قطب هاى زندگى

قطب هاى زندگى
تربيت کودک در جهان امروز – 33

مـى تـوان براى زندگى زن ، دوقطب درنظر گرفت : يكى قطب مادرى و ديگرى قطب شهرت و قدرت و مقام . شـكـى نيست كه تمام مراتب ديگر، از قبيل شهرت ها و محبوبيت هاى سينمايى وبدر فاصله همين دوقطب ، جا دارد. در حالى كه ممكن است برخى از زنان در قطب مادرى ، احيانا مقام و شخصيت و شهرت اجتماعى هم پيداكنند و به مقام مادرى آنها هم لطمه اى وارد نيايد و زنانى هم بوده و هستند كه جامع هر دو جنبه هستند، ولى متاسفانه تعداد اينها كم است
زنانى كه مادر واقعى باشند و با بصيرت و آگاهى وظيفه سنگين مادرى را عهده دار شده باشند، براى اجتماع بسيار ارزش دارند، ولى باز هم بايداعتراف كرد كه تعداد اين قبيل مادران زيادنيست .
هيچ بعيد نيست اگر ادعا كنيم كه زنانى كه كمتر به دنبال مشاغل اجتماعى بوده اند، بهتر توانسته اند اين بار سنگين را به منزل برسانند و در نتيجه ازنظر روحى و جسمى سالم تر و شاداب تر هستند و شـايـد بـراثر همين سلامت و شادابى ، بهتر بتوانند بسيارى از محروميت ها را تحمل كنند و آنها راناديده بگيرند. زن امروز، از قطب مادرى فاصله گرفته و در راه كسب قدرت و استقلال به تلاش افتاده است . نـتـيـجه اين تلاش ها كم وبيش به صورت فعاليت هاى ادارى ، سياسى ، اقتصادى و اجتماعى ظاهر شده است . اكـنون نيمى ديگر از پيكر اجتماع بشرى ـكه قبلا خانه نشين و زندانى بود ـاز زندان خانه رسته و دوشادوش مرد به تكاپو افتاده است . گـوش شـيـطـان كـر و چـشـم حـاسـدان و بـدانديشان كور : در اين راه ، ظرف مدتى كوتاه ، به پيروزى هاى درخشانى نايل شده و توانسته است دوشادوش رقيب خشن و كهنه كارخود، يعنى مرد به پيش بتازد و اميدمى رود كه تدريجا بر حريف خود چيره شود. كـيست كه اين پيروزى هاى درخشان و چشمگير را ناديده بگيرد و اكنون كه در اين كشمكش ها و رقـابـت هـا و مـسـابـقات زنانه و مردانه ، مرد شكست مى خورد و عنوان درخشان قهرمانى نصيب زن مى شود، از در ناچارى و لاعلاجى هم كه باشد وارد نشود و زبان به تبريك نگشايد و تهنيت هاى قلبى خود را نثار قدوم زن ـكه با چتر مينى ژوپ ، تمام عريان نشان داده مى شودـننمايد؟! لكن اگر قـوانـيـن خـلـقـت ، مـطيع خواسته هاى ما بود،هيچ مانعى نداشت كه ما خودسرانه براى خود راه زندگى انتخاب كنيم . چـه مـى تـوان كـرد؟ نـمـى توان در برابر قوانين دقيق خلقت ، دهن كجى نمود؟چنين رفتارى ، جز انحطاط و سقوط و پريشانى سودى ندارد.
سعادت ، تنها يك راه دارد و آن هم هماهنگى نظامات جاودانى جهان خلقت است . بـراى تكامل انسان ، فقط يك قانون و يك فرمول مى توان به دست آورد، آن هم هماهنگى با ملكوت اين جهان است . زن بـراى رسـيـدن بـه سـعـادت و عـظـمـت ، تـنـها وسيله اى كه در اختيار دارد، اجابت دعوت سـلول هاى وجود خود اوست كه فريادشان در حوزه شخصيت زن طنين اندازاست و او را به مادرى دعوت مى كنند. اين تنها وسيله اى است كه براى زن ، شرافت و افتخار به ارمغان مى آورد و بزرگان جهان را در برابر عظمتش به ستايشگرى وامى دارد.
نـاپـلـئون مـى گـفـت : مـادر بـا يـك دسـت گـهـواره و با دست ديگر دنيا را مى جنباند، ديگرى گـفـته است : مادرى بالاتر است از وزارت و وكالت ، فردوسى ،حماسه سراى بزرگ ايران كه گاهى بـدون هـيـچ چـشمداشت و هيچ انتظار پاداش ، مقامات افسانه اى ايران قديم را از قعر خاك به اوج فـلـك مـى رسـانـد وكمتر از كاهى و بزرگ تر از كوهى جلوه مى دهد، با بصيرتى كامل و تشخيص روشن گويد : . زنان را بدو بس همين در هنر ــــــ نشينند و زايند شيران نر. و سرانجام ، سرآمد همه ترقى خواهان و متفكران جهان ، پيامبر بزرگ اسلام ر كه زن را تنها به عنوان مـادرى كـه بـنـيـانـگـذار سـعـادت نسل هاى بعداست مى شناسد و مى فرمايد : الجنة تحت اقدام الامهات ،بهشت ، زير پاى مادران است .
.........................................................................
منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن