عقائد اهل سنت پیرامون موضوع مهدویت به تفکیک مذاهب - ب-مهدویت از دیدگاه دانشمندان شافعی
آنان توجه خاص و ويژه اي به موضوع مهدويت داشته اند و در بسياري از آثار و نوشته هاي خود، از زواياي مختلف به طرح اين بحث و مباحث پيراموني آن پرداخته اند؛ گاهي با ذكر روايات و احاديث مربوط، گاهي با بيان ويژگيها و اوصاف حضرت و ديگر گاه با رد اشكالات و شبهاتي كه در اين حوزه وارد شده است.
يادآوري اين نكته مفيد است كه تعدادي از دانشمندان شافعي مذهب در مورد خصوصيات و ويژگيهاي امام عليه السلام با شيعه هم عقيده هستند و اين واقعيت از لا به لاي برخي نوشته هاي آنان مشهود است. اينك برخي از نوشته ها و نظرات تعدادي از نويسندگان شافعي مذهب ذكر مي شود:
1-. كمال الدين محمد بن طلحة الشافعي (م قرن هفتم ه . ق)
وي با نوشتن كتاب "مطالب السؤول في مناقب آل الرسول" ديدگاههاي خود را در باره امامان معصوم عليهم السلام بيان داشته است و همان گونه كه از نام كتاب پيداست، مؤلف، آن را در باره فضايل و زندگي نامه امامان عليهم السلام نگاشته است و به همين سبب، باب آخر كتاب را به امام مهدي عليه السلام اختصاص داده و در آنجا نظرات خود را در باره آن حضرت بيان داشته است.
نكته مهم و قابل توجه در انديشه اين نويسنده، اين است كه در مورد شخص آن حضرت، به مانند شيعه معتقد است كه ايشان فرزند امام عسكري عليه السلام مي باشد و اكنون نيز در قيد حيات است.
(مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، طلحة شافعي، بيروت، مؤسسه ام القري، اول، 1420 ه . ق، صص 151 – 162)
او براي اثبات ظهور امام عليه السلام، احاديث متعددي را از منابع اهل سنت ذكر كرده و در پايان نيز به بررسي و ارزيابي برخي اشكالات در باره امام مهدي عليه السلام پرداخته و به تفصيل آنها را پاسخ داده است. از جمله آن اشكالات اينكه چگونه مهدي موعودي كه پيامبرصلي الله عليه وآله وعده آمدن وي را داده است، همان محمد بن الحسن العسكري مي باشد؟
نويسنده در توجيه حديث "اسم ابيه اسم ابي" كه برخي منابع اهل سنت آن را به نقل از پيامبرصلي الله عليه وآله ذكر كرده اند، توضيح مفصل و ارزشمندي را بيان داشته است.
2- كنجي شافعي (م قرن هفتم ه . ق)
يكي از كتابهاي خوب و منظمي كه احاديث و مباحث مربوط به امام مهدي عليه السلام را با ترتيبي خاص و با ابواب و موضوعاتي منسجم ذكر كرده، كتاب "البيان في اخبار صاحب الزمان" نوشته كنجي شافعي است. وي در مقدمه كتاب مي نويسد:
"من اين كتاب را به نام "البيان في اخبار صاحب الزمان" ناميدم و از ذكر هر روايتي كه از طريق شيعه وارد شده، اجتناب كردم؛ كه شيعه هر چند نقلش صحيح باشد، براي آنان كارساز است... و استدلال به احاديث غير شيعه مسئله را تأكيد بيشتري خواهد بخشيد."
( البيان في اخبار صاحب الزمان، كنجي شافعي، بيروت، اول، مقدمه)
نكته حائز اهميت در اين نوشته آن است كه نويسنده با عنواني كه به آخرين باب داده - بر خلاف نظر بيشتر اهل سنت - امام مهدي عليه السلام را متولد شده مي داند و معتقد است كه وي داراي حيات است.
وي در ابتداي باب 25 مي نويسد:
"هيچ امتناعي در بقاء مهدي وجود ندارد؛ به دليل اينكه عيسي و الياس و خضرعليهم السلام كه از اولياي خداوند مي باشند، زنده اند و دجال و ابليس كه از دشمنان خداوند هستند نيز زنده اند و زنده بودن اينها به وسيله قرآن و سنت اثبات شده. آن گاه كه بر اين موضوع اتفاق كرده اند، زنده بودن مهدي را انكار كرده اند. پس بعد از اين به سخن هيچ عاقلي توجه نمي شود، اگر بخواهد باقي بودن مهدي را انكار نمايد.
( البيان في اخبار صاحب الزمان، كنجي شافعي ، ص 97 )
نويسنده در ادامه، با ذكر دلايل و مستنداتي، زنده بودن عيسي و خضرعليهما السلام را اثبات مي كند و از اين دلايل نتيجه مي گيرد كه زنده ماندن امام مهدي عليه السلام در مدت طولاني هيچ استبعادي ندارد.
3- اسماعيل بن كثير(م 774 ه . ق)
وي در كتاب "النهاية في الفتن و الملاحم" فصل ويژه اي براي امام مهدي عليه السلام گشوده و ضمن توضيحاتي در باره ايشان، احاديث و روايات زيادي را نقل كرده و در پاره اي از موارد به توضيح آنها نيز پرداخته است. وي عنوان اين فصل را چنين ذكر كرده: "فصل في ذكر المهدي الذي يكون في آخر الزمان."
در ابتداي اين فصل اين چنين آغاز مي كند:
"مهدي عليه السلام يكي از خلفاي راشدين و از امامان هدايتگر مي باشد كه روايات منقول از رسول خداصلي الله عليه وآله در مورد او نقل شده و گوياي اين است كه حضرت در آخر الزمان خواهد آمد و به گمانم ظهورش پيش از آمدن عيسي عليه السلام باشد."
(النهاية في الفتن و الملاحم، ابن كثير، قاهره، اول، 1388 ه . ق، ج 1، ص 24 )
وي تصريح مي كند كه مهدي موعودعليه السلام از ذريه رسول خداصلي الله عليه وآله و از فرزندان فاطمه عليها السلام مي باشد.
( النهاية في الفتن و الملاحم، ابن كثير، قاهره، اول، 1388 ه . ق، ج 1، ص 28)
نويسنده بعد از ذكر برخي از احاديث، در باره سند آنها به قضاوت نشسته و در چند مورد، اسناد اين روايات را صحيح و يا حسن دانسته است.
( النهاية في الفتن و الملاحم، ابن كثير، قاهره، اول، 1388 ه . ق، ج 1، ص 28 و26)
4- سعد الدين تفتازاني (م 793 ه . ق)
وي در مبحث امامت كتاب "شرح المقاصد" كه آخرين بخش اين كتاب است، موضوع ظهور امام مهدي عليه السلام را مورد توجه قرار داده، مي نويسد:
"روايات صحيحه اي در مورد ظهور پيشوايي از نسل فاطمه عليها السلام آمده و چنين دلالت دارد كه آن حضرت، دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد، پس از پر شدنش از ظلم و ستم... ."
وي در ادامه، ظهور امام عليه السلام را از جمله نشانه هاي قيامت بر شمرده و مجدداً بر صحت اخبار مهدويت تأكيد ورزيده؛ هر چند آنها را احاديث آحاد دانسته است.
( شرح المقاصد، تفتازاني، قم، منشورات رضي، ص 312 )
البته نگاهي نقادانه به نگرش شيعه به مهدويت دارد و زنده بودن امام مهدي عليه السلام را امري بعيد دانسته است
(شرح المقاصد، تفتازاني، قم، منشورات رضي، ص 313)
و ظاهراً مهم ترين دليل وي در اين مطلب، همين استبعاد حيات حضرت مي باشد كه معلوم است استبعاد تنها، نمي تواند دليل قانع كننده و درستي باشد؛ چون واضح است كه اگر با استبعاد تنها بشود موضوعي را منكر شد، بسياري از مباحث و مسائل به راحتي قابل انكار خواهد بود و البته اين شيوه اي پسنديده نمي باشد.
5. جلال الدين سيوطي (م 911 ه . ق)
وي كه از نويسندگان برجسته اهل سنت در زمينه هاي گوناگون حديثي، تفسيري و علوم قرآني است، تأليف مستقلي در باره امام مهدي عليه السلام دارد با نام "العرف الوري في اخبار المهدي" و در آن صدها حديث را از منابع متعدد و مختلف اهل سنت جمع آوري كرده است و اين كار، نشان از اهتمام و توجه جدي وي به اين موضوع دارد. نويسنده كه بيشتر به نقل احاديث اكتفا كرده و به ندرت توضيحاتي در باره آنها ذكر كرده است، در پايان، فصلي را گشوده و در آن چهار نكته مهم را يادآوري كرده كه عبارت است از:
1. مهدي عليه السلام يكي از خلفاي دوازده گانه اي است كه در حديث جابري سمره ذكر شده ؛
2. مهدي عليه السلام نمي تواند از فرزندان عباس بن عبد المطلب باشد؛
3. سند حديث "لَا مَهْدِي اِلَّا عِيْسَي بْنُ مَرْيَمَ" ضعيف است؛ چون با نقل متواتري كه گوياي ظهور مهدي عليه السلام است، و اينكه وي از فرزندان رسول خداصلي الله عليه وآله مي باشد و عيسي پشت سر او نماز خواهد خواند، متعارض است؛
4. آنچه نقل شده كه مهدي عليه السلام از مغرب ظهور خواهد كرد، هيچ پايه و دليلي ندارد.
( الحاوي للفتاوي، سيوطي، ج 2، صص 165 و 166)
علاوه بر آنچه كه وي در اين اثر نقل كرده، در برخي ديگر از آثارش، همانند: "الجامع الصغير" احاديثي را در باره امام مهدي عليه السلام ذكر كرده است.
( الجامع الصغير، سيوطي، بيروت، دار الكتب، اول، ص 552 و 553)
6- ابن حجر هيتمي (م 974 ه . ق)
وي در كتاب "الصواعق المحرقه" در ذيل آيه دوازدهم كه در فضايل اهل بيت عليهم السلام نقل كرده، روايات مربوط به امام مهدي عليه السلام را با تفصيل زيادي از منابع متعدد اهل سنت آورده است و در ادامه مي نويسد:
"قول بهتري است كه خروج امام مهدي عليه السلام پيش از ظهور عيسي عليه السلام مي باشد؛ ولي برخي نيز گفته اند: بعد از آن مي باشد. ابو الحسن آبري(1) مي گويد: روايات ظهور مهدي عليه السلام كه از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل شده و متواتر و مستفيض هستند، دلالت دارند كه وي از اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله است و زمين را پر از داد مي كند و به همراه عيسي عليه السلام خروج مي نمايد و او را در كشتن دجال در درب "لدّ"(2) در سرزمين فلسطين ياري مي رساند و او امام اين امت خواهد شد و عيسي عليه السلام پشت سر او به نماز مي ايستد."(3)
(1) محمد بن حسين بن ابراهيم آبري است كه پيشوا، حافظ و محدث بود و در مناقب شافعي كتاب دارد و در سال 363 ه . ق وفات نموده است. (به نقل از: سير اعلام النبلاء، ج 16، ص 299.)
(2) لدّ" با ضمه و تشديد، جمع الد: روستايي است نزديك بيت المقدس از نواحي فلسطين كه عيسي عليه السلام در درب آن دجال را خواهد كشت. (نقل از: مراصد الاطلاع، بغدادي، بيروت، دار المعرفه، ج 3، ص 1202
"سن وي هنگام وفات پدر، پنج سال بوده كه خداوند در اين سن به وي حكمت عطا كرد."
( الصواعق المحرقه، هيتمي، چاپ قاهره، ص 208)
با اينكه سخن وي صراحت در تولد پسر امام عسكري عليه السلام دارد، اما در ادامه و نيز در جايي ديگر، شديداً بر شيعيان تاخته است كه چرا آنان مهدي موعودعليه السلام را همان فرزند امام عسكري عليه السلام دانسته اند.
هيتمي در جايي ديگر و در پاسخ به پرسشي در مورد اعتقاد به يك مدعي مهدويت و نيز سؤال در باره حكم منكران امام مهدي عليه السلام چنين نوشته است:
"اعتقاد اين گروه (معتقدان به مهدي بودن آن شخص) باطل و زشت است و بدعتي فاحش و گمراهي حتمي مي باشد و اما انكار مهدي عليه السلام اگر به خاطر انكار سنت باشد، حكم كفر و ارتداد آنان بايد صادر شود و كشته شوند و اگر اين انكار، نه به خاطر انكار سنت، بلكه صرف دشمني با بزرگان اسلامي باشد، پس تعزير آنان لازم است."
( به نقل از: البرهان في علامات مهدي آخر الزمان، متقي هندي، مكه، اول، 1408 ه . ق، ج 2، ص 872 و 873)
وي ضمن يادآوري مطلب ياد شده و تأكيد بر آن در كتاب "الفتاوي الحديثية" براي استوار كردن رد اين افكار و عقايد، احاديث متعدد و مختلفي را در باره امام مهدي عليه السلام ذكر كرده و به استناد آنها، ادعاي آنان را غير قابل قبول معرفي كرده است.
( الفتاوي الحديثية، ابن حجر هيتمي، مصر، دوم، ص 37، به نقل از: الامام المهدي عند اهل السنة، فقيه ايمان، ص 377 و 378)
ضمناً وي كتابي مستقل در باره امام مهدي عليه السلام به رشته تحرير در آورده با نام "القول المختصر في علامات المهدي المنتظر" كه اين نوشته در سه باب و يك خاتمه خلاصه شده و باب اول به بيان نشانه ها و خصوصياتي كه براي امام مهدي عليه السلام در روايات آمده، اختصاص يافته است و در اين قسمت، با استناد به احاديث، 63 عنوان را يادآور شده است. در باب دوم روايات و احاديثي را كه از صحابه ذكر شده، نقل كرده و در آن 39 حديث را آورده است. در باب سوم آنچه كه از تابعين در باره امام عليه السلام نقل شده، آورده كه جمع آنها 56 حديث است و در خاتمه كتاب، مباحث مختلفي از قبيل خروج امام عليه السلام پيش از آمدن عيسي عليه السلام، علامات نزول عيسي عليه السلام، خروج يأجوج و مأجوج، و نيز خروج دابة الارض را با تكيه بر احاديث و گفته هاي علما ذكر كرده است.
افزون بر اين چند مورد كه از ميان علماي شافعي مذهب ذكر شد، شمار زيادي از دانشمندان شافعي، در باره امام مهدي عليه السلام با صراحت اظهار نظر كرده اند و برخي حتي تأليف مستقل و ويژه اي در اين مورد به سامان رسانده اند كه به جهت رعايت اختصار تنها نام چند نفر از آنها برده مي شود: 1- مناوي در كتاب "فيض القدير"؛ 2- محمد رسول برزنجي (م 1103 ه . ق) در كتاب "الاساعة لا شراط الساعة"؛ 3- محمد الصبان (م 1307 ه . ق) در كتاب "اسعاف الراغبين و ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون."
توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: