باب ششم: هلال ماه رمضان

ramazan-maktabe-tarbiat

ربی و ربک الله رب العالمین

اینک بیش از 1400 سال است كه مسلمانان هلال ماه رمضان را با نشاط و اقبال بسيار به عبادت خدا و شور و سرور استقبال مى كنند، و مانند كسى كه مدّت ها انتظار بازگشت عزيزترين مسافر را كشيده، از مقدمش غرق شادى و خشنودى شده، خداى را بر اين توفيقى كه يافته اند سپاس گزارى مى كنند.

سپاس گزارى مى نمايند; چون ميهمان خدا شده و در دار الضّيافه حق، به كرامت و شرافت مشرّف شده اند:

«وَهُوَ شَهرٌ دُعِيتُم فِيهِ اِلى ضِيافةِ اللهِ وَجْعِلتُم فِيهِ مِن اَهلِ كَراَمةِ اللهِ» (5)

سپاس او را به جاى مى آورند، چون افتخار درك روزها و شب هاى پر بركت ماه مبارك را نصيب آنان فرموده است.

پروردگار را حمد مى كنند كه باز فرصت تهذيب اخلاق و اصلاح احوال و نيل به فيوض بسيار و تزكيّه باطن و صفاى نفس يافته و شعور اسلامى خود را زنده و احساسات پاك انسانى را شاداب ساخته و دلها را با استغفار و توبه، دعا و مناجات و ياد خدا جلا داده و با اوليا و بندگان مقرّب خدا در سير طريق معرفت و اطاعت، همكارى مى كنند. چه ماه پرارزش و چه اوقات گرانبها و چه سرمايه عزيزى كه به دست آن ها آمده است.

از حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ روايت است كه فرموده: «پيغمبر ـ صلّى الله عليه وآله وسلّم ـ به مردم روى مى كردند و مى فرمودند: اى گروه مردم! وقتى هلال رمضان طلوع مى كند، شياطين سركش به غل بسته مى شوند و درهاى آسمان و بهشت و درهاى رحمت باز مى شود و درهاى آتش بسته مى گردد و دعاها مستجاب مى شود، و در هنگام افطار هر روز، براى خدا آزاد شدگانى است كه از آتش، آن ها را آزاد مى كند و هر شب منادى ندا مى كند: آيا سؤال كننده اى هست؟ آيا استغفار كننده اى هست؟ خدايا! هر انفاق كننده را عوض عطا فرما و هر امساك كننده را تلف عطا كن.

تا آن كه هلال شوّال طلوع مى كند و مؤمنان ندا داده مى شوند: بامداد به سوى جايزه هاى خود بياييد كه روز جايزه است.»

سپس حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: «سوگند به كسى كه جانم به دست او است اين جوايز، جايزه دينار و درهم نيست.» (7)

با نو شدن ماه، برنامه ها روند ديگرى مى يابد. در كشورهاى اسلامى اوقات كار كارگران و صاحبان مشاغل و پيشه ها و مؤسّسات ملّى و حكومتى تغيير مى كند. غذاخورى ها، ميهمان خانه ها و... كه در سراسر روز كار مى كردند، دست از كار مى كشند.

هلال ماه رمضان را كه مى بينند رو به جانب قبله، خدا را مى خوانند و از او امن و ايمان و تندرستى و اسلام و عافيّت و كمك بر اقامه نماز و اداى روزه و انجام شب زنده دارى و تلاوت قرآن و ... را طلب مى نمايند:

«الَلُهَّم اَهْلَّهُ عَلَينا بِالاَمِن وَالايِمانِ وَالسّلاَمةِ وَالاِسلامِ وَالعافِيةِ المُجلَلَةِ، وَدِفاعِ الاَسقامِ وَالعَونِ عَلى الصَلوةِ وَالقِيامِ ، وَتِلاَوةِ القُرآنِ اللُهَّمَ سلّمِنا لِشَهرِ رَمضان وَتَسلَمهُ منّا وَسَلِّمنا فِيهِ حتّى يَنقَضِى عنّا شَهرُ رَمَضان وَقَد عَفَوتَعَنّا و غَفرتَ لَنا وَرَحِمتَنا» (8)

و اين چنين با حال خوش، پاك و بى آلايش و با چنين آرمان ها و اهداف، وارد ماه رمضان مى شوند و خطاب به ماه كرده، مى گويند: «رَبِّى ورَبُّكَ الله رَبُّ العالَمِين.»

در اين جمله پر معنى، ايمان و اعتقاد خود را به توحيد تازه كرده و ارتباط و هم بستگى تمام مخلوقات و عوالم هستى به نظام اتم الهى را مورد توجّه قرار داده و انسان و ماه و جميع كائنات را تحت تربيّت عامّه بارى تعالى مى شناسد.

آرى، بسيارى از انسان ها بوده و هستند كه ماه، ستاره، آتش و آفتاب را ربّ النّوعى پنداشته و در تاريكى اين گمراهى ها، از تماشاى حقايق نجات بخش و خداپرستى و توحيد، محروم گرديده اند.

اما مسلمان روزه دار وقتى هلال ماه رمضان را مى بيند، مى گويد:

«رَبِّى وَرُبُّكَ الله رَبُّ العالَمِين.»

مربّى انسان و حيوان، نبات و جماد، ماه و ستاره، خورشيد و كهكشان ها و آب و آتش خدا است و پرستش، فقط و فقط سزاوار ذات بى زوال او است و بشر و ماه و تمام معبودهاى باطل و اتّخاذى، مخلوق و مربوب او هستند و ماه، آفتاب، هر كره و هر مخلوقى ـ هر چه بزرگ و عظيم باشد ـ محتاج به تربيّت الهيّه هستند و كوچك تر از آنند كه بشر ـ اين موجودى كه تاج «لَقَدْ كَرَّمْنا» بر سر گرفته ـ نسبت به آن ها كوچكى و حقارت نشان دهد و از نيايش، پرستش و تعظيم آن ها چاره جويى نمايد.

خداوند آن ها را مسخّر انسان قرار داده و انسان را مستعدّ تصرّف و تسخير آن ها آفريده است.

اين است فكر بلند و انديشه روشن مسلمان روزه دار و موحّد خداشناس و اين است دينى كه بشر را به تسخير ماه و كرات تشويق مى نمايد و او را در سفر به ماه و كواكب و نجوم، گستاخ مى سازد. اين است دينى كه بايد پيروان آن همه، جهان بين و جهان شناس شوند; و اين است دينى كه پيروان خود را به مطالعه عالم آفرينش و دقّت و تأمّل در نظام جهان و كشف اسرار مخلوقات و خواصّ آن دعوت مى كند و كسانى را كه در آيات خدا مطالعه نمى كنند و بر علم و بصيرت خود نمى افزايند، به شدّت مورد نكوهش و توبيخ قرار داده است.

آرى، در سراسر قرآن آيات بسيارى بشر را دعوت به علم و تحقيق و كاوش و تلاش براى رفع حجب و پرده ها كرده و بلكه قرآن مجيد خشيّت و بيم از خدا را مخصوص آن دسته از علما مى داند كه از عظمت دستگاه آفرينش با اطّلاع و جهان شناس باشند.

جهان، مسخّر انسان

پيش از اين كه بشر عملا دست به كار تصرّف كرات و مسافرت به ماه شود، دانشمندان به استناد آيات قرآن اين استعداد را براى بشر ثابت مى دانستند.

يكى از آياتى كه امكان نفوذ و دست يافتن بشر را به آسمان و كرات آسمانى اعلام كرده است، اين آيه كريمه است:

(يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالاِنسِ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَن تَنفُذُواْ مِنْ اَقْطارِالسَّمواتِ وَالاَرْضِ فَانفُذُواْ لا تَنْفُذُونَ اِلاّ بِسُلطانِ) (9)

:اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مى توانيد از كرانه هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد.]ولى [جز با]بهدست آوردن[ تسلّطى رخنه نمى كنيد.

به نظر ما صريح ترين آياتى كه به تسخير بشر بر آسمان و زمين و آن چه در آن هاست دلالت دارد، آياتى است كه چند رقم از آن ها را در اينجا مى آوريم:

1 ـ آيات آغاز سوره نحل، از آيه 7 تا 18 ـ يكى از آن آيات اين است:

(وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُمُسَخَّرتٌ بِأَمْرِهِ اِنَّ فِي ذلِكَ لأَيت لِقَوْم يَعْقِلُونَ) (10)

: و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شده اند. مسلّماً در اين]امور[ براىمردمى كه تعقّل مى كنند نشانه هاست.

2 ـ آيه 20 از سوره لقمان:

(اَلَم تَرَوا اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الاَرضِوَاَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعْمَهُ ظاهِرَةٌ وَباطِنَةٌ)

: آيا ندانسته ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟

3 ـ آيه 14 از سوره جاثيه:

(وَسَخَّرَ لَكُم ما فِى السَّموتِ وَ ما في الأَرضِ جَميعاً مِّنْهُ إِنَّفِي ذلِكَ لأَيتِ لِّقَوْم يَّتَفَكَّرُونْ)

: و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد; همه از اوست. قطعاً در اين ]امر[ براى مردمى كهمى انديشند نشانه هايى است.

اين گونه آيات به صراحت از اين كه مخلوقات نامبرده، بالقوّه مسخّر انسان هستند، خبر داده و بشر را به استعدادخدادادى اش براى تسخير آفتاب و ماه و آن چه در آسمان و زمين است و بهره بردارى از آن ها متوجّه فرموده و او را براى به فعليّت رساندن اين قوّه و استعداد و تسخير مخلوقات زمينى و فضايى آماده، شجاع و گستاخ مى نمايد.

بديهى است، مراتب و درجات تسخير متفاوت است و فعليّت اين استعداد و مقدار استفاده بشر از آن، وابسته به كوشش و همّت خود او مى باشد.

كشاورزى، درختكارى، نهرسازى، سدسازى و امورى از اين قبيل، تسخير زمين، آب و هوا، گياه و درخت است. استفاده از معادن و سنگ ها و خانه سازى، آجرپزى، نجّارى، آهنگرى و... نيز تسخير زمين، خاك، درخت، آتش، آهن و... است. هرچه بشر بيش تر بكوشد دايره تسخيراتش وسيع تر مى شود.

استفاده از شير حيوانات و ساختن انواع لبنيّات، استفاده از پشم آن ها براى لباس و فرش و از پوست آن ها براى پاى افزار و از گوشت آن ها براى غذا و خوراك نيز تسخير حيوان است.

استفاده از ماه و ستاره به منظور راه يابى و تعيين ماه و سال و استفاده از نور آفتاب، براى پرورش جسم انسان و حيوان و پرورش نبات و معدن، همه تسخير آفتاب و ماه توسّط انسان است.

قدم گذاشتن در ماه و سفر كردن به كرات آسمانى و دست تملّك به سوى آن ها دراز كردن نيز تسخير است.

به همان اندازه اى كه استعداد بشر توسعه دارد، به همان حد هم دامنه اين تسخيرات توسعه پذير است.

پس قرآن نه فقط با اين پيشرفت مخالفتى نكرده و نه فقط آن را غير ممكن نشمرده، بلكه بشر را به كوشش هر چه بيشتر تشويق مى كند و آسمان و زمين و ماه و آفتاب را مسخّر فكر او مى شمارد.

زنده باد قرآن! زنده باد تعاليم افتخار آميز اسلام! و زنده باد مؤمن روزه دارى كه هلال ماه رمضان را با اين كلمه پر معنى «ربى و ربك الله رب العالمين» خوش آمد مى گويد.

ولى جاى تأسّف است كه مسلمانان از اين تعاليم الهام نگرفته و در علوم و صنايع عصر حاضر از ديگران عقب مانده و به تفكّر و تحقيقى كه قرآن همه را دعوت به آن كرده ـ چنانچه شايسته است ـ نمى پردازند. ما كتاب و دينى داريم كه با هر ترقّى و پيشرفتى در زمينه علم و صنعت موافق است. هر چه علم پيشرفت كند، عظمت و حقيقت آن روشن تر مى شود و در هر زمينه اى، راهنمايى بهتر از آن براى بشر يافت نخواهد شد.

اگر بشر صدها هزار ستاره و كهكشان را مسخّر كند، از شوكت و عظمت و قدرت هدايت قرآن چيزى كاسته نمى شود; و تعاليم اين كتاب از اعتبار و ارزش نمى افتد:

(وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الأَخِرَةِمِنَ الْخسِرِينَ.) (11)

: و هر كه جز اسلام، دين ]ديگر[ جويد، هرگز از وى پذيرفتهنشود، و وى در آخرت از زيانكاران است.

پاورقى:‌

[1] ـ اين مقاله تحت عنوان (شهر رمضان ...) در مجلّه مسجد اعظم سال دوم، شماره دهم، ص 23 ـ 17 در رمضان المبارك 1386 هـ. ق چاپ شده است.
[2] ـ كافى، ج 2، ص 19.
[3] ـ در اين جمله كه در دعاها مكرّر مى خوانيم: «ورضنى من العيش بما قسمت لى»، تأمّل فرماييد.
[4] ـ در بعض كشورهاى اسلامى حتّى تركيه، گاه افسران ارتش و هيأت وزيران و سران كشورها در نماز جماعت شركت مى كنند و مثل افراد عادى در هر صف و در كنار هر شخصى كه باشد، مى ايستند و مقام خود را در اين هنگام به حساب نمى آورند.
[5] ـ مقصود، روزه ماه رمضان است.
[6] ـ بحار، ج 96، ص 356، ح 35، چاپ بيروت.
[7] ـ وافى ج 7، ص 54 ـ ممكن است باز شدن درهاى بهشت و بسته شدن درهاى آتش در اين ماه، اشاره باشد به فراهم بودن اسباب اطاعت و عبادت و فراهم نبودن اسباب معصيّت به واسطه مراسم و آداب روزه چنان چه مغلول شدن شياطين نيز ممكن است اشاره به اين معنى باشد; زيرا وسايل اغوا و انحراف و پيروى از شهوات در اين ماه كم مى شود و وسايل جلب توفيق زياد مى گردد و اگر ظاهر حديث هم مراد باشد، اشكالى ندارد.
[8] ـ كتب ادعيّه.
[9] ـ سوره الرّحمن، آيه 33.
[10] ـ سوره نحل، آيه 12.
[11] ـ سوره آل عمران، آيه 85.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن