مجلس شصت و پنجم روز جمعه نهم جمادى الاولى 368

امالی شیخ صدوق

1- از امام ششم سؤ ال شد از مى فرمود كه رسول خدا (ص) فرمود
نخست چيزى كه پروردگار عز و جلم مرا از آن نهى كرد، پرستيدن بتها و نوشيدن مى و در افتادن با مردان بود براستى خداى تبارك و تعالى مرا رحمة للعالمين مبعوث كرده و من محو كنم تار و تنبور و نى و امور جاهليت و بتهاى آن و قهارهاى آن و بدعتهايش را پروردگارم جل جلاله سوگند ياد كرده كه هيچ بنده من در دنيا مى ننوشد جز آنكه در قيامت باو بنوشانم مانند آنچه را مى نوشيده از حميم چه پس از آن معذب باشد چه آمرزيده شود، فرمود با ميخوار منشينيد، باو زن ندهيد از او زن نگيريد، اگر بيمار شد احوالش نپرسيد، اگر مرد تشييع جنازه اش نكنيد ميخوار روز قيامت با روى سياه و چشم كبود و لوچه آويزان بمحشر آيد آب دهانش روانست و زبانش ‍ از پشت سرش در آمده .

2- امام پنجم فرمود:
اى زياد مبادا وارد خصومت شوى كه شك آورد و عمل را بى اجر كند و صاحبش را هلاك سازد و بسا باشد مرد سخنى گويد كه آمرزيده نشود اى زياد در دوران گذشته مردمى بودند كه علم وظائف خود را ترك كردند و دنبال دانستن چيزى رفتند كه از آن معاف بودند تا سخن را ببحث در خدا كشاندند و سرگردان ماندند تا بجائى كه مردى را از برابرش ميخواندند از پشت سر پاسخ ميداد يا از پشت سرش ميخواندند از برابرش پاسخ ميداد.

3- امام صادق (ع) فرمود:

مبادا در باره خدا انديشه كنيد كه انديشه در خدا جز گمراهى نيفزايد براستى خداى عز و جل را ديده ها در نيابند و اندازه نتوان گرفت .

4- امام صادق (ع) فرمود:
مبادا در دين ستيزه كنيد كه دل را از ياد خدا منصرف كند و باعث نفاق و كينه شود و بدروغ كشاند.

5- امام باقر (ع) فرمود:
چون خدا خرد را آفريد او را بازپرسى كرد فرمود پيش آ پيش آمد و پس از آن فرمود پس رو پس رفت سپس خدا فرمود بعزت و جلال خودم خلقى از تو محبوبتر نزد خود نيافريدم و تو را براه كمالى برم كه دوست دارم هلا من بتو دستور دهم و ترا غدقن كنم و ترا كيفر دهم و بتو ثواب دهم .

6- گويد به امام صادق (ع) گفتم :
فلانى در عبادت و دين و فضل خود چنين و چنانست ، فرمود عقلش ‍ چونست ؟ گفتم نميدانم فرمود ثواب باندازه عقل است ، مردى از بنى اسرائيل در جزيره اى از جزائر دريا خدا را عبادت ميكرد كه سبز و خرم و پر درخت و خوش آب و هوا بود يكى از فرشتگان باو گذشت و عرضكرد خدايا ثواب اين بنده ات را بمن بنما خدا ناو نمود و آن را كم شمرد خدا ب آن فرشته وحى كرد كه همراه او باش او بصورت آدميزاده نزد او رفت عابد گفت تو كيستى ؟ گفت من مردى عابدم آوازه تو و عبادتت را شنيدم در اينجا آمدم همراه تو عبادت خدا كنم آن روز را با او گذراند و بامداد ب آن عابد گفت جاى خرمى دارى در جوابش گفت كاش پروردگار ما را حيواناتى بود اگر او خرى داشت در اينجا برايش ميچرانديم اين همه علف تباه مى شود فرشته گفت پروردگار تو خر ندارد عابد گفت اگر داشت اين علفها ضايع نميماند خدا ب آن فرشته خطاب كرد همانا من او را باندازه عقلش ‍ ثواب ميدهم ، امام صادق فرمود رسول خدا با بندگان هرگز بكنه خرد خود سخن نكرد فرمود كه رسول خدا (ص) فرمود ما گروه پيغمبران دستور داريم كه با مردم باندازه عقلشان سخن كنيم .

7- امام صادق (ع) فرمود:
اصول كفر سه است حرص . تكبر، و حسد، حرص اين بود كه آدم از درخت نهى شده و حرص او را واداشت تا از آن خورد تكبر بود كه چون ابليس ‍ مامور شد ب آدم سجده كند سر باز زد و حسد در دو پسر آدم نمايان شد كه يكى از حسد ديگرى را كشت .

8- رسول خدا (ص) فرمود:
اركان كفر چهار است غيبت ، رهبت دشمنى و خشم .

9- على (ع) فرمود:
دروغ از جد و شوخى نشايد و نه باندازه اى كه كسى به بچه اش وعده دهد و وفا نكند، دروغ رهبر هرزگى است و هرزگى رهبر بدوزخ است بعضى از شما دنبال هم دروغ گويد تا او را دروغگو و هرزه شماريد، بعضى از شما دنبال هم دروغ گويد تا در دلش جاى سوزنى راستى نماند
و نزد خدا كذاب ناميده شود.

10- امام صادق (ع) فرمود:
بد مگو تا بدت نگويند، براى هم نوع خود چاه مكن تا در آن افتى زيرا بهمان دست كه بدهى بستانى .

11- رسول خدا (ص) فرمود:
نشستن در مجلس بانتظار نماز عبادتست تا حدثى از تو سر نزند، عرض شد يا رسول اللّه حدث چيست ؟ فرمود غيبت كردن .

12- امام صادق فرمود:
هر كه گويد خدا ميداند و سخن بدروغ گويد خداى عز و جل فرمايد ديگرى جز من نيافتى كه باو دروغ بندى ؟!!

13- فرمود:
هر كه چيزى را ندانسته گويد و گويد خدا ميداند عرش از عظمت خدا بلرزد.

14- زرارة بن اعين گويد:
از امام پنجم پرسيدم خدا را بر بندگان چه حقى است ؟ فرمود آنچه دانند بگويند و در آنچه ندانند توقف كنند.

15- امام صادق (ع) فرمود:
براستى خداى تبارك و تعالى بدو آيه قرآن بندگانش را سرزنش كرده كه چيزى نگويند تا بدانند او آنچه ندانند منكر آن نباشند (اعراف - 169) خدا فرموده آيا پيمانى مندرج در كتاب از آنها گرفته نشد كه نگويند بر خدا جز آنچه حق است و فرمود (يونس - 29) بلكه تكذيب كردند بدان چه در خور دانش آنها نبود و هنوز تاويلش ب آنها نرسيده بود.

16- ابن شبرمه گويد:
من حديثى را بياد نيارم كه از حضرت صادق شنيدم جز آنكه ميخواهد دلم از آن بشكافد شنيدمش ميفرمود پدرم از جدم از رسول خدا بمن باز گفت (ابن شبرمه گفت بخدا سوگند كه بر پدرش دروغ نبسته و نه پدرش بر جدش ‍ و نه جدش برسول خدا) كه هر كه عمل بقياس كند هلاك است و هلاك كرده است و هر كه بمردم فتوى دهد و ناسخ از منسوخ و محكم از متشابه نشناسد هلاك است و هلاك كرده است .

17- امام صادق (ع) فرمود:
عيسى بن مريم ميان بنى اسرائيل بخطبه ايستاد و فرمود اى بنى اسرائيل حكمت بنادانان باز مگوئيد تا بدان ستم كرده باشيد و آن را از اهلش دريغ نكنيد تا ب آنان ستم كرده باشيد.

18- طلحة بن زيد گويد:
از امام صادق شنيدم ميفرمود كسى كه بدون بينائى عمل كند چون كسيست بيراهه رود و سرعت رفتن جز پرتى از راه برايش نيفزايد.

19- امام صادق ميفرمود:
خداى عز و جل عملى را نپذيرد جز بمعرفة و معرفت هم نباشد جز با عمل هر كه معرفت پيدا كند او را رهنماى بعمل است و هر كه عملى ندارد معرفتى ندارد، ايمان هر قسمتى از قسمت ديگر پديد گردد.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: