع) فرمود:
روز قيامت كسى سر از خاك برندارد جز آنكه دو فرشته بازويش را بگيرند و گويند رب العزه را اجابت كن .

11- ابو هاشم جعفرى گفت :
بمن تنگى سخنى رسيد و نزد ابى الحسن على بن محمد (ع) رفتم و بمن اجازه ورود داد و چون نشستم فرمود اى ابو هاشم ميخواهى شكر كدام نعمت خدا را بكنى ؟
گويد روى در هم كشيدم و ندانستم چه گويم آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود ايمان بتو روزى كرد و به وسيله آن تنت بر آتش حرام كرد و تندرستيت داد و بر طاعت بتو كمك كرد، قناعت بتو داد و از آبرو فروشى حفظت كرد اى ابو هاشم من تو را بدين آغاز نمودم براى آنكه ميخواستى بمن از كسى كه بتو چنين كرده شكايت كنى و دستور دادم صد اشرفى بتو بدهند آن ها را دريافت كن .

12- امام صادق (ع) ميفرمود:
حاقن و حاقب و حازق نماز ندارند حاقن كسيست كه بولش گرفته حاقب كسى كه غائطش گرفته و حازق آنكه در فشار است از پاپوش خود.

13- حماد بن عيسى گويد:
روزى امام ششم بمن فرمود ميتوانى خوب نماز بخوانى عرضكردم يا سيدى من كتاب نماز حريز را حفظ كردم فرمود بر تو باكى نيست برخيز نماز بخوان گويد برابر آن حضرت رو بقبله ايستادم و تكبير نماز گفتم و ركوع و سجود نمودم فرمود اى حماد خوب نماز نميخوانى و چه اندازه بر مرد زشت است كه شصت سالش شود و يك نماز كامل و تمام بر پا ندارد حماد گويد پيش خود خوار شدم و عرضكردم قربانت نماز را بمن بياموز امام صادق رو بقبله ايستاد تمام قد و دو دست را تا ران پائين انداخت كه انگشتانش بهم چسبيده بود و دو گام را بهم نزديك كرد تا فاصله آن ها سه انگشت گشاده شد و انگشتان پايش همه را برابر قبله نمود و منحرف نساخت در حال خشوع و استكانت گفت اللّه اكبر حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ را آرام خواند و باندازه نفسى درنگ كرد و ايستاده گفت اللّه اكبر.
سپس بركوع رفت و دو كف خود را كه انگشتانش باز بود از دو سر زانو پر كرد و زانو را عقب داد تا پشت او هموار شد كه اگر قطره آبى يا روغنى بر آن ميچكيد نميلغزيد از بس پشتش هموار بود و گردن كشيد و چشمها خوابانيد سه بار ب آرامى فرمود سبحان اللّه ربى العظيم و بحمده و بايستادن برخاست و چون بر جا شد گفت سمع اللّه لمن حمده و همان ايستاده تكبير گفت و دو دست را تا برابر رو بلند كرد و بسجده رفت و دو كف را كه انگشتانش بهم چسبيده بود ميانه دو سر زانو برابر روى نهاد و سه بار گفت سبحان ربى الاعلى و بحمده و چيزى از اعضاى بدن را بر هم نگذاشت و بر هشت عضو سجده كرد: پيشانى ، دو كف ، دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پاها كه اين هفت واجب است و سر بينى را بر زمين نهاد و اين سنت است و همان ارغامست سپس سر از سجده برداشت و چون بر جا نشست گفت اللّه اكبر و بر طرف چپ نشست و روى پاى راستش را بر پشت پاى چپش نهاد و گفت أ ستغفر اللّه ربى و اتوب اليه و همان نشسته باز تكبير گفت و بسجده دوم رفت و همان گفت كه در سجده اول گفته بود و در ركوع و سجود هيچ عضو تنش از هم كمك نگرفتند و دستها را از زير تن بيرون داده بود مانند پر و دو ذراع بر زمين نگذاشته بود بهمين روش دو ركعت نماز خواند و فرمود اى حماد چنين نماز بخوان و رو بر مگردان و با دست و انگشت بازى مكن و بسوى راست و چپ آب دهن مينداز و نه پيش روى خود.

14- على (ع) فرمود:
دينم دين پيغمبر و حسبم حسب پيغمبر است هر كه طعن در دين و حسبم زند طعن برسول خدا (ص) زده است .

15- زيد بن ثابت گفت :
رسول خدا (ص) فرمود من بجا ميگذارم در ميان شما ثقلين را كه كتاب خداى عز و جل و خاندانم باشند هلا آن هر دو خليفه بعد از منند و از هم جدا نشوند تا در سر حوض بر من درآيند.

16- چون امير المؤمنين خواست بنهروان رود منجمى خدمتش آمد و عرضكرد:
يا امير المؤمنين در اين ساعت حركت مكن و سه ساعت از روز گذشته حركت كن ، فرمود چرا؟ گفت اگر در اين ساعت بروى بتو و يارانت آزار و سختى شديدى ميرسد و اگر در ساعتى كه بتو دستور دهم بروى پيروز و غالب شوى و هر چه خواهى بيابى امير المؤمنين فرمود ميدانى در شكم اين جاندار چيست نر است يا ماده ؟ گفت اگر حساب كنم ميدانم ، فرمود هر كه تو را باور كند بر اين گفتار قرآن را دروغ شمرده كه فرمايد (لقمان - آيه آخر) براستى نزد خداست علم بساعت و او باران فرو بارد و بداند كه در رحم چيست ، نداند كسى كه فردا چه كاره است و نداند كسى كه بچه سرزمينى بميرد براستى خدا
دانا و آگاهست محمد (ص) آنچه تو ادعا ميكنى ادعا نميكرد تو گمان دارى رهبرى بدان ساعتى كه هر كه در آن حركت كند بدى از او بگردد و بساعتى كه هر كه در آن حركت كند بدو زيان رسد هر كه تو را در آن تصديق كند بگفته تو از يارى جستن بخداى عز و جل بى نياز است در آن جهت و بتو در دفع بدى نيازمندتر است و شايدش كه تو را بجاى پروردگارش سپاس گويد و هر كه در اين باره بتو ايمان آورد تو را در برابر خدا همتا و ضد گرفته است سپس فرمود بار خدايا بد فالى نيست جز بد فالى تو و زيانى نيست جز زيان تو و خيرى نيست جز خير تو و معبود حقى نيست جز تو رو بمنجم فرمود بلكه ما تو را تكذيب كنيم و در همين ساعتى كه روا نداشتى برويم .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: