اصل هشتم: در خلقت آسمانهاست

بدان كه از احاديث معتبره ظاهر مى‏شود كه آسمانها متصل به يكديگر نيست و ثِخَن (1447) و گُندگى (1448) هر آسمانى پانصد سال راه است، و از هر آسمانى تا آسمانى پانصد سال راه است، و مابين آسمانها پر است از ملائكه. و قول حكما كه: بر يكديگر چسبيده‏اند، بعد از قول رسول و ائمه هُدى (1449) صلوات‏الله عليهم اعتبار ندارد.

و بايد دانست كه ملائكه اجسام لطيفه (1450)اند و مكان دارند و نزول (1451) و عروج (1452) مى‏نمايند.
و احاديث در اين باب متواتر است و نص (1453) قرآن بر اين دلالت دارد. و تأويل (1454) ملائكه به عقول مجرده (1455)و نفوس فلكى (1456) و طبايع (1457) و قوا (1458)، چنانچه بعضى از حكما كرده‏اند، انكار ضرورت دين است و كفر است.
و هيچ خلقى زياده از ملائكه نمى‏باشند و هيچ مخلوقى به حسب جسم از ايشان عظيمتر نيست مگر روح (1459).
چنانچه ابن‏بابويه به سند معتبر روايت نموده است كه: از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه پرسيدند از قدرت خداوند عالميان. بعد از حمد و ثناى الهى فرمود كه: خداوند عالميان را ملكى (1460) چند هست، كه اگر يكى از ايشان به زمين بيايد زمين گنجايش او نداشته باشد از عظمت جثه و بسيارى بالهاى او. و بعضى از ملائكه هستند كه اگر جن و انس خواهند كه او را وصف نمايند عاجز مى‏شوند به سبب دورى مابين مفاصلش و حُسن تركيب صورتش. و چگونه وصف توان نمود ملكى را كه از مابين دوشش تا نرمه گوشش هفتصد ساله راه باشد. و بعضى از ايشان هست كه افق آسمان را پر مى‏كند و سد مى‏نمايد به يك بال از بالهاى خود، قطع نظر از بزرگى بدنش. و بعضى از ايشان آسمانها تا كمر اوست. و بعضى هست كه بر روى هوا ايستاده و زمينها تا زانوى اوست. و بعضى هست كه اگر جميع آبهاى عالم را به گَوِ (1461) انگشت ابهامش (1462) بريزند گنجايش دارد. و بعضى ديگر هستند كه اگر كشتيهاى عالم را در آب ديده‏اش جارى كنند سالهاى بسيار جارى خواهد گرديد.فتبارك‏الله أحسن الخالقين (1463).
بعد از آن سؤال نمودند از آن حضرت از كيفيت حُجُب (1464) كه بر بالاى آسمانهاست.
فرمود كه: حجاب (1465) اول هفت طبقه است؛ غلظت (1466) هر حجابى پانصد سال، و از هر حجابى تا حجابى پانصد سال. و حجاب دويم هفتاد حجاب است كه غلظت هر حجاب و مابين هر دو حجاب مسافت پانصد سال است. و حاجبان (1467) و دربانان هر حجابى هفتادهزار ملك‏اند كه قوت هر ملكى با قوت جن و انس برابر است. ديگر، حجابهاى ديگر هست كه گندگى (1468) هر حجابى هفتادهزار ساله راه است.
بعد از آن، ديگر سرادقات جلال (1469) است. و آن هفتاد سراپرده (1470) است كه در هر سراپرده‏اى هفتادهزار ملك است. و مابين هر دو سراپرده پانصد سال مسافت است. بعد از آن، سُرادق (1471) عز (1472) است. ديگر سرادق كبرياست (1473). ديگر سرادق عظمت است. ديگر سرادق قدس (1474) است. ديگر سرادق جبروت (1475) است. و ديگر سرادق نور ابيَض (1476) است. ديگر سرادق وحدانيت است، و آن هفتادهزار سال در هفتادهزار سال است. بعد از آن حجاب اعلاست (1477).
و على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه‏السلام روايت كرده است كه: خداوند عالميان ملايك را مختلف خلق كرده است، و حضرت رسول صلى الله عليه و آله جبرئيل را ديد كه ششصد بال داشت و بر ساقش مرواريد بسيار بود، مانند قطره‏هايى كه بر سبزه نشيند؛ و پر كرده بود مابين آسمان و زمين را.
و فرمود كه: هرگاه خدا امر فرمايد ميكائيل را كه به زمين آيد، پاى راست را در آسمان هفتم گذارد و پاى ديگر در زمين هفتم.
و فرمود كه: خداوند عالميان را ملكى چند هست كه نصف بدن ايشان از برف است و نصف ديگر از آتش. و ذكر ايشان اين است كه: اى خداوندى كه الفت داده‏اى ميان برف و آتش! دلهاى ما را بر طاعت خود ثابت بدار.
و فرمود كه: ملكى هست كه مابين نرمه گوشش تا چشمش پانصد سال مسافت است به پرواز مرغ.
و فرمود كه: ملائكه نمى‏خورند و نمى‏آشامند و جماع نمى‏كنند و به نسيم عرش زندگانى مى‏كنند. و خدا را ملكى چند هست كه تا قيامت در ركوع‏اند؛ و خدا را ملكى چند هست كه تا قيامت در سجودند.
بعد از آن فرمود كه: حضر رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: هيچ خلقى از خلق خدا بيش از ملك نيست؛ در هر روزى و در هر شبى هفتادهزار ملك فرود مى‏آيند و طواف خانه كعبه مى‏كنند. ديگر (1478) بر سر تربت حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله مى‏روند و بر او سلام مى‏كنند. ديگر به روضه حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام مى‏آيند و بر او سلام مى‏كنند. ديگر به روضه حضرت امام حسين عليه‏السلام مى‏آيند و در آنجا مى‏مانند. چون سحر مى‏شود به آسمان مى‏روند و ديگر هرگز فرود نمى‏آيند. و روز ديگر هفتادهزار ديگر مى‏آيند.
و ايضا به سند معتبر روايت كرده است كه: از حضرت جعفر بن محمد عليه‏السلام پرسيدند كه ملائكه بيشترند يا بنى آدم؟ فرمود كه: به حق خدايى كه جان من در دست قدرت اوست كه ملائكه خدا در آسمانها بيشترند از عدد ذره‏هاى خاك در زمين؛ و در آسمان قدر جاى پايى نيست مگر اين‏كه در آن محل ملكى هست كه خدا را تسبيح (1479) و تقديس (1480) مى‏نمايد؛ و در زمين درختى و كلوخى نيست مگر اين‏كه نزد آن ملكى هست كه موكل است بر آن، كه احوال آن را هر روز بر خدا عرض مى‏نمايد، با آن كه خدا از آن ملك اعلم (1481) است به احوال آن چيز. و هيچ يك از ملائكه نيستند مگر اين‏كه به خدا تقرب مى‏جويند به ولايت و محبت ما اهل بيت، و استغفار مى‏نمايند براى دوستان ما، و لعنت مى‏كنند بر دشمنان ما، و از خدا مى‏طلبند كه عذاب خود را بر ايشان بفرستد.
و ابن بابويه عليه‏الرحمه به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام روايت كرده است كه: زينب عطاره (يعنى: عطر فروش) به خدمت حضرت رسالت‏پناه صلى‏الله عليه و آله آمد و از عظمت خلق الهى پرسيد. حضرت فرمود كه: من بعضى از آن را بيان كنم.
پس فرمود كه: اين زمين با آنچه در اوست و آنچه بر روى اوست نزد زمينى كه در زير اوست مانند حلقه‏اى (1482) است در بيابانى. و اين هر دو با آنچه در اينهاست و در ميان اينهاست نزد زمين سيم مانند حلقه‏اى است در بيابانى. و همچنين تا زمين هفتم. بعد از آن اين آيه را خواندند كه: خلق سبع سموات و من الأرض مثلهن (1483). يعنى: آفريد خدا هفت آسمان را، و از زمين نيز مثل آنها. و هفت زمين با آنچه در ميان آنها و بر رويشان هست، در پشت خروس (1484) مانند حلقه‏اى است در بيابانى. و آن خروس يك بال او در مشرق است و يك بال او در مغرب، و مجموع اينها نزد سنگى كه خروس بر روى اوست مانند حلقه‏اى است در بيابانى. و تمامى اينها نزد ماهى كه اينها بر روى اوست، مانند حلقه‏اى است در بيابان. و مجموع اينها نزد درياى تاريك مانند حلقه‏اى است در بيابان. و جميع اينها نزد هوا مثل حلقه‏اى است در بيابان. و تمام اينها نزد ثرى (1485) مانند حلقه است در بيابان. اين است كه خدا مى‏فرمايد كه: له ما فى السموات و ما فى الأرض و ما بينهما و ما تحت الثرى. (1486) يعنى مخلوق و مملوك خداست آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمين است، و آنچه در ميان آسمان و زمين است، و آنچه در زير ثرى است. ديگر آنچه در زير ثرى است خدا مى‏داند. و جميع اينها نزد آسمان اول مانند حلقه‏اى است در بيابان.
و همچنين فرمود تا آسمان هفتم. و تمام آسمانها و آنچه در اوست نزد درياى مكفوف (1487) كه از اهل زمين بازداشته‏اند آن را، مانند حلقه‏اى است در بيابان. و جميع آنها نزد كوههاى تگرگ، مانند حلقه‏اى است در بيابان. پس اين آيه را خواندند: و ينزل من السماء من جبال فيها من برد (1488). يعنى: فرو مى‏فرستد تگرگ را از آسمان از كوههايى كه در آسمان هست از تگرگ. و جميع اينها نزد حُجُب نور مثل حلقه‏اى است در بيابان. و اين حجب هفتادهزار حجاب است كه نورش ديده‏ها را كور مى‏كند. و مجموع اينها نزد هوايى (1489) كه دلها را حيران مى‏كند مانند حلقه‏اى است در بيابان. و مجموع اينها نزد كرسى (1490)، مانند حلقه‏اى است در بيابان. پس اين آيه را خواندند كه: وسع كرسيه السموات و الأرض (1491). يعنى: كرسى او آسمان و زمين را فراگرفته. و مجموع اينها نزد عرش (1492) مانند حلقه‏اى است در بيابان. پس خواندند كه: الرحمن على العرش استوى (1493). و فرمودند كه: ملائكه، عرش با اين عظمت را به اين قول (1494) بر مى‏دارند كه: لا اله الا الله، و لا قوه الا بالله العلى العظيم (1495).1447) ثخن: قطر - ضخامت. 
1448) گندگى: درشتى حجم - بزرگى. 
1449) ائمه هدى: پيشروان {راه‏} هدايت - مقصود على (ع) و يازده فرزند معصوم اوست كه امام‏اند. 
1450) اجسام لطيفه: جمع جسم لطيف - جسمهايى كه بتوان پشت آنها را ديد يا نور از آنها رد شود. 
1451) نزول: فرود آمدن. 
1452) عروج: بالا رفتن. 
1453) نص: صريح - عبارتى كه احتمال معنى ديگرى نداشته باشد. 
1454) تأويل: برگرداندن معنى. 
1455) عقول مجرده: جمع عقل مجرد - چيزهايى كه روحانى محض باشند و مخلوط با ماده نباشند. 
1456) نفوس فلكى: جمع نفس فلكى - چيزهايى كه روحانى باشند اما كار و فعاليت آنها متعلق به ماده باشد و از اجسام فلكى و آسمانى باشند. 
1457) طبايع: جمع طبيعت - نيروهايى كه تدبير همه اشيا را در عالم طبيعت بر عهده دارند. 
1458) قوا: جمع قوه - چيزهايى كه مايه تغيير و حركت در اشيا و در طبيعت مى‏شوند. 
1459) روح: موجودى بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان و غير آنهاست. با پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) است و در مرتبه‏اى بالاتر از فرشتگان قرار دارد. بدون واسطه و تنها به امر خداوند خلق شده است. حقيقت وجودى انسانهاى كامل است. 
1460) ملك: فرشته - فرشتگان موجوداتى پاك و فرمانبرند كه خداوند در امور و كارها و فعاليتهاى عالم هستى مأموريتهايى را به آنها داده است كه انجام مى‏دهند. از كليه نيروهايى كه در هستى وجود دارند تعبير به ملك شده است و همه موجوداتى با شعور و ادراك‏اند. 
1461) گو: گودى. 
1462) انگشت ابهام: انگشت شست. 
1463) بخشى از آيه 14 سوره مؤمنون (23): ++پس بزرگ و بزرگوار است خداون يكتا كه نيكوترين آفرينندگان است.+++ 1464) حجب: جمع حجاب - پرده‏ها - مرحله‏ها - فاصله‏ها، موانع و مراحلى كه ميان انسان و خدا موجود است. 
1465) حجاب: پرده - مرحله - فاصله و مانعى كه ميان انسان و خداوند است. 
1466) غلظت: ضخامت - فاصله اين سو تا آن سو. 
1467) حاجب: پرده‏دار - دربان - آن‏كه مانع ورود است تا اجازه ورود مى‏دهد. 
1468) گندگى: ضخامت - فاصله اين سو تا آن سو. 
1469) سردقات جلال: سراپرده‏هاى شكوه و عظمت - بارگاههاى بزرگى، عظمت، بزرگوارى و شكوه. 
1470) سراپرده: اندرون خانه - حرم - شبستان. 
1471) سرادق: خيمه - بارگاه - سراپرده. 
1472) عز: عزت - ارجمندى. 
1473) كبريا: بزرگى - بزرگمنشى. 
1474) قدس: نهايت پاكى و پيراستگى از هر عيب و كاستى. 
1475) جبروت: قدرت - عظمت. 
1476) ابيض: سفيد. 
1477) اعلى: برتر - بالاتر - برترين - بالاترين. 
1478) ديگر: سپس - پس از آن. 
1479) تسبيح: گفتن ++سبحان‏الله+++ - ياد كردن خدا به پاكى و پيراستگى از هر عيب و كاستى. 
1480) تقديس: ستودن خداوند به پاكى. 
1481) اعلم: داناتر. 
1482) حلقه: حلقه انگشترى. 
1483) بخشى‏از آيه 12 سوره طلاق (65). 
1484) اين‏كه معانى و مصداقهاى اين زمينهاى زيرين و جانورانى مانند خروس و ماهى، و اشيايى مانند آب و سنگ و هوا و ثرى و دريا چيست، نيازمند بررسيهاى عميق در آيات و روايات و مسلمات علمى است ضمن اين‏كه شامل فرشتگان نگهدارنده زمين نيز مى‏توانند باشند. 
1485) ثرى: خاك - خاك‏تر - خاك مرطوب. 
1486) آيه 6 سوره طه (20). 
1487) مكفوف: بازداشته شده - منع شده. 
1488) بخشى از آيه 43 سوره نور (24). 
1489) هوا: فضا - جو - فضاى خالى. 
1490) كرسى: تخت - محل فرمانروايى - مركزى كه از آنجا حكومت، تدبير و سلطه خداوند بر هستى اعمال مى‏شود - موجودى خارجى كه از عالم غيب است و وابسته به عرش است و آنچه در هستى جارى مى‏شد از عرش به كرسى و از كرسى به جهان مى‏رسد. 
1491) بخشى از آيه 255 سوره بقره (2). 
1492) عرش: عرش موجودى است خارجى، از عالم غيب و مركز دستورات عالم. رشته تدبير امور جهان به آن منتهى مى‏شود و استيلا و تسلط بر آن، علم به تفصيل جزئيات امور جهان و در دست داشتن تدبير كليه جهان هستى است. 
1493) آيه 5 سوره طه (20): ++{خداوند} بزرگ بخشاينده مهرگستر بر عرش برآمده است {و استيلا دارد}.+++ 1494) قول: گفتار - سخن. 
1495) ترجمه: خدايى جز خداوندگار نيست و هيچ نيرويى جز به دست و به يارى خداوند بلندمربته بزرگ نمى‏باشد. 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: