بازگشت اهل بيت عليهم السلام به مدينه

بازگشت اهل بيت عليهم السلام به مدينه
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 188

116 - سيد بن طاووس نقل مى كند:
از كربلا به قصد مدينه جدا شدند. بشير بن حذلم گويد: چون به مدينه نزديك شديم ، امام سجاد عليه السلام فرود آمد و بار خود گشود و خيمه زد و زنان را پياده كرد و فرمود: اى بشير! خدا پدرت را بيامرزد كه شاعر بود! آيا تو هم مى توانى شعر بگويى ؟ گفتم : آرى اى پسر پيامبر! من نيز شاعرم .
فرمود: پس وارد مدينه شدم . چون به مسجد پيامبر رسيدم ، بلند گريه كردم و چنين سرودم : اى مردم مدينه ! در مدينه نمايند. حسين كشته شد. اشكهايم سرازير است .
پيكرش در كربلا لگد كوب سم اسبان شد و سرش بر نيزه گردانده مى شود.
آنگاه گفتم : اين على بن حسين عليه السلام و عمه ها و خواهران اويند كه دارند مى آيند. من نيز فرستاده او نزد شمايم ، جاى آن حضرت را نشانتان مى دهم . همه زنان پرده نشين و پوشيده مدينه ، سر برهنه و چهره خراشيده و بر سر و صورت زنان و شيون كنان بيرون آمدند. هيچ روزى مثل آن روز زنان و مردان را گريان نديده و پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ روزى تلختر از آن روز براى مسلمانان نبود.
كنيزى را ديدم كه بر حسين عليه السلام نوحه سرايى مى كرد، با اشعارى بدين مضمون :
كسى خبر شهادت سرورم را داد؛ خبرى فاجعه بار كه بيمارم كرد. اى دو چشمانم ! بر شهادت او سخاوتمنداند اشك بريزيد؛ بر كسى كه عرش خدا با شهادتش لرزيد و شكوه دين فرو ريخت ، بر سر پيامبر و پسر وصى ، او هر چند با ما فاصله بسيار داشت .
آنگاه گفت : اى كه خبر شهادتش را آوردى ! اندوه ما را بر ابا عبدالله عليه السلام زنده كردى و بر زخمهاى ما كه هنوز خوب نشده است نيشتر زدى . تو كيستى ؟ خدا رحمتت كند! گفتم : من بشير بن خدلم فرستاده مولايم على بن الحسين عليه السلام هستم . او اينك در فلان جا با اهل بيت امام حسين عليه السلام فرود آمده است .
آنان مرا گذاشته به آن سوى شتافتند. با اسب تاختم و به آنان رسيدم . ديدم مردم راهها و جاها را گرفته اند. از اسب فرود آمدم . از لابه لاى مردم نزديك خيمه امام رسيدم . امام سجاد عليه السلام داخل خيمه بود. در حالى كه در دستش پارچه اى بود كه اشكهاى خود را تميز مى كرد بيرون آمد.
پشت سر او خادمى بود كه يك صندلى همراه داشت . آن را براى امام روى زمين گذاشت . امام روى آن نشست ولى بى اختيار اشكش جارى بود. صداى مردم به گريه بلند شد. زنان و كنيزان و دختران شيون كردند. مردم از هر سوى تسليت مى گفتند. آن سرزمين يكپارچه ضجه و گريه شد.
با دست اشاره كرد، همه ساكت شدند. آنگاه فرمود:
(الحمد لله رب العالمين ، خداى رحمان و رحيم و مالك روز جزا و آفريننده همه خلايق ؛ آن كه از فهم بشر دور و بالاتر است در آسمانهاى بالا، آن كه نزديك است و شاهد نجواها. او را بر كارهاى عظيم حمد مى كنيم و بر تلخكاميهاى روزگار و فاجعه هاى دردناك و تلخى حوادث ناگوار مى ستاييم .
اى گروه ! پس از شهادت او كدام يك از مردانتان شادى مى كنند؟ كدام چشم است كه اشك را نگه دارد و نبارد؟ آسمانها هفتگانه استوار او گريست ؛ درياها با امواجش ، آسمانها با ستونهايش ، زمين با آفاقش ، درختان با شاخ و برگهايش ، ماهيان درياها و فرشتگان مقرب و همه آسمانيان بر شهادت او گريه كردند. كدام دل است كه در شهادت او از هم نباشد و نسوزد؟ كدام گوش است كه خبر اين فاجعه و رخنه در اسلام را بشنود و كر نشود؟
اى مردم ! ما آواه و رانده و پراكنده شهرها شديم ، گويا ما از نسل ترك و كابل هستيم ، بى آنكه گناهى كرده و مكروهى مرتكب شده باشيم و رخنه اى در اسلام افكنده باشيم . هرگز در نياكان پيشين خود چنين چيزى نشنيده ايم . اين جز يك پديد نو ظهور نيست . به خدا قسم اگر رسول خدا صلى الله عليه و آله سفارش مى كرد كه با ما بجنگند، همان گونه كه نسبت به ما سفارش ‍ كرد، بيش از اين با ما نمى كردند. انالله و انا اليه راجعون . چه مصيبت بزرگ ، درد آور، فجيع و سخت و هولناكى ! آنچه را به ما رسيده به حساب خدا مى گذاريم كه او قدرتمند انتقام گيرنده است .
راوى گويد: صوحان بن صعصعه بن صوحان كه زمينگير بود برخاست و از اينكه پاهايش فلج است و زمينگير، عذر خواست . امام هم عذر او را پذيرفت و خوشبيانه سپاسش گفت و بر پدرش رحمت فرستاد. (429)

429- لهوفرمود، ص 226.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن